گریه های دیدنی
شب جمعه ای از شدت خستگی خوابیده بودم. نیمه های شب در ساعت سه، از صدای ناله و نیایش بیدار شدم. چشم هایم را که باز کردم، شهید را دیدم که چه پر...
Sunday, December 8, 2013
هر لحظه نگاهی به آسمان
رفتار و حرکات و صحبت های او طوری بود که هر بار او را می دیدیم، خیال می کردیم که تنها بدین خاطر آفریده شده. در زندگی خدایی او چنان کار و عبادت...
Sunday, December 8, 2013
زمزمه هایی از مناجات
شهید گرانقدر رضا حمیدی نور، در هنگام نماز خود را بی واسطه در مقابل خدا می دید و به همین خاطر، خضوع زاید الوصفی از خود نشان می داد و بعد از نماز...
Sunday, December 8, 2013
فرشتگان زمینی
جمعی از نیروهای یگان های مختلف در ارومیه مشغول دیدن آموزش های کماندویی بودند. من و جمیل هم هر کداممان یک گروهان از نیروهای خودمان را برای آموزش...
Saturday, December 7, 2013
از خوف خدا
شروع کردم به گشتن بین مجروحان و احوال پرسی و دید و بازدید! در یکی از سنگرهای مهمات عراقی ها، در داخل دیواره ی کانال، پاهای یکی از غواصّ هایمان...
Saturday, December 7, 2013
دست هایی برای دعا
هواگرگ و میش بود. پس از سپری کردن یک شب سخت در عملیات خیبر، صبح آتش شدید دشمن حکایت از پاتک سنگینی داشت. رزمنده ی عارف و دلاور،ورزشکار حسن توکلی...
Saturday, December 7, 2013
بهانه ای برای گریستن
عملیات بدر، عملیات سختی بود. واقعاً بچه ها رشادت زیادی از خودشان نشان دادند. از زمین و آسمان تیر و ترکش و بمب و موشک و خلاصه هر چه در دسترس دشمن...
Saturday, December 7, 2013
گونه های خاکی
شهید سعید درخشان از فرماندهان آفتاب خورده ی جنگ بود. او که شب ها از خوف خدا، پیشانیش را به خاک می سایید، اجر شب زنده داری هایش را گرفت. وقتی...
Saturday, December 7, 2013
دنیایی و آخرتی
یکی از فرماندهان با تقوا، شجاع و با اخلاص لشکر بود که علاوه بر رزمنده و جنگنده بودن، خیلی مهربان و با محبت بود. می توان او را به راستی از مصادیق...
Wednesday, December 4, 2013
بالاتر از جنگ
چند روزی بود علی بهانه می گرفت که سرکار نرود و هر چه از او سؤال می کردم علت را نمی گفت. متعجب بودم که پسری به این مظلومی، سر به راه، متواضع،...
Wednesday, December 4, 2013
غرق تماشا
شهید حاج سید محمد فولادی عمویم حاج سید محمد، توصیه همیشگی اش این بودکه: «قرآن بخوانید و با آن انس بگیرید تا خدا با شما مأنوس گردد.
Wednesday, December 4, 2013
محراب به فریاد آمده
در سایت چهار منطقه ی فکّه بودیم. مرخصی گرفته بودم که به شهرستان بیایم. ماشینی که ما را به پشت جبهه منتقل می کرد، آماده ی حرکت بود. هاشم قلم و...
Wednesday, December 4, 2013
در رأس امور
هنگام عملیات فتح المبین با دستگاه های مهندسی به سوی «دشت عباس» درحال پیش روی بودیم. منطقه هنوز پاکسازی نشده بود. عراقی ها در سنگرها بودند و ما...
Tuesday, December 3, 2013
فراتر از آتش دشمن
شهید محمود سعیدی نسب (غزنوی) ما که برای دیدن محمود به قم می رفتیم، هنگام نماز ما را به نماز آیت الله بهجت می برد تا به ایشان نگاه کنیم. به قرائت...
Tuesday, December 3, 2013
پیشانی بر زمین
یک روز حاجی به من گفت: «برادران لشکر تعجب می کنند که من چه طور با این همه مبارزاتی که در زمان انقلاب و در درگیری های خیابانی و درگیری های خلق...
Tuesday, December 3, 2013
دو رکعت حضور
گردان حبیب ساعتی پیش از آغاز عملیات سراسری فتح المبین، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتی اعزام تیم های شناسایی به اطراف نیز گرهی از این کار فرو...
Tuesday, December 3, 2013
گل های باغ معرفت (1)
اکبری (شهید آینده) در گوشه ای هق هق کنان چون ابر بهار می گرید و اشک می ریزد. مجیری (شهید آینده) خندان به هر طرف می رود و حلالیت می طلبد. وقتی...
Monday, December 2, 2013
گریه های بی قرار
شهید سید محسن صفیرا سه شنبه شب به اردوگاه لشکر ثارالله، در امیدیه ی اهواز وارد شدیم. سیدمحسن هم آمده بود. خوشبو و خوش لهجه و مهربان بود.
Monday, December 2, 2013
عبادت با تمام بدن
برای درس خواندن به دامغان رفت. خانه ای اجاره کرده بود. یک شب برای مراسم دعای کمیل رفت و دیر به خانه آمد. نمی خواست صاحب خانه بیدار شود. به خانه...
Monday, December 2, 2013
آخرین راز و نیاز
حمید از اول جنگ چندین بار به جبهه رفت. آخرین بار که برای عملیات طریق القدس می رفت، دلم نگران شد. ولی نمی خواستم او را از راه حق که خودش انتخاب...
Monday, December 2, 2013