ناشناس
چگونه از ارتباط با همجنس رهایی یابم و بر افکارم مسلط باشم؟
سلام وقتتون بخیر. من یه مدتی قبل درگیر یک بازی روانی بودم و خب خودم تقریبا یک ماهه که متوجه شدم من رابطم با طرفم (جنس موافق) خیلی عمیق بود یعنی اون به من خیلی نزدیک بود من فکر میکردم بهش نزدیکم فقط وقتی متوجه این قضیه شدم خیلی ضربه بزرگی بهم وارد شد چون من تمام احساس و توجهم رو براش گذاشته بودم به علاوه اینکه ما هر روز با هم در ارتباطیم و اون یه شخصیت ماکیاولیستی داره و توی این مدت طوری رفتار کرده که همه فکر میکنن یه فرشتس و بی گناهه اما من کاملا متوجه میشم از من تنفر خاصی داره، احساس میکنم دوست نداره کسی مثل خودش خیلی تاپ باشه، توی مدرسه خیلی حسوده من آدم اجتماعی و برونگرایی هستم و بعد این اتفاق من انگار به همه شک دارم و نمیدونم درواقع چی درسته چی غلط، خیلی سردگم شدم.
الان نمیدونم کم حرف بودن خوبه یا پر حرف بودن تازه تعادل برقرار کردن بین این دو تا برام مشکله و تا الان هم سعیمو کردم از اون طرف من هر کسی رو میبینم بهش لبخند میزنم یا خیلی باهاش میگم و میخندم و نمیخوام واقعا این طور باشه خب به هر حال یه جور رفتار کردن با همه اصلا منطقی نیست یکسری رفتار ها و دوگانگی ها هستند که واقعا آزارم میدن به خصوص اینکه اخیرا یه صدایی توی سرم هست که همش سرزنشم میکنه، من آدمی هستم که اعتماد و به نفس و عزت نفس خوبی دارم و تو این قضیه مشکلی ندارم، خوب هم میتونم صحبت کنم، ولی این صدا مدام هر رفتاری انجام میدم سرزنشم میکنه مثلا میگه دوباره داری با یکی گرم میگیری ها نکن این کارو یا مثلا امروز خیلی احساسی رفتار کردی نباید این کارو بکنی و از این دسته حرف ها نمیدونم به همه کمک کنم یا گاهی اوقات باید فقط نگاه کرد. واقعا خیلی سردرگمم به علاوه اینکه این موضوع باعث افت توی درس هام هم میشه (دهم تجربی) ممنون میشم کمکم کنید!
مشاور: سیدامیرحسین موسوی تبار
با سلام، احترام و تشکر از مراجعه شما به سایت راسخون
کاربر محترم، ارتباط شما با ما برای حل این مشکل، نشان از پاکی درونی و وجود روحیه ایمان در قلبتان دارد. این روحیه را همچنان در خود حفظ نمایید. مشکلاتی که شما مطرح کردهاید، به طور کلی تحت یک بیماری روانی به نام همجنسگرایی میباشد. در ادامه برای آشنایی شما و سایر کاربرانی که درگیر این مسأله هستند، ابتدا به توضیح همجنسگرایی پرداخته و به علل حرمت، علل روی آوردن به آن اشاره مینمایم، سپس آثار و پیامدهای سوء آن را بیان نموده و همچنین به شیوههای درمان آن میپردازم. در پایان نیز نکات و راهکارهای روانشناسی را ذکر می نمایم.
بیماری همجنسگرایی
همجنسگرایی (homosexuality) یعنی ارضای غریزه جنسی از طریق همجنس (مانند لواط - در مردان - و مساحقه - در زنان - و ...) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبیره محسوب می شود. خوب است بدانید میل به همجنسگرایی، گناه محسوب نمی شود چون یک رفتار نیست بلکه میلی است درونی که گاه به دلیل کارکرد نامناسب هورمونی رخ می دهد و گاه فرد از این حالت بیزار است.
البته رفتار جنسی مطابق با این کشش، در اسلام و همه ادیان الهی حرام است و علاوه بر عقوبت شدید دنیوی و اخروی اثرات و پیامدهای شدید و غیر قابل جبران در پی دارد. چون همجنسگرایی نوعی انحراف جنسی به حساب می آید و مانند هر انحرافی پیامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اینکه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق می شود.
عوارض و پیامدهای فردی و اجتماعی همجنسگرایی
همجنس بازی علاوه بر مضرات بهداشتی و روانی که دارد با فطرت انسانی مغایرت دارد و این امر باعث تعطیل شدن توالد و تناسل و گرایش افراد به جنس موافق و در نتیجه موجب تعطیلی توالد و تناسل خواهد شد. بدیهی است این امر با هدف آفرینش منافات خواهد داشت. پس همجنس بازی حرام بوده و از گناهان کبیره به حساب می آید.
اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع غرایز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می جوید، و هر گونه رفتار جنسی غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانی و یکنوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می گردد و نتیجه اش بی میلی به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طریق «جنس موافق» است.
این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم و بدن انسان و حتی در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگری دارد. در نگاه کلی آدمی را از پدر و مادر خوب بودن باز می دارد و گاه قدرت بر تولید فرزندان را به کلی از انسان سلب می کند، افراد همجنسگرا تدریجا به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانی می شوند و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماری های جسمی و روانی مختلفی گرفتار می شوند. به همین دلیل و به دلایل اخلاقی و اجتماعی دیگر، اسلام شدیدا همجنسگرایی، را در هر شکل و صورت تحریم کرده و برای آن مجازاتی شدید که گاه به سر حد اعدام می رسد قرار داده است. (تفسیر نمونه، ج 16، ص 275)
علل روی آوردن به همجنسگرایی
در مورد علل روی آوردن به همجنسگرایی هنوز توضیحی که مورد قبول همه ی پزشکان وروانشناسان باشد وجود ندارد و برخی متخصصان به علل روانی - اجتماعی وبرخی به دیگر عوامل زیستی (کارکرد نامتعادل غدد و هورمونهای جنسی) و برخی دیگر نیز علل ژنتیکی اشاره داشته اند. علل هم جنس گرایی از دیدگاه روانی ـ اجتماعی آشفته بودن روابط میان والدین وفرزندان، یادگیری های نادرست ومحیط اجتماعی ناسالم می باشد و به طور خلاصه می توان به کنترل نداشتن بر غریزه جنسی هم اشاره داشت.
اما در تحلیلی دقیق تر باید گفت: کودک از حدود ۵ سالگی وارد سیر همانندسازی با والد جنس موافق می گردد. یعنی پسربچه که تا به حال با مادر الگوبرداری ناخودآگاه داشته وارد رابطه با پدر می شود و شروع به همانندسازی با او می کند. همانندسازی با پدر یعنی همانندسازی با مرد. یعنی مرد شدن. یعنی به دست آوردن هویت مردانه چه از نظر جنسی چه در کل شخصیت.
به دست آوردن خصایل مردانه مانند میل به استقلال طلبی، میل به پذیرش مسؤولیت، چه در روابط عاطفی چه در مسؤولیت های اجتماعی قدرت ابراز وجود و بیان قاطع خود، داشتن دستورمداری (Authority)، جاه طلبی های مثبت اجتماعی، غلبه منطق واقعیت سنج بر عواطف کور، و خصایصی از این قبیل که ویژگی های روان مردانه به شمار می آیند. برای به دست آوردن این شخصیت مردانه، مهمترین مسأله رابطه پدر با پسر است. این رابطه در نوع بهنجار آن باید ویژگی های خاصی داشته باشد مانند اینکه:
1- پدر در رابطه عاطفی با پسر وارد شود: یعنی رابطه سرد نباشد و انرژی حیاتی از پدر به پسر داده شود. این به پسر پیغام پذیرش می دهد، پیغام «تو خوبی». و در این بستر پسر می تواند بدون ترس به پدر نزدیک شود و صمیمیت و اعتماد شکل بگیرد. اگر رابطه صمیمانه نباشد خود به خود فراگرد همانندسازی شکل نمی گیرد .
2- پدر خیلی دور و ایده آلیزه نباشد: در دوران کودکی والد همیشه برای کودک ایده آلیزه است یعنی مظهر قدرت؛ قدرتی که امنیت دهنده است. پسر می خواهد شبیه پدر شود. اما میزان این ایده آلیزه بودن و مسیر تغییر آن مهم است. در یک رشد بهنجار و در یک رابطه صمیمانه و واقعی در مسیر بزرگ تر شدن کودک میزان این ایده آلیزه بودن به تدریج کم می شود تا زمان نوجوانی که نوجوان احساس کند نه تنها می تواند به پدر برسد بلکه می تواند بهتر و بالاتر از او باشد و در دوران جوانی، جوان با چهره واقعی پدر روبه رو می شود.
با ضعف ها و قدرت هایش یعنی واقعیت هستی پدر برای جوان ملموس و قابل دسترسی می شود. اما اگر پدر دور از پسر باشد و بسیار ایده آلیزه یعنی به عمد یا غیرعمد، پسر فاصله خود را از پدر بسیار دور می بیند و او را بسیار بالا و قدرتمند و در این شرایط برای رسیدن به او و در نتیجه رسیدن به تصویر مردانگی خویش آنقدر فاصله را زیاد می بیند که در خود قدرت طی این فاصله را درنمی یابد و در نهایت حرکت نمی کند. یعنی ایده آل آن قدر دور است که نمی توان به آن دسترسی پیدا کرد. در این شرایط فرایند همانندسازی یعنی الگوبرداری ناخودآگاه با مردانگی پدر کاملاً مختل می گردد.
3- پدر سختگیر نباشد: قانون در خانه، قانون پدر است. پدر تجلی نظم و قانون است و پسر باید تبعیت کند. اگر پسر یاد نگیرد که از قانون پدر تبعیت کند در آینده قانون اجتماع را هم پاس نمی دارد و در نتیجه متمدن یعنی نظام مند نمی شود. اما این پدیده مرزی مشخص دارد. در یک فراگرد بهنجار از تبعیت صد درصد آغاز می شود اما به تبعیت صد درصد ختم نمی شود یعنی در سیر رشد، کودک و نوجوان باید به تدریج «نه» گفتن را بیاموزد. «می توان قانون پدر را تغییر داد و قانون جدیدی جایگزین آن کرد.» این جمله شناختی باید در ذهن نوجوان به وجود بیاید.
پدر در رابطه با پسر به او قانونمند بودن را می آموزد. اما اگر بیاموزد که قانون، تنها قانون خودش است، پسر دیگر فرایند مرد شوندگی را طی نمی کند و کودک باقی می ماند. دستورمداری پدر باید به پسر انتقال یابد و دستورمداری پسر زمانی شکل می گیرد که قانون پسر در مواردی جایگزین قانون پدرشود. یعنی پسر این پیغام را از پدر دریافت کند که تو می توانی در مواردی قانونی متفاوت از قانون من داشته باشی و باز رابطه صمیمانه ما ادامه داشته باشد.
اگر پسر از مجازات پدر بترسد چه قانون را رعایت کند چه نکند از نظر رشد روانی کودک باقی خواهد ماند و شکل گیری اخلاق در او در بدوی ترین نوع خود یعنی «رعایت قانون از ترس مجازات» باقی خواهد ماند (که این خود بحثی پیچیده است که در این نوشتار مجال پرداختن به آن نیست).
پس اگر پدر این سه ویژگی را رعایت کند، پسر، مردی بار خواهد آمد با ویژگی های مردانه و موفق در زندگی عاطفی و اجتماعی خود در آینده. و اگر این خصوصیات وجود نداشته باشد، پسر کماکان از نظر رشد روانی در بخشی که ارضاء نشده است، کودک باقی خواهد ماند و کودک به جامعه بزرگسالی قدم خواهد گذاشت و درگیر عواقبی خواهد شد که عیناً اگر کودکی ۸-۷ ساله را در دنیای بزرگسالی رها کنند به آنها دچار خواهد شد. یعنی پسر از نظر روانی، احساس فقدان یا کمبود شدید خصایل مردانه در خود می کند.
در چنین مواردی امکان وجود تمایل به جنس موافق در پسر به وجود می آید (هموسکسوالیتی). این تمایل میتواند فقط شکل عاطفی به خود بگیرد (به این معنا که فرد تلاش میکند در روابط خود، خلاءهای عاطفی خود را با کسی که نقش پدر را برای او بازسازی میکند پر نماید) یا فراتر رفته و محتوایی جنسی نیز داشته باشد (تلفیقی از تصویر پدر و مادر: میل جنسی به بزرگسالان زیبا)
پرسشگر عزیز، شما مطلبی از والدینتان و تربیت کودکی خود نگفتید اما شاید علت این میل و علاقه به معنای این باشد که شما در دوره کودکی و آغاز نوجوانی، رابطه عاطفی مناسب و امنی را با والدینتان تجربه نکردهاید یا این رابطه، ضعیف بوده است. البته گاهی در موارد خفیف تر این علاقه می تواند به خاطر نداشتن تصویر مردانه از خود، نبود عزت نفس کافی، ترس از داشتن هدف و طی مسیر بزرگسالی، نداشتن یا کمبود خصایل مردانه ذکر شده و در نتیجه ناکامی های شدید عاطفی و اجتماعی، بی هدفی و بی انگیزگی و شکست خورده بودن نیز باشد.
