ناشناس
درباره ه فرزندم
با سلام وخسته نباشید پسری 7 ساله دارم به خوبی مدرسه میرفت تکالیف خود را انجام میداد بر اثر تب سه روز مدرسه نرفت وبعد با بی میلی و چند روز هم با گریه وبالاخره کلا نرفت الان یک ماه میشه که نمی ره نه با تشویق و تنبیه لطفا برای مشکل راه حلی بدهید مچکرم
مشاور: احسان فدایی
با سلام و احترام خدمت شما مادر محترم!
اینکه فرزندتان به مدرسه نمی رود می تواند یک علت اصلی داشته باشد و آن هم نداشتن انگیزه است. زیرا به هر حال او 7 سال دارد و احتمال زیاد کلاس اول است. تب کردن بهانه ای شده که او دیگر به مدرسه نرود و شاید شما نیز او را زیاد به خود وابسته کرده اید.
حدود 15 درصد کودکان خردسال هنگامی که با مکانها یا افراد ناآشنا روبرو میوند ترس پایدار، کمرویی یا کنارهگیری اجتماعی بروز میدهند. جمله بالا یک نکته مهم داشت و آن، این که معمولا اضطراب جدایی کودکان در هنگامی که برای بار اول به مدرسه میروند، حالتی گذرا است. آری، إنشاءالله وضع همیشه اینگونه نخواهد ماند، بنابراین اصلا جای نگرانی نیست. نگرانی بیمورد و زیادی شما در این رابطه نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه خود این نگرانی در شما اضطراب میآفریند و اضطراب شما، اضطراب کودک را افزایش داده و وضع را بدتر خواهد کرد.بنابراین این اصل یادتان نرود، «آرامش».در ادامه با «آرامش» مطالب زیر را بخوانید و با «آرامش» به آنها عمل کنید:
اصل اول: تشویق کنید.· جایزهای مناسب خریداری کنید و بالای کمد –دور از دسترس کودک- بگذارید. برگهای روی کمد بچسبانید و روی آن جدول روزها را بکشید و به فرزندتان بگویید اگر 5 روز از این جدول پر شود، شما به این جایزه خوب دست پیدا خواهی کرد. به اصرار فرزند خود برای تصاحب بیقید و شرط جایزه بیتوجهی کنید. (بیتوجهی: مشغول کار خود شوید و بدون از دست دادن آرامش به نقنقهای او بیتوجهی کنید.)· با هماهنگی مسئولین مدرسه، در وقت تعطیلی مدرسه به آنجا بروید، با فرزندتان در حیاط و راهروی مدرسه قدم بزنید، به کلاس بروید، روی نیمکتها بنشینید، در این بین هم از خاطرات شیرین مدرسه خود و اتفاقات شیرینی که ممکن است برای او در مدرسه بیفتد سخن بگویید. · با خرید کتاب داستانهایی که درباره مدرسه و فضای دانشآموزی در دوران ابتدایی در بازار موجود میباشد، با او دربارة اتفاقات جالب و شیرینی که در مدرسه ممکن است برای او بیفتد صحبت کنید. · اگر چنین کتابی در دسترس شما نبود، با اجازه مسؤلان مدرسه از کلاس درس خالی و کلاس درس هنگام تدریس معلم و حضور دانشآموزان همکلاسیاش عکس بگیرید و برای او دربارة آنها صحبت کنید. اینکه به نظرت کدام یک از این دانشآموزان میتوانند دوست خوبی برای تو باشند، به نظرت چرا فلانی اخم کرده است؟ به نظرت آیا آنها دوست نداشتند پیش مادرشان باشند، چطور توانستهاند به مدرسه بیایند، حتما میدانند که به زودی به خانه باز خواهند گشت. (به شدت مراقب باشید در گفتههای خود از سرزنش، تمسخر و حتی مقایسه بیش از حد آنچه بیان شد دربارة اینکه دیگران چطور مدرسه رفتهاند و تو نرفتهای پرهیز کنید.)· زمانی که کودک موفق به شرکت در کلاسها شد، برای او هدیهای (البته نه خیلی سنگین که بد عادت نشود) تهیه کنید، در ضمن از او جلوی دیگر اعضای خانواده، فامیل، دوستان در موقعیت مناسب تعریف کنید و به آنها بگویید که چطور فرزند دلبندتان توانسته در این تکلیف موفق عمل کند.· برای هر رفتار مثبت او در رابطه با ایجاد آمادگی در خود برای مدرسه رفتن، یک امتیاز قرار دهید؛ (رفتارهایی مثل به موقع از خواب پا شدن، لباس برای مدرسه پوشیدن، کفش به پا کردن، به موقع حرکت کردن، وارد مدرسه شدن، ...) به چند امتیاز که رسید (مثلا ده امتیاز) یک جایزه مناسب برایش در نظر بگیرید.
