المسیر الجاریه :
عشق در دولت مهدی است که معنا شدنی است
هیچ امید نداریم به تدبیر کسی غیر از او<br />
عشق در دولت مهدی است که معنا شدنی است<br />
مادرش درس به ما داد که تنها و غریب<br />
پشت در، بین گذر، یاری مولا شدنی است
بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست
بیا بیا گل نرگس عزای مادر توست<br />
صفای فاطمیه از صفای مادر توست<br />
اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام<br />
فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است
غبار مقدم تو، توتیای چشمانم
غبار مقدم تو، توتیای چشمانم<br />
ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم<br />
سحر که سفرۀ دل وا کنم به راز و نیاز<br />
فقط وصال تو باشد دعای چشمانم
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها<br />
دل هوای دیدن دل دار دارد جمعه ها<br />
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان<br />
یار با ما وعده ی دیدار دارد جمعه ها
سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند<br />
دلم به هجر تو آقا کنارآمدنی است<br />
به انتقام شهیدان عصر عاشورا<br />
سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است
چقدر وصف شما ای بهار ما را کشت
چقدر وصف شما ای بهار ما را کشت<br />
نیامدی، عطش انتظار ما را کشت<br />
نیامدی و زمین در ملال می پوسد<br />
میان چرخش این ماه و سال می پوسد
کاش می آمدی و با تو جهان گل می کرد
کاش می آمدی و با تو جهان گل می کرد<br />
از گلستان رُخت گلشنِ جان گل می کرد<br />
می شکفت از قدمت خنده به لب های زمین<br />
با تماشای حضورِ تو زمان گل می کرد
به راه مانده نگاهم بیا گل نرگس
گرفته قلبم و آه، هم مدد مرا ندهد<br />
برای درد فراقت کسی دوا ندهد<br />
به راه مانده نگاهم بیا گل نرگس<br />
کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد
ای انتظار آخر چشم انتظار ها
در حسرت تو خون شده چشم نگارها<br />
ای انتظار آخر چشم انتظار ها<br />
ای آشنا تر از همه، این دیده کور باد<br />
نشناخته اگرچه تو را دیده بارها
گر به دادم نرسی می روم از دست، بیا
ای که دیدار تو رویای شب تار من است<br />
یک نگاه تو طبیب دل بیمار من است<br />
گر به دادم نرسی می روم از دست، بیا<br />
نامت آرامش این قلب گرفتار من است