المسیر الجاریه :
گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم مهدوی

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم<br /> گفت از فراق یاران من نیز بی قرارم<br /> گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم<br /> گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم
ای آخرین توسل سبز دعای ما مهدوی

ای آخرین توسل سبز دعای ما

ای آخرین توسل سبز دعای ما<br /> آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟<br /> شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین<br /> بی تو چه زود می گذرد هفته های ما
گل نرگس بود بی خار عشق است مهدوی

گل نرگس بود بی خار عشق است

گلستان جهان همراه خار است      <br /> گل نرگس بود بی خار عشق است<br /> خدایا جان ما گردان فدایش         <br /> شهادت در بر سردار عشق است
غم دل گر خورد غمخوار عشق است مهدوی

غم دل گر خورد غمخوار عشق است

شنیدم هاتفی در آسمان گفت       <br /> غم دل گر خورد غمخوار عشق است<br /> بیا مهدی که بی تو روزه سخت است     <br /> ضیافتخانه با دلدار عشق است
سحر خوردن کنار یار عشق است مهدوی

سحر خوردن کنار یار عشق است

نماز و روزه و افطار عشق است       <br /> سحر خوردن کنار یار عشق است<br /> نه یکبار از کنار خیمه گاهش          <br /> گذشتن بل هزاران بار عشق است
در هر نفسم ذکر تو مولا دارم مهدوی

در هر نفسم ذکر تو مولا دارم

شور و شعفی به قلب شیدا دارم<br /> در هر نفسم ذکر تو مولا دارم<br /> در ماه خدا بیا که من هم گویم<br /> بر اهل زمین که چون تو آقا دارم
ظهورت زخم ها را التیام است مهدوی

ظهورت زخم ها را التیام است

الا ای مهربان ماه صیام است<br /> به پاخیز، عاقبت وقت قیام است<br /> تو را سوگند بر مضروب این ماه<br /> ظهورت زخم ها را التیام است
آقا بیاید شیعه یابد سرپناهی مهدوی

آقا بیاید شیعه یابد سرپناهی

امشب به سمت آسمان کردم نگاهی<br /> وقت اذان شد با خودم گفتم الهی<br /> آیا شود دیگر مرا هجران سرآید<br /> آقا بیاید شیعه یابد سرپناهی
در واژه انتظار دقت کردم مهدوی

در واژه انتظار دقت کردم

از نفس خودم که باز هجرت کردم<br /> در واژه انتظار دقت کردم<br /> دیدم که گناه است حجاب من و او<br /> در عصر ظهور، بس که غفلت کردم
هجر تو مرا نباشد آقا آسان مهدوی

هجر تو مرا نباشد آقا آسان

هجر تو مرا نباشد آقا آسان<br /> از هر مژه ام چکیده آقا باران<br /> هر شب ز مه توبه صدایت کردم<br /> برگرد و بخوان برای ما از قرآن