عارفه
زمان و مکان ایراد خطبه 141
خواهش میکنم زمانو مکان ایراد خطبه 141 نه جالبلاغه را تا اخر امشب بذارید تو سایت یا بفرتید جیملم فوریه ممنون
اگه اهداف و انگیزه و فضای حاکم بر خطبه رو هم بفرستید ممنون میشم فردا مسابقه دارم ممنون
مشاور: حجة الاسلام منتظمی
با تشکر از اعتماد شما به مشاوره راسخون: زمان ومکان همه خطبه ها مثل این خطبه معلوم نیست خطبه های اخلاقی احتیاج به زمان و مکان ایراد حطبه ندارد. خطبه 141 شرح و تفسیر فاصله حق و باطل چهار انگشت است ! همان گونه که در بالا نیز اشاره شد، به نظر مى رسد این سخن جزئى از خطبه سابق بوده، که مرحوم «سیّد رضى» آن را از هم جدا نموده، و به طور مستقل ذکر کرده است. در واقع هدف از هر دو، یک چیز است، و آن حفظ آبروى مسلمین و کمک به خوش بینى و اعتماد مردم به یکدیگر و پرهیز از آثار سوء غیبت و عیب جویى است. در خطبه قبل امام (علیه السلام) طرق پیشگیرى از غیبت را بیان فرمود، و در این خطبه سعى مى فرماید آثار محرّب غیبت را کم کند، و یا از میان ببرد. نخست مى فرماید : «اى مردم ! هر کس از برادر مسلمانش استوارى در دین و درستى روش را مشاهده کند، باید به سخنانى که این و آن در نکوهش او مى گویند گوش فرا ندهد» (أ َیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِین وَسَدَادَ(1) طَرِیق، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ). در حقیقت امام (علیه السلام) در این بخش کوتاه از خطبه، از طرق مختلفى آثار سوء غیبت را در شنونده خنثى مى کند، و نخستین طریق آن همان است که در عبارت بالا آمده است; زیرا انسان هنگامى که کسى را به حسن سابقه و تقواى الهى شناخته باشد، باید اطمینان پیدا کند اگر چیز خلافى درباره او مى گویند، اشتباه است، زیرا همیشه موارد مشکوک را بر موارد معلوم حمل مى کنند، و به تعبیر مشهور «الَظَّنُ یُلْحِقُ الشیْءَ بِاْلأَعَمِّ الأَغْلَبِ». البتّه مفهوم این سخن آن نیست که غیبت و عیب جویى، افراد را درباره کسانى که سابقه آن را نداریم، بپذیریم، بلکه هدف تأکید بیشتر در مورد افراد خوش سابقه است، که به هیچ وجه نباید گفتار بدگویان و بدخواهان را درباره آنها تصدیق کرد. سپس امام (علیه السلام) به نکته دیگرى اشاره مى فرماید : که به فرض گوینده آدم صادقى باشد، ولى به یقین معصوم نیست، و هر انسانى جز معصومین جایز الخطا هستند، و این امر سبب مى شود که انسان نسبتهایى را که به افراد داده مى شود، به آسانى نپذیرد، مى فرماید : «آگاه باشید ! گاه تیرانداز تیرش به خطا مى رود» (و حدس و گمانها همیشه مطابق واقع نیست) (أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی، وَتُخْطِىءُ السِّهَامُ). به علاوه، «سخن باطل فراوان گفته مى شود، و باطل نابود و بى اثر خواهد شد، و خداوند شنوا و شاهد (بر اعمال بندگان) است». (وَیُحِیلُ(2) الْکَلاَمُ، وَبَاطِلُ ذلِکَ یَبُورُ(3)، وَاللهُ سَمِیعٌ وَشَهِیدٌ). اشاره به این که بسیارى از مردم پاى بند به کلام حق نیستند، و هر چه بر زبانشان جارى شد مى گویند، به همین دلیل، نباید عیوب و گناهانى را که به اشخاص نسبت مى دهند پذیرفت، چرا که ممکن است از همان گفتارهاى باطل و بى اساسى باشد که بدون تحقیق و نسنجیده به افراد نسبت مى دهند، به خصوص این که مى دانیم خداوند همه جا شاهد و ناظر است، و هر چه را مى گوییم مأموران ثبت اعمال مى نویسند. و در پایان این سخن باز هم به نکته مهم دیگرى توجه مى دهد، ومى فرماید : «بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست !» (أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ إلاَّ أَرْبَعُ أَصَابِـعَ). «کسى از حاضران از تفسیر این سخن سؤال کرد، امام (علیه السلام) انگشتان خودرا جمع کرد و در میان