المسیر الجاریه :
سفر دوزخ
ایزاناگی و ایزانامی چهار هزار موجود جاودانی، یعنی جزیرههای ژاپن، را آفریدند. آن دو خدایان بسیار دیگر هم آفریدند. آخرین آفریدهی آنان خدای آتش است.
آفرینش جهان
خدایان بسیار بزرگ و زیبا هستند. راه رفتنی چون پرواز پرندگان دارند. به هنگام راه رفتن ناگزیر از پای بر زمین نهادن نیستند، وانگهی در آن دم که این داستان آغاز میشود، تنها به روی دریا چیزی مانند روغن شناور...
دختر مشکلپسند
«تائیا» هیجده ساله شده بود. او دختری بود بلند بالا و لاغر اندام و دارای زیبایی و لطافت خاص دختران تاهیتی. پدرش فرمانروای بخش بزرگ «ماراآ» و «راآتیرا» و بسیار پاکدل و نیرومند بود، با خود اندیشید که وقت...
معتقدات پولینزیان دربارهی روانها
دنیای فراسوی دنیای مادی، دنیای پس از مرگ برای انسان ابتدایی نیز چون انسان متمدن مسئله و معمایی است اضطرابانگیز. هم انسان ابتدایی و هم انسان متمدن اغلب بر آن میکوشد که به کمک دانشهایی که کسب کرده است...
تونگاتابو
از نخستین روشنایی روز که دیده از خواب میگشود تا آن دم که نخستین ستاره در آسمان پیدا میشد و بعد شب آن را از افق میزدود، آن را میدید. کاری بیش از این نداشت که سربردارد و آن را ببیند که بلند و سبز، با...
پیکار موئهآوا
در «رهاگا»، کنار دریاچهی «ماکمو»، در چند متری آب، سنگ بزرگ گرد و صافی است که چندین صدکیلوگرم وزن دارد و آن را سنگ «موئهآوا» مینامند.
غار «ته آنا مارارا آ رهره آ تائو»
«ته آنا مارارا آ رهره آ تائو» یکی از غارهای بسیاری است که «پاپنوئی»، رودخانهی بزرگ تاهیتی، که از قلههای بلند کوههای جزیره سرازیر میشود کنده است. دشتی که این رود در آن روان است سالها محل زندگی قوم...
افسانهی تئیتی پسر توآکائو
«توئیکورا» و زنش «توآکائو» دارای پسری شدند و او را «تئیتی» نام دادند، لیکن این پسر بیش از چند ماه زنده نماند و شبی افتاد و مرد و هیچ یک از جادوگران جزیرهی «مانگارهئوآ» نتوانست او را به زندگی
افسانهی پوناآئوئیا
در شبهایی که قرص ماه به رنگ سرخ درمیآید و بر ابرهایی که گرد او را فرا میگیرند لکههای خون میپاشد، پیران بخش «پوناآئوئیا» دوست دارند که به نقل افسانهی شگفتانگیز ماهیگیری بپردازند که «هیتی» نام داشت...
موتوتابو
کسی نمیتواند شب را در جزیرهی تابو بگذراند و زنده بماند؛... جزیرهی تابو در دریاچهی «هاآپاپه»، در بیست کیلومتری «پاپیتی» و در نزدیکیهای ساحل «پاپهنوئو» قرار دارد.