راهکارهایی برای غلبه بر تمایل به همجنسگرایی
1- به یک متخصص غدد مراجعه کنید؛ قبل از هر اقدامی چه خوب است با مراجعه به یک متخصص غدد و انجام برخی معاینات و آزمایشات، از ترشح عادی و نرمال غدد درونریز خود مطمین شوید. چه بسا در اثر ترشح غیرعادی غدد درون ریز چنین تمایلاتی به وجود آمده و با تنظیم ترشح غدد با مصرف دارو تمایلات جنسی شما نرمال شده و به سادگی درمان خواهد شد. یادآوری می شود از مراجعه به روان پزشک امتناع نکنید و خجالت نکشید، که این مسأله احتمالا یک مشکل جسمانی است و همچون دیگر مشکلات قابل درمان. باید درمان شده و قبل از تشدید بیماری، آن را حل کرد.
2- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف؛ هیچ گاه به خود تلقین نکنید که: «من به جنس مخالف هیچ علاقهای ندارم و نمیتوانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه به خود تلقین نکنید که «علاقه به همجنس و تمایل به برقراری رابطه با همجنس در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»، چون اولا این گونه نیست و شما با تلاش خود میتوانید این مشکل را برطرف سازید، و ثانیا، این تصور جلوی هر گونه تلاش اصلاحی شما برای تغییر را میگیرد.
3- عدم توجه به القائات شیطانی؛ گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد؛ در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ورود به آن وادی است. با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد، باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید.
4- صحنه هایی از زندگی که در آن شخص همجنسگرا نقش یک مرد، پدر، همسر و پسر خانواده را بر عهده دارد تصور کنید و به آن بال و پر دهید و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کنید؛ لازم است این تصویرگری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و... استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کنید، و همانگونه عمل کنید، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کنید. اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کنید برای همیشه از آن افکار رهائی خواهید یافت.
5- اجتناب از نگاه شهوت آمیز به پسرها؛ مراقب نگاه خود باشید و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب میکنید، از نگاه هوس آلود به پسرها نیز بپرهیزید. چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله، فتنه جوان زیبا را از فتنه دختر باکره بیش تر دانسته است (وسائل الشیعه، ج 14، ص 257).
6- اجتناب از محرک ها؛ از تمام ارتباطها، مکانها و موقعیتهایی که انجام اندیشه همجنسگرایی را تداعی می کند، اجتناب کنید.
7- افکار خود را کنترل کنید؛ سعی کنید به افکار هوسآلود در مورد رابطه جنسی با همجنس فکر نکنید. هیچ گاه در ذهنتان به این افکار بال و پر ندهید و آن را برای خود نیارایید. برای این کار، تلاش کنید تنها نمانید، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان میآید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغتان آمد، آن را قطع کنید، از جای خود برخیزید و به میان دوستان یا اهل خانواده بروید و تا زمانی که این افکار کاملا از ذهنتان خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکنید.
8- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی؛ انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند.
از امام صادق علیه السلام در مورد فلسفه تحریم لواط سؤال شد، حضرت فرمودند: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن ها بی نیاز می شدند و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد.
ازدواج شرعی، چون موافق فطرت است، به فرمایش قرآن آرام بخش است (سوره روم، آیه 21). ولی همجنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد، یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آن ها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره همجنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، می توان به پلید بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است.
پیامبر اکرم صلّی الله و علیه و آله فرموده اند: هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر میشود، آن چنان که تمام آب های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند به او غضب میکند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است. سپس فرمودند: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمیآید (وسائل الشیعه، ج 14، ص 249). البته واضح است که با توبه، این گناه مانند گناهان دیگر بخشیده میشود.
9- قطع ارتباط با دوستانی با طرز تفکر همجنسگرایی؛ قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افکار دعوت می کنند و همچنین دوری از موقعیت هایی که وقتی در کنار آنها قرار می گیرد این افکار را برایش تداعی می کنند.
10- نهایت تلاش خود را بکنید که بیکار نباشید؛ برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کنید. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و... پر کنید.