اصل دوم: تدریج فراموش نشود.· اگر ماندن در مدرسه به صورت تمام وقت برای کودک طاقت فرسا است، باید برنامهای برای افزایش تدریجی زمان ماندن کودک در مدرسه طراحی شود. موضوع را با مدیر و ناظم و معلم مدرسه در جریان بگذارید و بخواهید با شما همکاری کنند تا کودک یکی دو هفته به صورت موقتی در مدرسه حاضر شود تا کمکم به فضا عادت کند. به این صورت که روز اول یک ساعت، روز دوم، دو ساعت و ... (روزی یک ساعت اضافه شود).
اصل سوم: گفتوگو کنید.· چند ساعتی که از ناراحتیهای مدرسه نرفتن فرزندتان فاصله گرفتید و فضا آرامتر شد، در فضایی دور از تنش و خیلی دوستانه و صمیمانه با کودک خود صبحت کنید تا در حد امکان از احساسها و ناراحتیهایی که از مدرسه رفتن به او دست میدهد، برای شما سخن بگوید، سعی کنید دقیقتر بفهمید چه عواملی او را از مدرسه رفتن به وحشت میاندازد. (در ادامه میتوانید برای درمان آن عوامل چاره کنید یا مجددا راهنمایی بگیرید)
اصل چهارم: پدر را فعال کنید.· اگر مراحل قبل جواب نداد، نوبت آن رسیده است که از پدر خانواده کمک بگیرید. از امروز دیگر شما مادر محترم، او را به مدرسه نبرید. از پدر خانواده بخواهید تا فرزند را به مدرسه ببرد و خود او هم دم در مدرسه بایستد و تو نرود و فقط به کودک بگوید که باید به مدرسه برود.
به هر حال نباید اجازه می دادید قضیه به یک ماه بکشد و بهتر بود سریعتر این کارها را انجام می دادید و جدی تر برخورد می کردید. البته تشویق و تنبیه نموده اید ولی شاید با جدیت ضعیف بوده است و نیاز به تقویت دارد.
اگر چند روز همراه او به مدرسه بروید مطمئن باشید کم کم عادت می کند و به مدرسه علاقه مند خواهد شد.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
انگیزه، مهمترین عامل موفقیت دانش آموزان
اینکه فرزندتان به مدرسه نمی رود می تواند یک علت اصلی داشته باشد و آن هم نداشتن انگیزه است. زیرا به هر حال او 7 سال دارد و احتمال زیاد کلاس اول است. تب کردن بهانه ای شده که او دیگر به مدرسه نرود و شاید شما نیز او را زیاد به خود وابسته کرده اید.
حدود 15 درصد کودکان خردسال هنگامی که با مکانها یا افراد ناآشنا روبرو میوند ترس پایدار، کمرویی یا کنارهگیری اجتماعی بروز میدهند. جمله بالا یک نکته مهم داشت و آن، این که معمولا اضطراب جدایی کودکان در هنگامی که برای بار اول به مدرسه میروند، حالتی گذرا است. آری، إنشاءالله وضع همیشه اینگونه نخواهد ماند، بنابراین اصلا جای نگرانی نیست. نگرانی بیمورد و زیادی شما در این رابطه نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه خود این نگرانی در شما اضطراب میآفریند و اضطراب شما، اضطراب کودک را افزایش داده و وضع را بدتر خواهد کرد.بنابراین این اصل یادتان نرود، «آرامش».در ادامه با «آرامش» مطالب زیر را بخوانید و با «آرامش» به آنها عمل کنید:
اصل اول: تشویق کنید.· جایزهای مناسب خریداری کنید و بالای کمد –دور از دسترس کودک- بگذارید. برگهای روی کمد بچسبانید و روی آن جدول روزها را بکشید و به فرزندتان بگویید اگر 5 روز از این جدول پر شود، شما به این جایزه خوب دست پیدا خواهی کرد. به اصرار فرزند خود برای تصاحب بیقید و شرط جایزه بیتوجهی کنید. (بیتوجهی: مشغول کار خود شوید و بدون از دست دادن آرامش به نقنقهای او بیتوجهی کنید.)