گوش و چشم خود (در کنار صورتش) قرار داد، سپس فرمود : باطل آن است که بگویى شنیدم، و حق آن است که بگویى دیدم !» (فَسُئلَ (علیه السلام) عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذَا، فَجَمَعَ أَصَابِعَهُ وَوَضَعَها بَیْنَ أُذُنِهِ وَعَیْنِهِ ثُمّ قَالَ : الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، والْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْتُ !). این سخن در واقع اشاره به شایعاتى است که در میان مردم زبان به زبان مى چرخد، و مردم به عنوان «مى گویند ومى گویند» مطالبى را به یکدیگر منتقل مى سازند، که چیزى جز شایعات بى اساس نیست، امام (علیه السلام) مى فرماید : به شایعات اعتنا نکنید، و تا نبینید چیزى را به کسى نسبت ندهید. از این جا پاسخ سؤالى را که بسیارى از شارحان نهج البلاغه در این جا مطرح کرده اند و گفته اند : «آیات قرآن، وحى آسمانى، سنّت پیامبر (صلى الله علیه وآله) وائمّة معصومین (علیهم السلام)، همه از طریق سمع و شنیدن است، چگونه ممکن است باطل باشد ؟» روشن مى شود; زیرا مقصود امام (علیه السلام) این نیست که اخبار ثقات و احادیث متواتره و مستفیضه که از طریق شنیدن به ما رسیده، باطل است، بلکه اشاره به همان معنى عرفى و متعارف است که در مورد شایعات بکار مى رود. شاهد این سخن حدیثى است که از امام حسن مجتبى (علیه السلام) نقل شده است، که پرسیدند : «کَمْ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ ؟; چقدر میان حق و باطل فاصله است ؟». امام (علیه السلام) فرمود : «أرْبَعُ أَصَابِع فَمَا رَأَیْتَهُ بَعَیْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْکَ بَاطِلاً کَثیِراً; چهار انگشت است، آنچه با چشمت ببینى حق است، حال آن که با گوش هاى خود سخنان باطل فراوان (و شایعات بى اساس) مى شنوى»(4). کوتاه سخن این که، نه هر چه انسان مى بیند حق است; چرا که گاه چشم خطا مى کند، و نه هر چه مى شنود باطل است; چرا که ممکن است گویندگان افراد عادل و ثقه و معتبر و دقیقى باشند، ولى در میان دیده ها خطا کم است، اما در میان شنیده ها سخن باطل بسیار است، و آنچه در خطبه بالا آمده است اشاره به همین نکته دارد. آنچه در بالا آمد شاید بهترین تفسیرى باشد که براى جمله فوق به نظر مى رسد، بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسیر دیگرى دارند که خلاصه اش چنین است : جمله «میان حق و باطل چهار انگشت فاصله است»، اشاره به عیوبى است که درباره اشخاص گفته مى شود، بسیارى از این عیوب، ناشى از سوء ظن، عدم تحقیق، حسد، کینه توزى، و مانند آن است، بنابراین در میان این گفته ها دروغ و باطل فراوان است، ولى اگر انسان عیوبى را با چشم خود ببیند، مى تواند قبول کند که فلان شخص داراى فلان عیوب است. * * * نکته یک درس عالى اخلاقى اگر مردم جهان همین جمله اخیر را که امام (علیه السلام) مى فرمود : «میان حق و باطل چهار انگشت بیشتر فاصله نیست»، به خاطر بسپارند، و همیشه و در همه جا به آن عمل کنند، به یقین خوش بینى و حسن ظن جاى بدبینى و سوء ظن، و اعتماد جاى بى اعتمادى، و محبّت جاى نفرت و کینه توزى را خواهد گرفت، و شایعات بى اساس درباره اشخاص و گروهها از رونق خواهد افتاد، و شایعه پردازان هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید، و روح سلامت و خوش بینى بر جامعه حاکم مى شود. متأسفانه امروز نه تنها در سطح افراد عادى، بلکه در سطح رسانه هاى دنیا طوفان خطرناکى از شایعه پراکنى نسبت به اشخاص و گروهها و کشورها درگرفته، که فضاى جهان را تیره و تار ساخته است، و سرچشمه آن غفلت از تفاوت حق و باطل است، که در کلام بالا به آن اشاره شد و متأسفانه مردم جهان هزینه سنگینى به خاطر آن مى پردازند.