المسیر الجاریه :
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری<br />
تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست
آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست<br />
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند<br />
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست<br />
آن به کز این گریوه سبکبار بگذری
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است<br />
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
نیل مراد بر حسب فکر و همت است
نیل مراد بر حسب فکر و همت است<br />
از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری
حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی
حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی<br />
کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
طفیل هستی عشقند آدمی و پری<br />
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش<br />
که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری
کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن
کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن<br />
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری