المسیر الجاریه :
مکانیزم تبدیل ناهنجاری به هنجار و بالعکس در فضای مجازی
بایسته های اخلاق در فضای سایبر
ضرورت و منزلت اخلاق فناوری اطلاعات
بررسی اخلاق نمایشی مبتنی بر تکنولوژی رسانه ای
تبیین جایگاه رسانه در اخلاق اسلامی براساس اصل قرآنی تسخیر
چشمههای حکمت صادقی: رهیافتی قرآنی به آموزههای امام جعفر صادق (ع)
تاریخچه استفاده از عطر و عطرسازی در ایران
رسانه اخلاقی و حفظ حریم خصوصی افراد براساس آموزههای اسلامی
ماهیت، رویکردها و چالش های اخلاق رسانه
رمز و راز عدم قیام مسلحانه امام صادق علیه السلام
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست ویژگیهای شخصیتی
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان

بتهای بی حاصل
کسی می آید از آن سوی این دیوارها، فردا که با خود می برد ما را به سروقت هدا فردا کسی که وارث اندوه انسان است از دیروز و بیرون خواهد آمد از محاق انزوا فردا

بالاتر
ای چشم تو از هر چه غزل گیراتر لبخند تو از خندۀ گل زیباتر در برکۀ آرام تو حتی مهتاب صد بار زخورشید شده والاتر

با نماز عشق در محراب خون
مرد باید بود در میدان عشق سر ز پا نشناخت با فرمان عشق مردها در عرصهها رقصیدهاند! سر نهاده در خم چوگان عشق

آیینه
روزی که بود غربت انسان در آینه تسکین نیافت خاطر ایمان در آینه پا را فراتر از حد معمول می گذاشت مردی که می گذشت هراسان در آینه

آیینه
آینه در آینه ست : چشم تو در آیینه پلک مزن! کرده در خویش نظر، آیینه آیینه جز شیشه ای چیز دگر نیست که چشم تو این اعتبار داده به هر آیینه

آیینه اشک
تو ای چشمها محو زیباییت بهار است و فصل شکوفاییت مگر می شود کند با سادگی دل از چشمهای تماشاییت

آیه نیاز
در نگاهت آیه های خیس محبّت به گل مینشست و «شهادت« بهانه کوچکی بود، تا پرواز را معنی کنی

آینه باران
درچشمۀ چشمان تو، طوفان شده ای دوست صد آینه در چشم تو مهمان شده ای دوست امشب شب میلاد گل عشق و بهاراست کز فرط خوشی آینه باران شده ای دوست

آفتاب
روی دوش موجها آرام می رفت آفتاب از فرار قله اسلام می رفت آفتاب خون به جای اشک از چشم شفق فواره زد گرچه با دنیایی از اکرام می رفت آفتاب

آغوش شقایق
بلبل روح از قفس تن پرید غنچه گریبان خودش را درید تا گل رخسار تو از باغ رفت
رنگ بهار از رخ گلشن پرید