المسیر الجاریه :
حرف زدن سالمندان در خواب، نشانه خطر است؟
طوفان الاقصی؛ نقطه عطف مقاومت فلسطین و شکست راهبردی رژیم صهیونیستی
چرا سرانه مطالعه در کودکان کاهش یافته؟ بررسی دلایل و راهکارها
نشانه کلیدی برای شناسایی یک خبر جعلی (Fake News)
آیا سرطان روده با آزمایش مدفوع مشخص می شود؟
داستان خواندنی شکلگیری آمنین؛ یکی از بزرگترین گروههای زیارتی کشور!
تغذیه سالمندان؛ آنچه نباید بخورند
طوفان الاقصی الگوی مبارزه و سبک زندگی مومنانه
آکواریوم جهانی؛ نظارت هوشمند بر انسانها در عصر داده
ناوگان جهانی صمود و تجلی استقامت الهی در دریاهای محاصره
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
مخترعین معروف و اختراعات آنان
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن

مشکلات دیده بانی
بعد از یک شناسایی کلی و برآورد وضعیت، به دنبال دیده بان ها گشتم تا نتیجه کار آنها را بدانم. مشخص بود که تا آن زمان هیچ گونه پشتیبانی آتش به عمل نیامده بودو

شهادت هنگام خداحافظی
بعد از چند روز به منظور تجدید سازمان، تعدادی سرباز جدید به گروهان ما واگذار شده و از این افراد حدود هشت نفر به دسته من اختصاص یافت.

پیروزی جبهه حق
همان طور که گفتم، ستوان ملکوتی پس از سازماندهی عده ای ازافراد گروهان، شروع به مقابله به مثل می کند و سایر نیروها نیز درحدود 50 متر دورتر از محل درگیری،

سربازان مهندسی
دیگر همه می دانستند که در محدوده ی زمین های تصرف شده دشمن هستیم و در این نقطه، دشمن کاملاً به پیرامون خود احاطه دارد و کوچکترین خطا ممکن است برایمان

خون سبز
در منطقه ی پدافندی نصر 3، عناصر پیاده در دامنه ی تپه ها مستقر بودند. یکی از عناصر پیاده در چهار دهنه ی پلی قرار داشت که در مقابل آن تپه سبزی بود که

در محاصره ی دشمن
تمام سعی خانواده ام براین بود، هر طور شده مرا از رفتن به خدمت سربازی باز دارند، اما اصلاً گوشم به این حرف ها بدهکار نبود.

دایه دایه وقت جنگه
مرحله ی آخرعملیات بیت المقدس بود. دیگر فاصله ی چندانی تا پیروزی کامل نداشتیم. مأموریت ما این بود که با حمله با جاده ی شلمچه ـ خرمشهر، این جاده را تأمین و تصرف کرده و

شهادت در میان آب و خون
چند روزی بود که از طرف لشکر مأموریت یافته بودیم تا محلی را برای استقرار آتشبار در نزدیکی محورعملیات آماده کنیم. شب ها به منطقه می رفتیم و

چای و غذای سربازی
وقتی در فولی آباد بودیم، سعی کردیم تجهیزاتمان را نیز تعمیر و بازسازی کنیم. سرباز یامی ـ راننده نفربر ـ نفربرها را برای تعمیر کلی به پادگان برد. پادگان تیپ 3 دشت آزادگان نزدیک ما بود.

سواد آموزی در سنگر
بچه ها، داخل سنگر همرزمانشان که شهید شده بودند، گل و شهدایی که عکس داشتند، عکس هایشان را در کنار گل گذاشته بودند. سنگر شهید گروهبان کریم زاده؛