المسیر الجاریه :
حق سنوات چیست؟ از نحوه محاسبه تا چگونگی بهرهمندی از آن
کودک در آیینه حقیقت؛ تربیت دینی و جایگاه کودک در اسلام در برابر نگاه ابزاری غرب
فدک در آینۀ خطبۀ فدکیه؛ تحلیلی بر استراتژی مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها
جاحظ؛ ادیب، جانورشناس، روانشناس، خوشنویس قرن سوم
صیانت حواس و حقیقت بندگی؛ راز روزه حقیقی در نگاه حضرت فاطمه علیها السلام
چگونه شکرگزار واقعی باشیم؟ (پاسخ قرآن و ائمه علیهم السلام)
شاه جهان امپراتور خوشنویس گورکانی
جلال الدین شاه شجاع خوشنویس و شاعر
محمدقاسم شادیشاه خوشنویس صاحبنام ایرانی
چگونه خار پاشنه را قبل از مزمن شدن درمان کنیم؟ توصیههای یک متخصص ارتوپدی فنی
خلاصه ای از زندگی مولانا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
چهار زن برگزیده عالم
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
ادبیات دفاع مقدس
کمبود مهمّات، تشنگی درگیری با دشمن
ساعت دوازده شب گفتند؛ هر پنج نفر مشغول کندن یک سنگر شوید. زمین آنقدر رطوبت داشت که نیازی به استفاده از کلنگ نداشتیم.
ادبیات دفاع مقدس
مجروح و تشنه!
موعد حمله داشت نزدیک می شد. ساعت 21:30 دقیقه ی شب 1361/4/21 بود قرار بود گردان «سیف الله» خط شکن باشد. باید از استحکامات قوی دشمن عبور می کردیم. بچه ها به این گونه استحکامات، هیچ فکر نمی کردند و تنها
ادبیات دفاع مقدس
جلوه های استقامت در خاطرات شهدا (2)
«مهدی» مقاومتی نمی کند و علی بر می خیزد و از «دجله» عبور می کند و در آن طرف رود مستقر می شود. بار سنگینی از دوش «آقا مهدی» برداشته شده. نفس راحتی می کشد و احساس می کند، سبکتر شده است. در گوشه ای از سنگر
ادبیات دفاع مقدس
گرسنگی
نوجوانی سیزده و یا چهارده ساله بود. اندامی بسیار نحیف و لاغر و قدی کوتاه داشت. رنگ زردِ چهره و اسکلتی بودن صورتش، حاکی از آن بود که مدت زمان زیادی است غذا نخورده است. چشمانش گود افتاده و استخوان گونه هایش
ادبیات دفاع مقدس
غذای لذیذ از برگ درختان!
بالاخره به این نتیجه رسیدیم که چاره ای جز خوردن برگ همین درخت های موجود نداریم. لذا به حسین گفتم: «از این چند درختی که در بیشه هست، برگ هایی را بچین و در آب بشوی تا هر نوع را که بیشتر قابل خوردن بود، استفاده
ادبیات دفاع مقدس
زیر باران گلوله
چهل سانت برف آمده بود. سوز سرما از مغز استخوانت هم رد می شد. خیلی از بچه ها کلاه اورکت را هم کشیده بودند روی کلاهی که سرشان بود. همه کز کرده بودند توی خودشان.
ادبیات دفاع مقدس
به یاد حسین (ع)
جانباز شهید محمد تقی طاهر زاده در شهریور 1349 در شهر اصفهان چشم بر این دنیای خاکی گشود. از هفت سالگی کار کرد، تا سوم راهنمایی درس خواند و در هفده سالکی- اسفند 1366- به جبهه رفت.
ادبیات دفاع مقدس
صبر ایوب
اکبر علوی یکی از همرزم های شهید بزرگوار محمود اخلاقی می گوید: «خرداد 1359 بود. هنوز جنگ تحمیلی آغاز نشده بود. با گروهی از بچه های کرمان برای تأمین امنیت منطقه کردستان به کامیاران رفته بودیم. وضعیت منطقه...
ادبیات دفاع مقدس
شب بارانی
وقتی عملیات نوسود را شروع کردیم، سرهنگی به نام «شهبازی» مسئولیت ستاد را به عهده گرفت. او ارتش را جمع و جور کرد و با یک طرح کامل، در یک شب بارانی، به طرف ارتفاعات کله چنار، کماجار و شمشیر شروع به عملیات...
ادبیات دفاع مقدس
جلوه های استقامت در خاطرات شهدا (1)
در عملیّاتی که در مجاورت منطقه ی «شیلر» داشتیم، با مشکلات زیادی مواجه بودیم، شرایط سخت، کمبود امکانات و هوای سرد. تنها با استقامت و پایداری «حاج حسین روح الامین» موفق شدیم منطقه را پاکسازی و تثبیت کنیم....