· با هماهنگی مسئولین مدرسه، در وقت تعطیلی مدرسه به آنجا بروید، با فرزندتان در حیاط و راهروی مدرسه قدم بزنید، به کلاس بروید، روی نیمکتها بنشینید، در این بین هم از خاطرات شیرین مدرسه خود و اتفاقات شیرینی که ممکن است برای او در مدرسه بیفتد سخن بگویید. · با خرید کتاب داستانهایی که درباره مدرسه و فضای دانشآموزی در دوران ابتدایی در بازار موجود میباشد، با او دربارة اتفاقات جالب و شیرینی که در مدرسه ممکن است برای او بیفتد صحبت کنید. · اگر چنین کتابی در دسترس شما نبود، با اجازه مسؤلان مدرسه از کلاس درس خالی و کلاس درس هنگام تدریس معلم و حضور دانشآموزان همکلاسیاش عکس بگیرید و برای او دربارة آنها صحبت کنید. اینکه به نظرت کدام یک از این دانشآموزان میتوانند دوست خوبی برای تو باشند، به نظرت چرا فلانی اخم کرده است؟ به نظرت آیا آنها دوست نداشتند پیش مادرشان باشند، چطور توانستهاند به مدرسه بیایند، حتما میدانند که به زودی به خانه باز خواهند گشت. (به شدت مراقب باشید در گفتههای خود از سرزنش، تمسخر و حتی مقایسه بیش از حد آنچه بیان شد دربارة اینکه دیگران چطور مدرسه رفتهاند و تو نرفتهای پرهیز کنید.)· زمانی که کودک موفق به شرکت در کلاسها شد، برای او هدیهای (البته نه خیلی سنگین که بد عادت نشود) تهیه کنید، در ضمن از او جلوی دیگر اعضای خانواده، فامیل، دوستان در موقعیت مناسب تعریف کنید و به آنها بگویید که چطور فرزند دلبندتان توانسته در این تکلیف موفق عمل کند.· برای هر رفتار مثبت او در رابطه با ایجاد آمادگی در خود برای مدرسه رفتن، یک امتیاز قرار دهید؛ (رفتارهایی مثل به موقع از خواب پا شدن، لباس برای مدرسه پوشیدن، کفش به پا کردن، به موقع حرکت کردن، وارد مدرسه شدن، ...) به چند امتیاز که رسید (مثلا ده امتیاز) یک جایزه مناسب برایش در نظر بگیرید.
اصل دوم: تدریج فراموش نشود.· اگر ماندن در مدرسه به صورت تمام وقت برای کودک طاقت فرسا است، باید برنامهای برای افزایش تدریجی زمان ماندن کودک در مدرسه طراحی شود. موضوع را با مدیر و ناظم و معلم مدرسه در جریان بگذارید و بخواهید با شما همکاری کنند تا کودک یکی دو هفته به صورت موقتی در مدرسه حاضر شود تا کمکم به فضا عادت کند. به این صورت که روز اول یک ساعت، روز دوم، دو ساعت و ... (روزی یک ساعت اضافه شود).
اصل سوم: گفتوگو کنید.· چند ساعتی که از ناراحتیهای مدرسه نرفتن فرزندتان فاصله گرفتید و فضا آرامتر شد، در فضایی دور از تنش و خیلی دوستانه و صمیمانه با کودک خود صبحت کنید تا در حد امکان از احساسها و ناراحتیهایی که از مدرسه رفتن به او دست میدهد، برای شما سخن بگوید، سعی کنید دقیقتر بفهمید چه عواملی او را از مدرسه رفتن به وحشت میاندازد. (در ادامه میتوانید برای درمان آن عوامل چاره کنید یا مجددا راهنمایی بگیرید)
اصل چهارم: پدر را فعال کنید.· اگر مراحل قبل جواب نداد، نوبت آن رسیده است که از پدر خانواده کمک بگیرید. از امروز دیگر شما مادر محترم، او را به مدرسه نبرید. از پدر خانواده بخواهید تا فرزند را به مدرسه ببرد و خود او هم دم در مدرسه بایستد و تو نرود و فقط به کودک بگوید که باید به مدرسه برود.
به هر حال نباید اجازه می دادید قضیه به یک ماه بکشد و بهتر بود سریعتر این کارها را انجام می دادید و جدی تر برخورد می کردید. البته تشویق و تنبیه نموده اید ولی شاید با جدیت ضعیف بوده است و نیاز به تقویت دارد.
اگر چند روز همراه او به مدرسه بروید مطمئن باشید کم کم عادت می کند و به مدرسه علاقه مند خواهد شد.
موفق باشید.
بیشتر بخوانید:
انگیزه، مهمترین عامل موفقیت دانش آموزان