11- روابط اجتماعیتان را گسترش دهید؛ سعی کنید روابطتان را با دوستان و همکلاسیهای خوبی که کاملا از این افکار دور هستند، توسعه دهید. با آنان به گردش، سینما، کوهنوردی، و... بروید و از تنها ماندن دوری کنید. به هر حال، سعی کنید تا حد امکان از انزوا و گوشهگیری به در آیید.
در روزها و موقعیت های نخستین، عمل کردن به این راهکارها و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند؛ اما باید توجه داشته باشید که به گفته ی حضرت علی علیه السلام «با ارزش ترین کارها دشوارترین آنهاست» پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شخص دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارید.
12- محیط ذهنی و بیرونی خود را کنترل کنید؛ موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی ها، خواندنی ها، افکار و... همانند جرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال و آتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود، بنابراین سعی کنید محیط ذهنی و بیرونی خود را به صورت محیطی پاک و معنوی در بیاورید و خودتان را به هیچ وجه در معرض محرکات جنسی قرار ندهید.
13- توجه و اهتمام به معنویات؛ معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آنها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود. به دستورات شرعی اعتماد کرده و یقین داشته باشید سعادت شما در گرو اطاعت از دستورات دینی می باشد و در مقابل، رسیدگی به خواهش ها، نفس را قوی تر کرده وتداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.
14- استعانت از خدا و اهل بیت علیهم السلام؛ از خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام کمک بگیرید و بدانید اقدام شما برای حل مسایل نفسانی نشان از پاک بودن طینت و توجه خداوند به شما است در این صورت طرد شدن کاملا بی معنی خواهد بود.
15- مراجعه به روانشناسی مجرب؛ تحقیقات نشان می دهد که اگر افراد دارای انحرافات جنسی، مایل به درمان باشند و بخواهند با درمان به طبیعت واقعی خود بازگردند، با مراجعه به روانشناسی مجرب که او نیز مایل به انجام درمان باشد، این امر امکان پذیر می باشد.
نکات و راهکارهای روانشناسی
ویژگیهای اصلی شخصیت ماکیاولیستی:
ابزارانگاری دیگران: این افراد به دیگران به چشم ابزار و وسایلی برای رسیدن به اهداف خود نگاه میکنند. آنها به احساسات، نیازها و حقوق دیگران اهمیت نمیدهند و به راحتی از آنها سوء استفاده میکنند.
فریبکاری و دروغگویی: دروغگویی، فریبکاری و دستکاری دیگران از جمله تاکتیکهای رایج این افراد است. آنها ماهرانه واقعیت را تحریف میکنند و با بازی با احساسات دیگران، آنها را به انجام کارهایی که میخواهند وادار میکنند.
عدم پایبندی به اخلاقیات: اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی برای این افراد در درجه دوم اهمیت قرار دارد. آنها هدف را توجیه کننده وسیله میدانند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ عمل غیراخلاقی و غیراصولی دریغ نمیکنند.
خودمحوری و خودشیفتگی: افراد ماکیاولیستی به شدت خودمحور و خودشیفته هستند. آنها خود را برتر از دیگران میدانند و به موفقیت، قدرت و شهرت بیش از حد اهمیت میدهند.
بیاعتنایی به احساسات دیگران: آنها فاقد همدلی و دلسوزی نسبت به دیگران هستند. حتی در صورت آسیب رساندن به دیگران، احساس پشیمانی نمیکنند و هیچگاه خود را مقصر نمیدانند.
استفاده از جذابیت و کاریزما: افراد ماکیاولیستی اغلب جذاب و کاریزماتیک هستند. آنها از این جذابیت برای جلب اعتماد و کنترل دیگران استفاده میکنند. به ظاهر بسیار موجه و دلسوز رفتار میکنند، اما در باطن هدفی جز رسیدن به منافع شخصی ندارند.
مهارت در بازیهای روانی: این افراد بسیار ماهر در بازیهای روانی هستند. آنها به خوبی میدانند که چگونه دیگران را تحریک، دستکاری و کنترل کنند. از تاکتیکهایی مانند ایجاد حس گناه، مقایسه، تحقیر و غیره استفاده میکنند.
نگاه سرد و محاسبهگر: تصمیمات آنها بر اساس منطق سرد و محاسبات دقیق است، نه بر اساس احساسات و ارزشهای انسانی. آنها همهچیز را با دید سود و زیان ارزیابی میکنند.
تفاوت شخصیت ماکیاولیستی با سایر اختلالات شخصیتی:
شخصیت ماکیاولیستی با برخی از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت ضد اجتماعی شباهتهایی دارد. اما تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد:
اختلال شخصیت خودشیفته: افراد خودشیفته معمولاً نیازمند توجه و تحسین زیاد از سوی دیگران هستند و در برابر انتقاد بسیار آسیبپذیرند. در حالی که افراد ماکیاولیستی به دنبال قدرت و کنترل هستند و به انتقادها بیاعتنا هستند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب دست به رفتارهای غیرقانونی و خشونتآمیز میزنند. در حالی که افراد ماکیاولیستی ممکن است لزوماً دست به اینگونه اعمال نزنند، اما به شدت برای رسیدن به اهدافشان از دیگران سوء استفاده میکنند.
تاثیر شخصیت ماکیاولیستی در روابط:
افراد ماکیاولیستی در روابط خود بسیار مخرب عمل میکنند. آنها به دنبال کنترل و بهرهبرداری از دیگران هستند و به راحتی به آنها آسیب میرسانند. این افراد نمیتوانند روابط سالم و پایداری برقرار کنند و معمولاً روابطشان سطحی و بر مبنای سود و زیان است.
نکاتی برای مقابله با افراد ماکیاولیستی:
آگاهی: اولین قدم برای مقابله با این افراد، آگاهی از ویژگیهای آنهاست. هرچه بیشتر درباره آنها بدانید، بهتر میتوانید از خودتان محافظت کنید.
مرزگذاری: مرزهای شخصی خود را به وضوح تعیین کنید و اجازه ندهید آنها از مرزهای شما عبور کنند.
عدم اعتماد بیجا: به حرفهای آنها با احتیاط برخورد کنید و هرگز به طور کامل به آنها اعتماد نکنید.
حفظ فاصله: تا حد امکان از آنها فاصله بگیرید. وارد بازیهای روانی آنها نشوید و اجازه ندهید شما را کنترل کنند.
توصیههای پایانی:
کمک گرفتن: در صورت نیاز از یک متخصص روانشناس یا مشاور به صورت حضوری کمک بگیرید.
پردازش ضربه روانی: این رابطه ناسالم با فرد مورد نظر، یک ضربه روانی برایتان ایجاد کرده است. احساساتتان طبیعی هستند و نیاز به زمان برای پردازش دارند. پیشنهاد میشود با یک روانشناس به صورت حضوری صحبت کنید تا بتوانید این احساسات را پردازش کنید و راهکارهای مقابله با آن را بیاموزید. شاید تکنیکهایی مثل رواندرمانی شناختی-رفتاری (CBT) بتواند به شما کمک کند تا افکار و باورهای منفیتان را تغییر دهید.
صدای درونی انتقادگر: این صدای درونی نشاندهنده یک الگوی فکری منفی است که به خودتان القا میکنید. این الگوها را میتوان با کمک روان درمانی تغییر داد. تمرینهای ذهنآگاهی و مدیتیشن میتواند به شما در آگاهی از این افکار و کنترل آنها کمک کند.
تعادل در رفتار: سعی کنید به جای اینکه سعی کنید همیشه با همه گرم بگیرید، رفتار خودتان را با توجه به شرایط و افراد مختلف تنظیم کنید. اینکه شما با همه لبخند بزنید و شوخی کنید، میتواند نشانهی پنهان کردن احساسات باشد. یاد بگیرید با احساسات خودتان صادق باشید و فقط لبخند و شوخی نزنید.
مراقبت از خود: به سلامتی جسمی و روحی خود اهمیت دهید. بهموقع بخوابید، تغذیه سالم داشته باشید و فعالیتهای لذتبخش انجام دهید.
معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر:
کاربر گرامی، ترک کردن اختلالات جنسی فوت فتیش و تمایل به همجنسگرایی در ابتدا ممکن است سخت باشد اما با توجه به راهکارهایی که برایتان بیان نمودم، درمان آنها امکان پذیر است. مطالعه این کتابها نیز برایتان مفید خواهد بود:
1- هفت روش پیشگری از انحراف جنسی؛ نوشته هادی حسین خانی، انتشارات موسسه آموزشی پژهشی امام خمینی (رحمه الله).
2- جوان، هیجان وخویشنداری؛ نوشته گروه نویسندگان حدیث زندگی، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
3- آرامش در پرتو نیایش؛ نوشته علی احمد پناهی، انتشارات موسسه آموزشی پژهشی امام خمینی (رحمه الله).