المسیر الجاریه :
با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم شب قدر

با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم

با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم<br /> نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم<br /> سر چگونه بردارم، کرده معصیت خوارم<br /> یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
شب احیا شب انزال قرآن شب قدر

شب احیا شب انزال قرآن

شب احیا شب قدری که قدرش<br /> به قرآن الهی نیک پیداست<br /> شب احیا شب انزال قرآن<br /> به صدر وسینه ی پیغمبر ماست
مورد پسند تو، زندگی نکردم من شب قدر

مورد پسند تو، زندگی نکردم من

مورد پسند تو، زندگی نکردم من<br /> یک سحر به عشق تو، بندگی نکردم من<br /> مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم<br /> یا کریم و یا الله، یا کریم و یا الله
شب احیا شب احیای جانهاست شب قدر

شب احیا شب احیای جانهاست

شب احیا شب احیای جانهاست<br /> شب بگسستن زنجیر دنیاست<br /> شب احیا شب شب زنده داریست<br /> شب رحمت زسوی حی یکتاست
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی شب قدر

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی<br /> زیباترین ستاره‌ی دنیا نیامدی<br /> ما را امید وصل تو اینجا نشانده است <br /> ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم شب قدر

از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم

از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم<br /> زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم <br /> گرد و غبار معصیت را روی سر دارم <br /> از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من شب قدر

امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من

امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من<br /> از معصیت‌ها یک دل بیمار دارم من<br /> پرونده‌ای آلوده از کردار دارم من<br /> در پیشگاه حضرت استغفار دارم من
شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس شب قدر

شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس

شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس <br /> برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس <br /> دنیا بین من و تو فاصله انداخته آقا <br /> خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته آقا
سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم شب قدر

سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم

سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم<br /> توبه نامه ای باطل، مانده بر روی دستم<br /> معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم<br /> یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد شب قدر

شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد

شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد<br /> کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد<br /> چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه<br /> دلِ من از تو حسین قدری جلا می خواهد