باسلام برادر گرامی. اين طبيعي است كه گاهي در ذهن انسان، افكار عجيب يا غيرمأنوسي خطور كند كه در برخورد اول، تاحدي باعث نگراني يا ناراحتي شوند. اما هنگامي كه اين افكار، به قدري اهميت پيدا كنند كه آن ها را به عنوان افكاري كاملاً درست و مبتني بر واقعيت، در نظر بگيريم، اين افكار، جنبه ي نابهنجار و آسيب زننده اي پيدا مي كنند. به عبارت ديگر، اگر اين افكاري كه گفتيد را به عنوان واقعيت غيرقابل انكاري در نظر مي گيريد و علي رغم مغايرت آنها با واقعيات عيني و افكار عموم مردم، بازهم به صحت آن افكار، اطمينان كامل داريد لازم است كه هرچه زودتر تحت مداخله ي دارويي توسط يك روانپزشك قرار بگيريد. زيرا گاهي به دلايلي مختلف و پيچيده، بعضي از هماهنگي هاي مربوط به سيستم شيميايي مغز، از نظم طبيعي خود، خارج شده و منجر به اعتقادات محكم غيرمعقول و غيرواقعي در انسان مي شود (مثل اعتقاد حتمي به اينكه حتماً در فلان روز خواهيد مرد، علي رغم اينكه هيچ واقعيت بيروني از اين اعتقاد، حمايت نمي كند). در چنين مواردي، دارو درماني تحت نظر يك روانپزشك، باعث مي شود تنظيمات شيميايي مغز، به حالت نرمال خود برگشته و اين افكار و اعتقادات نابهنجار هم از بين خواهد رفت. البته بازهم تأكيد مي كنم، اين درمان دارويي در صورتي لزوم پيدا مي كند كه شما كاملاً معتقد به آن افكاري كه گفتيد باشيد. مثلاً اگر اين فكر به ذهن شما خطور كرده است كه در اين هفته خواهيد مرد ولي اعتقاد صددرصد هم به آن نداريد و فقط نگرانيد كه نكند واقعاً اين فكر، اتفاق بيفتد، مشمول توضيحات فوق نمي شويد. اما اگر احساس مي كنيد كه كسي به شما اين فكر را القا كرده يا از يك منبع بيروني كه براي ديگران، قابل رؤيت يا درك نيست، اين پيام به شما رسيده است، حتماً لازم است كه در اسرع وقت، تحت مداخله ي دارويي قرار بگيريد. حتي در اين صورت نيز اين حالات، به هيچ وجه نشانه ي ديوانه بودن يا جنون شما نيست، بلكه حالتي است با ريشه ي زيستي و بيوشيمايي كه در خيلي از افراد در سراسر جهان ممكن است اتفاق بيفتد و با درمان دارويي مي توان آن را كنترل نمود.