ناشناس

سلام. مدت چند ماهه که دچار وسواس فکری شدم. به طوری...

سلام. مدت چند ماهه که دچار وسواس فکری شدم. به طوری که همش فکر می کنم یه بیماری دارم یا اگر بچه دار بشم فرزندم بیمار می شه خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید.
Monday, August 12, 2013
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام. مدت چند ماهه که دچار وسواس فکری شدم. به طوری...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

سلام. مدت چند ماهه که دچار وسواس فکری شدم. به طوری که همش فکر می کنم یه بیماری دارم یا اگر بچه دار بشم فرزندم بیمار می شه خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید.


مشاور: سیدحبیب اله حمدی

باسلام. من براساس اطلاعاتی که ارائه کردید، نمی تونم گمان شما را در مورد تشخیص مشکلتان، تایید کنم. این مشخصاتی که ارائه کردید، بیشتر به مشخصات یک مشکل روانشناختی دیگر مربوط است تا به وسواس فکری. اگر فقط تنها چیزی که برای شما مسئله ساز شده است، همین فکر و نگرانی در مورد بیماری خودتان یا فرزند آینده تان است، مشکل شما وسواس فکری نیست. این حالت (نگرانی مفرط در مورد بیمار شدن یا بیمار بودن) برای بسیاری از افراد در سراسر جهان اتفاق می افتد و درمان های مشخص و کارآمدی برای بهبود آن وجود دارد که هم شامل درمان های روانشناختی (بدون مصرف دارو) و هم شامل درمان های دارویی می شوند. من چند نکته ی کلی برای کمک به بهبود این حالت، به شما ارائه می کنم ولی اکیدا توصیه می کنم که حتما درمان این مشکل را تحت نظر یک روانشناس بالینی به صورت حضوری، دنبال کنید. اگر نیاز به درمان دارویی هم باشد، روانشناس، شما را به روانپزشک ارجاع خواهد داد تا در کنار روند رواندرمانی به مصرف دارور نیز بپردازید. شما در حال حاضر برای بهبود مشکلتان، یک امتیاز بسیار مثبت و کمک کننده دارید که می تواند روند بهبودی شما را بسیار تسریع کند. آن امتیاز مثبت، این است که شما خودتان بینش دارید که این افکار، واقع بینانه نیستند و به قول خودتان جنبه ی وسواسی دارند. اگرچه به نظر می رسد که این افکار در اصطلاح تخصصی، وسواس نامیده نمی شوند، ولی همینکه شما آن ها را وسواس نامیده اید، نشان می دهد که به ماهیت غیرمنطقی و غیرواقعی آن ها پی برده و بینش یافته اید. جالب است بدانید که خیلی از افرادی که دچار این مشکل می شوند، به شدت معتقدند که واقعا یک بیماری لاعلاج دارند که پزشکان قادر به تشخیص آن نیستند. به همین دلیل، درمان مشکل این افراد، بسیار سخت است چون تا وقتی که قبول نکنند که این افکارشان واقع بینانه نیست، نمی توان به درمان آن ها پرداخت. به طور کلی در درمان روانشناختی این مسئله، بینش، نقش خیلی اساسی دارد. یعنی همینکه شما بدانید که ریشه ی این افکار، به سبب یک حالت ناسالم روانشناختی است و هیچ واقعیتی این افکار را تبیین نمی کند، خیلی راحت تر می توانید اثرات منفی آن را بر هیجانات و به طور کلی بر زندگی روزمره تان کاهش دهید. این یک اصل تایید شده ی علم روانشناسی است که افکار، تاثیر مستقیمی بر هیجانات دارند. یعنی اگر شما دائما در ذهنتان روی افکار نگران کننده تمرکز کنید، هیجان نگرانی و اضطراب را تجربه خواهید کرد، اگر روی افکار ناامیدکننده تمرکز کنید، هیجان غم و افسردگی را تجربه خواهید کرد و ... . در این مسئله هم آنچه که باعث اختلال و ناراحتی می شود، افکار نگران کننده ی غیرواقع بینانه و غیرمنطقی در مورد سلامت است. بنابراین اگر بتوانید این افکار را مدیریت کنید می توانید این اختلال را درمان کنید. برای مدیریت موثر این افکار، در گام اول، لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ورود این افکار و به طور کلی افکار مزاحم، به ذهن انسان، در اختیار او نیست. یعنی ما نمی توانیم جلوی ورود این افکار به ذهنمان را بگیریم. اما آنچه که در کنترل انسان است، تداوم این افکار است. یعنی بعد از اینکه این افکار، به ذهنتان وارد شود، شما حق انتخاب دارید که روی آن ها تمرکز کنید و آن ها را بپذیرید، و یا اینکه به طور منطقی و با تکیه بر شواهد واقع بینانه، به آن ها پاسخ دهید و برای خودتان اعتبار و واقع بینانه بودن آن ها را به چالش بکشید. اگر این افکار به محض ورود به ذهنتان، با یک پاخسگویی ذهنی مناسب، به چالش کشیده شده و بی اعتبار شوند، دیگر تاثیر منفی خود را بر هیجانات شما از دست خواهند داد و برای مدت زمان طولانی در ذهن شما تداوم نخواهند یافت.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.