عماد

با سلام خدمت کارشناس محترم سایتپسری ۲۷ ساله هستم...

با سلام خدمت کارشناس محترم سایت پسری ۲۷ ساله هستم که کارمند رسمی یکی از ارگان های دولتی میباشم و خدمت سربازی را نیز انجام داده ام،هیچ علاقه ای به ازدواج در خودم نمیبینم و فکر میکنم که سن ازدواج برای من...
Wednesday, October 9, 2013
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

عماد

با سلام خدمت کارشناس محترم سایتپسری ۲۷ ساله هستم...

عماد ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۷ ساله )

با سلام خدمت کارشناس محترم سایت
پسری ۲۷ ساله هستم که کارمند رسمی یکی از ارگان های دولتی میباشم و خدمت سربازی را نیز انجام داده ام،هیچ علاقه ای به ازدواج در خودم نمیبینم و فکر میکنم که سن ازدواج برای من...


مشاور: سیدحبیب اله احمدی

باسلام. پاسخ به شما مستلزم ذکر دو نکته است. نکته ی اول اینکه، برای ازدواج نمی توان محدوده ی سنی خاصی را تعیین کرد و با اطمینان گفت که حتماً ازدواج باید در این محدوده ی سنی انجام شود. تنها محدودیتی که برای ازدواج وجود دارد، این است که بهتر است بعد از سنین نوجوانی (یعنی بعد از بیست سالگی) انجام گردد. ولی از اوایل جوانی تا پایان مرگ، دامنه ای است که ازدواج می تواند در هرنقطه ای از آن اتفاق بیفتد و یا اصلاً اتفاق نیفتد. با این حال، دهه ی سوم زندگی یعنی سنین بیست تا سی سالگی، مستعد ترین دوران برای ازدواج است، چون از یکسو نیاز به برقراری رابطه ی صمیمانه ی عمیق، در این دوره ی سنی معمولاً در هرفردی بوجود می آید، از سوی دیگر تمایلات جنسی و ساختارهای مربوط به آن به آمادگی خوبی برای فرزندپروری می رسند و در نهایت، ازدواج و فرزنددار شدن در این سنین می تواند یک اختلاف سنی مناسب را بین والدین و فرزندان ایجاد کند و از بوجود آمدن شکاف نسل ها بین والدین و فرزندان جلوگیری نماید. البته این به این معنی نیست که حتماً هر فردی باید در این سنین ازدواج کند. اگرچه اکثریت قریب به اتفاق افراد، در این سنین واقعاً نیاز به ازدواج دارند و بهتر است که برای ازدواج اقدام کنند ولی معدودی از افراد هم ممکن است به دلایل مختلف این نیاز را در خودشان احساس نکنند و در سنین بعدی ازدواج کنند و یا حتی اصلاً تا آخر عمر به ازدواج رو نیاورند. اگرچه چنین مواردی نادر است ولی به لحاظ مبانی علم روانشناسی، نمی توان گفت افرادی که اینچنین هستند بیمارند یا مشکل خاصی دارند. نکته ی دوم این است که با توجه به صحبت های شما به نظر نمی رسد که شما جزء آن معدود افرادی باشید که در بالا به آن ها اشاره کردم. چون شما نیاز به ازدواج را چندسال قبل احساس کرده اید. بنابراین به نظر می رسد که این ابراز عدم نیاز شما به ازدواج، نوعی جبهه گیری و دفاع در مقابل احساس ناکامی تلخی باشد که در چند سال قبل احساس کرده اید. این قابل درک است که شما احساس می کنید که در آن زمان به شکلی ناعادلانه و فقط به خاطر شرایط اقتصادی، طرد شدید و نیاز مهم شما نادیده گرفته شد. و حالا که خوشبختانه به وضعیت مناسب اقتصادی و امنیت شغلی خوبی دست یافته اید، نوعی احساس جبران ضعف گذشته ی خود را می کنید و با مخالفت با والدینتان برای ازدواج کردن، هشیارانه یا ناهشیارانه دارید احساس حقارت و طرد چندسال قبل خود را به نوعی جبران می کنید. چون الان خودتان را به نوعی در موضع قدرت احساس می کنید؛ آن هم دقیقاً در همان حیطه ای که چند سال قبل، به خاطرش تحقیر و طرد شدید. من درک می کنم که برخورد چند سال قبل با شما شاید عادلانه نبود و شاید بهتر و منصفانه تر این بود که هم خانواده ی شما و هم خانواده ی دختر مورد علاقه تان، این موضوع را درک می کردند که شرایط اقتصادی شما بهبود خواهد یافت و در آینده توان این را خواهید داشت که شغل ثابت و در آمد مناسبی داشته باشید. ولی آن ها فقط به شرایط آن موقع شما نگاه کردند و سریعاً شما را رد کردند. به هرحال نمی توان انتظار داشت که انسان بتواند اتفاقات تلخ گذشته اش را به طور کامل فراموش کند. در هرصورت این خاطرات در گوشه ی ذهن شما خواهد بود ولی مهم این است که اجازه ندهید تمرکز بیش از حد روی این خاطرات، روی زمان حال حاضر شما تاثیر منفی بگذارد. اجازه ندهید تاثیرات ناهشیار آن ناکامی روی زندگی معقول و منطقی که در حال حاضر می توانید برای خودتان بناکنید تاثیر زیان بار و غیر قابل جبرانی بگذارد. شما الان آن جوان ناپخته ی چندسال قبل نیستید، بلکه به یک بلوغ روانشناختی بیشتر، بلوغ اجتماعی و اقتصادی مناسب دست یافته اید، بنابراین یک ازدواج مبتنی بر یک انتخاب مناسب، حتی اگر اشتیاق هیجانی زیادی هم برای آن نداشته باشید، می تواند به آرامش و انسجام بیشتر زندگی شما کمک نماید. سعی کنید بینش عمیق تری نسبت به تاثیراتی که آن خاطرات تلخ روی شما داشته اند پیدا کنید و این را در نظر بگیرید که اولاً جواب منفی شنیدن نشانه ی حقارت نیست بلکه یک اتفاق طبیعی است که در زندگی هر مردی ممکن است اتفاق بیفتد و ثانیاً ازدواج نکردن و پافشاری در مقابل درخواست والدین برای ازدواجتان هم راه مناسبی برای جبران احساس منفی گذشته و دستیابی به احساس عزت نفس و کفایت نیست.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.