هماي اوج سعادت به دام ما افتد
هماي اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذري بر مقام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز روي تو عکسي به جام ما افتد
Monday, May 31, 2010
نسيم صبح سعادت بدان نشان که تو داني
گذر به کوي فلان کن در آن زمان که تو داني نسيم صبح سعادت بدان نشان که تو داني به مردمي نه به فرمان چنان بران که تو داني تو پيک خلوت رازي و...
Monday, May 31, 2010
نوش کن جام شراب يک مني
تا بدان بيخ غم از دل برکني نوش کن جام شراب يک مني سر گرفته چند چون خم دني دل گشاده دار چون جام شراب
Monday, May 31, 2010
صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني
برگ صبوح ساز و بده جام يک مني صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني در بحر مايي و مني افتاده‌ام بيار
Monday, May 31, 2010
ز دلبرم که رساند نوازش قلمي
کجاست پيک صبا گر همي‌کند کرمي ز دلبرم که رساند نوازش قلمي چو شبنمي است که بر بحر مي‌کشد رقمي قياس کردم و تدبير عقل در ره عشق
Monday, May 31, 2010
احمد الله علي معدله السلطان
احمد شيخ اويس حسن ايلخاني احمد الله علي معدله السلطان آن که مي‌زيبد اگر جان جهانش خواني خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد
Monday, May 31, 2010
وقت را غنيمت دان آن قدر که بتواني
حاصل از حيات اي جان اين دم است تا داني وقت را غنيمت دان آن قدر که بتواني جهد کن که از دولت داد عيش بستاني کام بخشي گردون عمر در عوض دارد...
Monday, May 31, 2010
هواخواه توام جانا و مي‌دانم که مي‌داني
که هم ناديده مي‌بيني و هم ننوشته مي‌خواني هواخواه توام جانا و مي‌دانم که مي‌داني نبيند چشم نابينا خصوص اسرار پنهاني ملامتگو چه دريابد ميان...
Monday, May 31, 2010
که برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي
که به کوي مي فروشان دو هزار جم به جامي که برد به نزد شاهان ز من گدا پيامي که به همت عزيزان برسم به نيک نامي شده‌ام خراب و بدنام و هنوز اميدوارم...
Monday, May 31, 2010
اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولي
وين دفتر بي‌معني غرق مي ناب اولي اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولي در کنج خراباتي افتاده خراب اولي چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم...
Monday, May 31, 2010
انت روائح رند الحمي و زاد غرامي
فداي خاک در دوست باد جان گرامي انت روائح رند الحمي و زاد غرامي من المبلغ عني الي سعاد سلامي پيام دوست شنيدن سعادت است و سلامت
Monday, May 31, 2010
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي ساقيا جامي به من ده تا بياسايم دمي چشم آسايش که دارد از سپهر تيزرو...
Monday, May 31, 2010
سلام الله ما کر الليالي
و جاوبت المثاني و المثالي سلام الله ما کر الليالي و دار باللوي فوق الرمال علي وادي الاراک و من عليها
Monday, May 31, 2010
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالي
خوش باش زان که نبود اين هر دو را زوالي بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالي آيد به هيچ معني زين خوبتر مثالي در وهم مي‌نگنجد کاندر تصور عقل
Monday, May 31, 2010
رفتم به باغ صبحدمي تا چنم گلي
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلي رفتم به باغ صبحدمي تا چنم گلي و اندر چمن فکنده ز فرياد غلغلي مسکين چو من به عشق گلي گشته مبتلا
Monday, May 31, 2010
زان مي عشق کز او پخته شود هر خامي
گر چه ماه رمضان است بياور جامي زان مي عشق کز او پخته شود هر خامي زلف شمشادقدي ساعد سيم اندامي روزها رفت که دست من مسکين نگرفت
Monday, May 31, 2010
کتبت قصه شوقي و مدمعي باکي
بيا که بي تو به جان آمدم ز غمناکي کتبت قصه شوقي و مدمعي باکي ايا منازل سلمي فاين سلماک بسا که گفته‌ام از شوق با دو ديده خود
Monday, May 31, 2010
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشاني داد
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشاني داد که تاب من به جهان طره فلاني داد دلم خزانه اسرار بود و دست قضا درش ببست...
Monday, May 31, 2010
يا مبسما يحاکي درجا من اللالي
يا رب چه درخور آمد گردش خط هلالي يا مبسما يحاکي درجا من اللالي تا خود چه نقش بازد اين صورت خيالي حالي خيال وصلت خوش مي‌دهد فريبم
Monday, May 31, 2010
زين خوش رقم که بر گل رخسار مي‌کشي
خط بر صحيفه گل و گلزار مي‌کشي زين خوش رقم که بر گل رخسار مي‌کشي زان سوي هفت پرده به بازار مي‌کشي اشک حرم نشين نهانخانه مرا
Monday, May 31, 2010