المسیر الجاریه :
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
زنهار تا توانی اهل نظر میازار<br />
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه<br />
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
ذخیره ای بنه از رنگ و بوی فصل بهار
ذخیره ای بنه از رنگ و بوی فصل بهار<br />
که می رسند ز پی رهزنان بهمن و دی
در انتظار رویت ما و امیدواری
در انتظار رویت ما و امیدواری<br />
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو<br />
هر قبله ای که بینی بهتر ز خودپرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است<br />
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
در آستان جانان از آسمان میندیش
در آستان جانان از آسمان میندیش<br />
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی<br />
تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید<br />
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا
تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا<br />
حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی