فواره چون بلند شود، سرنگون شود
هنگامی كه هارون‌الرشید خلیفه‌ی دولت عباسی بود وزیر كارآمد و با ذكاوتی به نام جعفر برمكی داشت، كه خیلی مورد توجه و علاقه هارون الرشید بود.
Tuesday, December 8, 2015
عیسی به دین خود، موسی به دین خود
زمانی كه اسلام دین تازه‌ای بود و تعداد مسلمانان در شهر مكه هنوز كم بود، كافران مردم تازه مسلمان شده را از هر راهی كه می‌توانستند مورد آزار و...
Tuesday, December 8, 2015
علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد
روزی روزگاری پیامبری بر قومی نازل شد این پیامبر خدا سالیان سال در جهت تبلیغ دین و دینداری مردمش تلاش كرد. ولی هرچه بیشتر تلاش می‌كرد، مردمش كمتر...
Tuesday, December 8, 2015
عطایش را به لقایش بخشید
در روزگاران قدیم تاجری در هنگام سفر گرفتار راه زنان شد و تمام دارایی‌اش را یك شبه از دست داد. او كه مرد سرشناس و بزرگی بود، بی‌پولی و تهی‌دستی...
Monday, December 7, 2015
عزرائیل در خانه‌اش قدم می‌زند
در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی می‌كرد كه با اینكه سال‌های زیادی عمر كرده بود نمی‌خواست بمیرد. یك روز صبح كه پیرمرد می‌خواست...
Monday, December 7, 2015
صدایش صبح بلند می‌شود
در روزگاران گذشته، دزدی وارد شهر بزرگی شد، گشتی در بازار شهر زد و فهمید مردم این شهر دادوستد پررونقی دارند و روزانه پول زیادی در بازار ردوبدل...
Monday, December 7, 2015
شق القمر كرده
در سال‌های ابتدایی كه پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبری برگزیده شدند. مردم حقیقت جوی مكه به دین جدید علاقمند می‌شدند...
Monday, December 7, 2015
شكم گرسنه ایمان ندارد
روزی روزگاری مردی كه از حج باز می‌گشت از كاروان خود جا ماند. وقتی هرچه گشت نتوانست كاروان خود را بیابد، فردی به او گفت: ساعتی قبل كاروانی را...
Monday, December 7, 2015
شریك دزد و رفیق قافله
روزی روزگاری، در دوره‌ای كه مردم برای تجارت و رفت و آمد بین شهرها و كشورها از حیواناتی مثل شتر استفاده می‌كردند. خطر غارت اموالشان توسط راهزنان...
Monday, December 7, 2015
شده ملانصرالدین، الاغی را كه سوار شده، حساب نمی‌كند
روزی روزگاری، ملانصرالدین معروف كه همه با شخصیت خاصش آشنا هستند مدتی در یك روستا ساكن بود، ملا با زحمت و تلاش صاحب خانه و زندگی، زمین كشاورزی...
Monday, December 7, 2015
شتر دیدی، ندیدی
گویند سعدی در بیابانی در حال سفر بود، بر روی زمین جای پای شتری را دید و فهمید شتری از آن مسیر عبور كرده است. كمی جلوتر كه رفت یونجه‌زاری را دید...
Monday, December 7, 2015
شده حكایت روباه و مرغ‌های قاضی
در جنگلی سرسبز، گرگ و روباهی چندین سال با هم رفیق بودند. بیشتر وقت‌ها این دو دوست با هم برای شكار به حیوانات حمله می‌كردند و با هم آن حیوان را...
Monday, December 7, 2015
شاه می‌بخشد، وزیر نمی‌بخشد
دوره‌ی پادشاهی كریم خان زند دوره‌ی رشد و توسعه و آبادانی ایران بود. دوره‌ی حكومت كریم خان در ایران تنها دوره‌ای بود كه به جز یك جنگ كوچك در غرب...
Monday, December 7, 2015
سیر از گرسنه خبر نداره
روزی روزگاری، سال‌ها پیش كه وسیله‌ی مسافرت مردم حیوانات بود مردی به قصد تجارت از شهر خود خارج شد و آذوقه كمی برداشت و سوار بر شترش به دل كوه...
Sunday, December 6, 2015
سنگ مفت، گنجشك مفت
در گذشته‌های دور، زن و شوهری سالیان سال در كنار هم زندگی می‌كردند تا پیر شدند. بچه‌های آنها ازدواج كرده و از پیش آنها رفته بودند و به همین دلیل...
Sunday, December 6, 2015
سرم را سَرسَری متراش ای استاد سَلمانی
در زمان پادشاهی ابراهیم ادهم این مرد عارف و خداپرست یك روز با خود فكر كرد كه اگر بخواهد پادشاه عادی باشد و با عدل و انصاف بر مردم حكومت كند،...
Sunday, December 6, 2015
سحر خیز باش تا كامروا باشی
در زمان پادشاهی انوشیروان ساسانی، او وزیر باهوش و كاردانی داشت به نام بوذرجمهر این وزیر بسیار منظم و مرتب بود. این ویژگی‌های بوذرجمهر باعث شده...
Sunday, December 6, 2015
سر شاخه نشسته از بیخ می‌برد
در گذشته‌های دور دزدی كه فكر می‌كرد خیلی زرنگ است، آرام و بی‌سروصدا وارد باغ میوه‌ای شد و شروع كرد سبد خود را از میوه‌های باغ پر كردن.
Sunday, December 6, 2015
زردآلو را برای هسته‌اش می‌خورد
روزی مرد خسیسی كه آوازه‌ی خساست و تنگ نظری‌اش در شهر پیچیده بود، تصمیم گرفت برای خودش میوه بخرد. این كار برای مردی كه خود را از داشتن بسیاری...
Sunday, December 6, 2015
زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است
پیرمردی در روستایی زندگی می‌كرد كه هر روز صبح زود به بیابان می‌رفت و با كندن خار و فروشش در شهر درآمد بخور و نمیری به دست می‌آورد. درآمد پیرمرد...
Sunday, December 6, 2015