به حسن و خلق و وفا کس به يار ما نرسد
به حسن و خلق و وفا کس به يار ما نرسد تو را در اين سخن انکار کار ما نرسد اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند ...
Tuesday, June 1, 2010
اگر روم ز پي اش فتنه‌ها برانگيزد
اگر روم ز پي اش فتنه‌ها برانگيزد ور از طلب بنشينم به کينه برخيزد و گر به رهگذري يک دم از وفاداري چو گرد در پي اش افتم...
Tuesday, June 1, 2010
راهي بزن که آهي بر ساز آن توان زد
راهي بزن که آهي بر ساز آن توان زد شعري بخوان که با او رطل گران توان زد بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندي...
Tuesday, June 1, 2010
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد به دست مرحمت يارم در اميدواران زد چو پيش صبح روشن شد که حال مهر گردون چيست برآمد...
Tuesday, June 1, 2010
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد جلوه‌اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت عين آتش شد از اين...
Tuesday, June 1, 2010
دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي‌ارزد
دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي‌ارزد به مي بفروش دلق ما کز اين بهتر نمي‌ارزد به کوي مي فروشانش به جامي بر نمي‌گيرند ...
Tuesday, June 1, 2010
ساقي ار باده از اين دست به جام اندازد
ساقي ار باده از اين دست به جام اندازد عارفان را همه در شرب مدام اندازد ور چنين زير خم زلف نهد دانه خال اي...
Tuesday, June 1, 2010
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نمي‌گيرد
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نمي‌گيرد ز هر در مي‌دهم پندش وليکن در نمي‌گيرد خدا را اي نصيحتگو حديث ساغر و مي گو که نقشي در خيال...
Tuesday, June 1, 2010
يارم چو قدح به دست گيرد
يارم چو قدح به دست گيرد بازار بتان شکست گيرد هر کس که بديد چشم او گفت کو محتسبي که مست گيرد
Tuesday, June 1, 2010
نسيم باد صبا دوشم آگهي آورد
نسيم باد صبا دوشم آگهي آورد که روز محنت و غم رو به کوتهي آورد به مطربان صبوحي دهيم جامه چاک بدين نويد که باد سحرگهي...
Tuesday, June 1, 2010
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي‌آورد
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي‌آورد دل شوريده ما را به بو در کار مي‌آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم که هر گل کز...
Tuesday, June 1, 2010
چه مستيست ندانم که رو به ما آورد
چه مستيست ندانم که رو به ما آورد که بود ساقي و اين باده از کجا آورد تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير که مرغ نغمه سرا ساز خوش...
Tuesday, June 1, 2010
به سر جام جم آن گه نظر تواني کرد
به سر جام جم آن گه نظر تواني کرد که خاک ميکده کحل بصر تواني کرد مباش بي مي و مطرب که زير طاق سپهر بدين ترانه غم از دل به در...
Tuesday, June 1, 2010
سال‌ها دل طلب جام جم از ما مي‌کرد
سال‌ها دل طلب جام جم از ما مي‌کرد وان چه خود داشت ز بيگانه تمنا مي‌کرد گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است طلب از گمشدگان لب دريا مي‌کرد
Tuesday, June 1, 2010
دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد
دوستان دختر رز توبه ز مستوري کرد شد سوي محتسب و کار به دستوري کرد آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنيد تا نگويند حريفان که چرا...
Tuesday, June 1, 2010
ديدي اي دل که غم عشق دگربار چه کرد
ديدي اي دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازي انگيخت آه از آن...
Tuesday, June 1, 2010
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد ياد حريف شهر و رفيق سفر نکرد يا بخت من طريق مروت فروگذاشت يا او به شاهراه طريقت گذر نکرد
Tuesday, June 1, 2010
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و يک نظر نکرد سيل سرشک ما ز دلش کين به درنبرد در سنگ خاره قطره باران اثر...
Tuesday, June 1, 2010
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد آن جوان بخت که مي‌زد رقم خير و قبول بنده پير ندانم ز چه آزاد...
Tuesday, June 1, 2010
دل از من برد و روي از من نهان کرد
دل از من برد و روي از من نهان کرد خدا را با که اين بازي توان کرد شب تنهاييم در قصد جان بود خيالش لطف‌هاي بي‌کران...
Tuesday, June 1, 2010