منبع فیض (2)
شهید سید حسین فاضل الحسینی سید حسین گوشه ی چشمش را که از اشک خیس شده بود، پاک کرد و زیر لب گفت: - خدا رحمت کند مادر بزرگ را...
Thursday, January 16, 2014
حلاوت قرآن (2)
حاج یونس برای این که مرا نیز با حال و هوای جنگ آشنا کند، مرا به مناطق جنگی برد. هنوز بچه نداشتیم که همراه او به اهواز رفتم. او از اینکه من در...
Thursday, January 16, 2014
غرق در قرآن (2)
از نوجوانی عشق وافری به قرآن کریم داشت و هر کجا بود ذکر حق تعالی بر زبانش جاری می شد. خصوصاً این آیه ی شریفه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‌*...
Thursday, January 16, 2014
انس با قرآن (2)
صوت قشنگ علی را فراموش نمی کنم. پیش از آن که وارد خانه شود، قرآن تلاوت می کرد. وقتی صدایش را می شنیدم، از پله ها پایین می رفتم و در را به رویش...
Thursday, January 16, 2014
قرآنی ها (2)
در آن ایام، گروهک ها چپ گرا و ضد انقلاب تحرکاتی در «مسجد سلیمان» برای ضربه زدن به نظام داشتند. به گمانم هنوز جنگ شروع نشده و احتمالاً تیر و یا...
Thursday, January 16, 2014
نور قرآن (2)
خواندن قرآنشان با صوت زیبا و حالت جالب بود که در جان انسان اثر می کرد. آخرین دفعه ای که قرآن خواند سوره دهر را خواند. وقتی این سوره را می خواند...
Thursday, January 16, 2014
در پناه قرآن (2)
عملیات والفجر 8، یک هفته ای از او خبر نداشتیم. دلم شور می زد. هر چه زنگ می زدم قرارگاه، می گفتند از او خبر نداریم. یک دعایی توی مفاتیح بود، شروع...
Thursday, January 16, 2014
منبع فیض (1)
شهید علی آقاماهانی کنار نهر، کلاس درس قرآن گذاشته بودند. به ما گفت: «شما شرکت نمی کنید؟» گفتیم: «ما باید اسلحه و مهمات به اروند برسانیم، اگر...
Thursday, January 16, 2014
آرامش قرآنی
آخرین باری که غلامرضا رهبر را دیدم، در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در شلمچه بود؛ در سنگری که شب، عملیات در آن بودیم. چون...
Thursday, January 16, 2014
مونس همیشگی (1)
در اوان کودکی و در سن چهار سالگی به مکتب خانه رفت و یک سال بعد با روان خوانی قرآن مجید آشنایی نسبی پیدا نمود. بطوریکه صوت دلنشین او گرمی بخش...
Wednesday, January 15, 2014
غرق در قرآن (1)
چند بار با هم از طرف جهاد سازندگی دامغان به جبهه رفتیم. آن روز بچه ها فوتبال بازی می کردند. محمدتقی به دیوار سنگر تکیه داده بود. دعای توسل می...
Wednesday, January 15, 2014
انس با قرآن (1)
قاری در حال تلاوت قرآن بود، توی خودم بودم که دیدم سیّد، حال و هوای دیگری دارد. با عجله به طرفم آمد. - «می بینی چقدر این آیه عجیبه؟ چه عمقی داره؟»
Wednesday, January 15, 2014
شهدا و قرآن (1)
در شش سالگی به دبستان بابا شجاع الدین حسن آباد رفت. همزمان با درس، به حفظ سوره های کوتاه قرآن و یادگیری نماز پرداخت و در این راه پیشرفتی فوق...
Wednesday, January 15, 2014
نور قرآن (1)
بعد از عملیات «کربلای پنج» که در سنگرهای به جا مانده از بعثی ها مستقر شدیم، فرصت را غنیمت شمرده و از یکی از برادران، قرآنی را گرفتم و به آن تفأل...
Wednesday, January 15, 2014
حلاوتِ قرآن (1)
حافظه ی خیلی خوبی داشت. چندین دعا و سوره قرآن را حفظ بود. ولی علاقه ایشان به زیارت عاشورا بیشتر بود، بارها شاهد بودیم در مسیر جاده و در حین رانندگی...
Wednesday, January 15, 2014
آوردم جبهه که قرآن یاد بگیری
خورشید رفته رفته داشت پشت افق ناپدید می شد. هوای گرم جنوب کم کم تبدیل می شد به خنکی، همراه بقیه وضو گرفتم و نماز خواندم. با این که آن وقت ها...
Wednesday, January 15, 2014
در پناه قرآن (1)
دور تا دور حلقه زده بودند؛ توی چادر و قرآن می خواندند «حاجی» هم گاهی اشکال می گرفت و نکته ی تجویدی می گفت. گفتم: «مبارکه مرّبی عقیدتی هم که...
Wednesday, January 15, 2014
سوره ی والعصر
تانک و توپ و خمپاره و تیرهای بی امان و سبک و سنگین دشمن؛ می جنگید و پیش می تاخت؛ گویی همه چیز برایش به سادگی یک صحنه ی نمایش؛ در حال گذر بود؛...
Wednesday, January 15, 2014
قرآنی ها (1)
نیروها، آماده ی عملیّات می شوند. در سنگرها و چادرها، شور و حال عجیبی بود. محفل گرم قرائت قرآن و برادران بسیجی، دور تا دور فانوس وسط سنگر، سردی...
Wednesday, January 15, 2014
به چه حقی؟!
تیم فوتبال روستای کره بند در لیگ «بندر ریگ» شرکت کرده بود. چندین بار با احمد از بندر امام (ره) حرکت می کردیم و به بندر می آمدیم. معمولاً ظهر...
Monday, December 30, 2013