صبح از پرده به در مي‌آيد
صبح از پرده به در مي‌آيد شاعر : عطار اثر آه سحر مي‌آيد صبح از پرده به در مي‌آيد يا نسيم گل تر مي‌آيد يا کسي...
Saturday, March 26, 2011
هنگام صبوح آمد اي هم نفسان خيزيد
هنگام صبوح آمد اي هم نفسان خيزيد شاعر : عطار ياران موافق را از خواب برانگيزيد هنگام صبوح آمد اي هم نفسان خيزيد ...
Saturday, March 26, 2011
دل چه خواهي کرد چون دلبر رسيد
دل چه خواهي کرد چون دلبر رسيد شاعر : عطار جان برافشان هين که جان پرور رسيد دل چه خواهي کرد چون دلبر رسيد زانکه...
Saturday, March 26, 2011
در عشق تو گم شدم به يکبار
در عشق تو گم شدم به يکبار شاعر : عطار سرگشته همي دوم فلک‌وار در عشق تو گم شدم به يکبار سرگشته نبودمي چو پرگار...
Saturday, March 26, 2011
چون جمالت صد هزاران روي داشت
چون جمالت صد هزاران روي داشت شاعر : عطار بود در هر ذره ديداري دگر چون جمالت صد هزاران روي داشت از جمال خويش رخساري...
Saturday, March 26, 2011
ذره‌اي دوستي آن دمساز
ذره‌اي دوستي آن دمساز شاعر : عطار بهتر از صد هزار ساله نماز ذره‌اي دوستي آن دمساز آسمان را فکند در تک و تاز ...
Saturday, March 26, 2011
عشق آن باشد که غايت نبودش
عشق آن باشد که غايت نبودش شاعر : عطار هم نهايت هم بدايت نبودش عشق آن باشد که غايت نبودش کي بود کي چون نهايت نبودش...
Saturday, March 26, 2011
هر که هست اندر پي بهبود خويش
هر که هست اندر پي بهبود خويش شاعر : عطار دور افتادست از مقصود خويش هر که هست اندر پي بهبود خويش تا نيفتي دور...
Saturday, March 26, 2011
هر روز که جلوه مي‌کند رويش
هر روز که جلوه مي‌کند رويش شاعر : عطار بر مي‌خيزد قيامت ز کويش هر روز که جلوه مي‌کند رويش مي‌بتوان ديد روي در...
Saturday, March 26, 2011
صبح بر افراخت علم اي غلام
صبح بر افراخت علم اي غلام شاعر : عطار رنجه کن از لطف قدم اي غلام صبح بر افراخت علم اي غلام تا بنشينيم به هم اي...
Saturday, March 26, 2011
از عشق تو من به دير بنشستم
از عشق تو من به دير بنشستم شاعر : عطار زنار مغانه‌ي بر ميان بستم از عشق تو من به دير بنشستم زنار چرا هميشه نپرستم...
Saturday, March 26, 2011
تا چشم باز کردم نور رخ تو ديدم
تا چشم باز کردم نور رخ تو ديدم شاعر : عطار تا گوش برگشادم آواز تو شنيدم تا چشم باز کردم نور رخ تو ديدم چندان...
Saturday, March 26, 2011
اي عشق تو قبله‌ي قبولم
اي عشق تو قبله‌ي قبولم شاعر : عطار کرده غم تو ز جان ملولم اي عشق تو قبله‌ي قبولم تا کرد چو ذره‌ي عجولم خورشيد...
Saturday, March 26, 2011
گر در سر عشق رفت جانم
گر در سر عشق رفت جانم شاعر : عطار شکرانه هزار جان فشانم گر در سر عشق رفت جانم تاريک شود همه جهانم بي عشق اگر...
Saturday, March 26, 2011
چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم
چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم شاعر : عطار دل را همه ميل جان با سوي تو مي‌بينم چشم از پي آن دارم تا روي تو...
Saturday, March 26, 2011
در عشق همي بلا همي جويم
در عشق همي بلا همي جويم شاعر : عطار درد دل مبتلا همي جويم در عشق همي بلا همي جويم يک درد به صد دعا همي جويم ...
Saturday, March 26, 2011
لعل تو داغي نهاد بر دل بريان من
لعل تو داغي نهاد بر دل بريان من شاعر : عطار زلف تو درهم شکست توبه و پيمان من لعل تو داغي نهاد بر دل بريان من ...
Saturday, March 26, 2011
اي چشم بد را برقعي بر روي ماه آويخته
اي چشم بد را برقعي بر روي ماه آويخته شاعر : عطار صد يوسف گم گشته را زلفت به چاه آويخته اي چشم بد را برقعي بر روي...
Saturday, March 26, 2011
در راه تو مردانند از خويش نهان مانده
در راه تو مردانند از خويش نهان مانده شاعر : عطار بي جسم و جهت گشته بي نام و نشان مانده در راه تو مردانند از خويش...
Saturday, March 26, 2011
اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده
اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده شاعر : عطار از ديده دور گشته و در دل بمانده اي پاي دل ز عشق تو در گل بمانده تو...
Saturday, March 26, 2011