مهمان هيئت
مجید«چشمی »گفت و از در مسجد رفت بیرون.می دانست وقتی حبیب بگوید جلسه هیئت است، حتماً یک اتفاقی افتاده. تا عصر،به جز سهراب رضوی که معلوم نبود...
Saturday, May 9, 2009
اشعار در مورد خرمشهر آه اي شهيد...
تشنه ام چرا كسي آبم نمي دهد در پاسخ سوال؛ جوابم نمي دهد اين روزها عجيب گرفتار و خسته ام تسليم روزهاي پس از اين نشسته ام چون طفل در رحم؛ به...
Saturday, May 9, 2009
«بابا شدن» چه آسون «بابا موندن» چه مشکل!
مواد مورد نياز براي بابا شدن؛- پسري حدودا 20 ساله، سالم، خوب و مومن، پايبند به مسائل اخلاقي، ترجيحا پول دار، تحصيل کرده و ...- دختري حدودا 18...
Wednesday, May 6, 2009
مدار جنون
سال های دفاع مقدس در کنار رویدادهای بزرگی که در جبهه های نبرد با دشمن به وجود می آورد، باعث حوادث حاشیه ای در زندگی مردم هم می شد که بخشی از...
Wednesday, May 6, 2009
خون نوشت
محمدرضا بايرامي متولد 1344 است. تا به حال بيش از سي عنوان كتاب داستان به چاپ رسانده است. تعدادي از اين آثار مربوط به نوجوانان و برخي از اين...
Wednesday, May 6, 2009
به سوي دريا
از خواب پريد و چشمانش به طرف پنجره خيره شد. سرش درد مي‌كرد و قلبش به شدت مي‌تپيد. بوي دريا مي‌آمد. دلش طوفاني شد. نزديك پنجره رفت. نگاهي به كودك...
Monday, April 20, 2009
تپه ی اس
شب از نيمه گذشته بود. هوا تاريك بود. هر از گاهي صداي چند تير چرت آسمان را پاره مي‌كرد. ظاهراً شباهتي به ميدان جنگ نداشت. نيروها در يك خط، سينه‌...
Saturday, April 18, 2009
خدا اين‌جاست
- ... كلاس درس خانم، جايي براي صحبت از كساني كه خود را به كشتن داده‌اند، نيست. جهان پُست مدرن و سكولار امروز اين‌گونه بازي كردن با جان به نام...
Saturday, April 18, 2009
خواب
چمدان را بست. مادر هنوز بالاي سرش ايستاده بود. چشم‌هايش خيس بود اما لب‌هايش مي‌خنديد. پدر شاهنامه مي‌خواند. چمدان سنگين را كنار در گذاشت. درد...
Saturday, April 18, 2009
چشم هاي نمناك
مثل يك صبح قشنگ دويدي توي زندگي من، مثل آفتاب، مثل سايه، مهربان و بي‌ادعا. زندگي مشتركمان از نيمه راه دانشگاه آغاز شد و با بوي جنگ در هم آميخت....
Thursday, April 16, 2009
چشم ديگر
مادر هنوز سر سجاده است. زير چشمي نگاهش مي‌كنم، رو برگردانده و خيره شده به صفحه‌ي تلويزيون و آرام دانه‌هاي گلي تسبيح كربلايي‌اش را مي‌اندازد و...
Thursday, April 16, 2009
تقسيم بندي هاي شعر جنگ
مجموعه سروده هايي را كه در قالب هاي گوناگون اعم از سنتي و نو ـ نيمايي و سپيد ـ شكل گرفته اند و درونمايه اصلي آنها تشويق و تكريم «دوست» و تحقير...
Friday, March 27, 2009
حلزونهای خانه به دوش
نور خورشيد مي‌خورد به شيشه‌هاي قد‌ّي در‌ِ تالار و چشمم را مي‌زند. كج و كوله مي‌شوم، تا مي‌توانم نوشته‌هاي زير عكس شهيد آويني را بخوانم: «تمناي...
Saturday, March 14, 2009
دل نوشته هایی به یاد شهدا
بغض‏های حقیر ما، روبه‏روی تصاویر گلگون شما سرریز می‏شود و راه را برای کلام می‏بندد؛ با شما شقایق‏هایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟ واژه‏های...
Monday, March 9, 2009
سپاسم را بپذير
و بهترين لذت هاي آخرتي و دنيايي را به من عطا کن و آن لذت بهتريني که مي دهي در عبادت قرار ده خدايا به من آني عطا کن که به کار گرفتن آن از مقربين...
Saturday, March 7, 2009
از بي خطي تا خط مقدم
سلمان هراتي، شاعر ناب انقلاب، در سال 1338 در تنکابن متولد شد و در سال 1365 هنگامي که 27 سال بيشتر نداشت طي يک حادثه رانندگي در تهران درگذشت....
Friday, March 6, 2009
چه بگويم! خرمشهر يا خونين‌ شهر!
كم نيستند ساختمان‌هايي كه يك وجب از پيكره‌اش را پيدا نمي‌كني كه تركشي به آن اصابت نكرده باشد؛ به خصوص بعضي مناطق شهر كه هنوز بازسازي نشده و يا...
Monday, February 23, 2009
خرمشهر شقايقي خون رنگ
ويرانه هاي شهر را قفسي در هم شكسته بدان كه راه به آزادي پرندگان روح گشوده است تا بال در فضاي شهر آسماني خرمشهر باز كنند، زندگي زيباست، سلامت...
Monday, February 23, 2009
جور دیگری‌ به‌ این‌ ویرانه‌ها نگاه‌ كنید
جلو دانشگاه‌ تهران‌، بهروز سعید را از دور دید. زد به‌ آرنج‌ زهرا و گفت‌: زود دست‌ منو بگیر. زهرا خندید و گفت‌: زشته‌ و دستش‌ را انداخت‌ دور آرنج‌...
Wednesday, January 28, 2009
خاطراتی از شهید طیب حاج رضایی (حر انقلاب خمینی )
بارها به جرم چاقوكشی به زندان افتاده بود و یك بار هم به بندرعباس تبعید شده بود. در مراسم جشن تولد پسر محمدرضا پهلوی، «تمام چهار راه مولوی تا...
Friday, January 16, 2009