م

بیماری لوپوس

خواهری دارم که24سالشه.بیماری لوپوس داره.خیلی استرسیه.بخاطر بیماریش توی اردیبهشت20روز بیمارستان بستری بود. عروق پاش گرفته بودو یکی از انگشت شستش قراره در ماه های آینده برداشته بشه.الان داروهای مربوط به لوپوسش رو و همچنین عروق پاش رو مصرف میکنه.اطرافیانم خیلی بهش توجه میکنن.احساس حسادت نه ولی احساس میکنم اصلا برای اطرافیان مهم نیستم.مثلا خواهر بزرگم( 30 سالشه) که میاد خونمون کاری نداره بامن.مگر اینکه من هی بیام حال و احوال پرسی کنم، ولی خودش هی میره پیش همون خواهرم که لوپوس داره و باهاش گرم میگیره و میشینن باهم حرف میزنن.خیلی غصه میخورم بابت اینجور چیزا.یا مثلا همون خواهر بزرگم رفته بود مسافرت برای من و هموت خواهرم که لوپوس داره دو تا دستبند گرفته بود.مدلی که براش گرفته بود خیلی خوشگل بود ولی برای من نه.و هی به همون خواهرم که لوپوس داره میگفت :این مدلی که تو داری رو برای خودمم گرفتم...یامثلا همین خواهرم هی زنگ و اس ام اس میزنه به خواهرم که لوپوس داره.درحالی که اس ام اسای منو به زور جواب میده و خیلی چیزای دیگه.خیلی اذیت میشم بابت این چیزا.همه همین رفتارو دارن.کمکم کنین.ممنونم
Monday, March 20, 2017
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

م

بیماری لوپوس

م ( تحصیلات : دبیرستان ، 15 ساله )

خواهری دارم که24سالشه.بیماری لوپوس داره.خیلی استرسیه.بخاطر بیماریش توی اردیبهشت20روز بیمارستان بستری بود. عروق پاش گرفته بودو یکی از انگشت شستش قراره در ماه های آینده برداشته بشه.الان داروهای مربوط به لوپوسش رو و همچنین عروق پاش رو مصرف میکنه.اطرافیانم خیلی بهش توجه میکنن.احساس حسادت نه ولی احساس میکنم اصلا برای اطرافیان مهم نیستم.مثلا خواهر بزرگم( 30 سالشه) که میاد خونمون کاری نداره بامن.مگر اینکه من هی بیام حال و احوال پرسی کنم، ولی خودش هی میره پیش همون خواهرم که لوپوس داره و باهاش گرم میگیره و میشینن باهم حرف میزنن.خیلی غصه میخورم بابت اینجور چیزا.یا مثلا همون خواهر بزرگم رفته بود مسافرت برای من و هموت خواهرم که لوپوس داره دو تا دستبند گرفته بود.مدلی که براش گرفته بود خیلی خوشگل بود ولی برای من نه.و هی به همون خواهرم که لوپوس داره میگفت :این مدلی که تو داری رو برای خودمم گرفتم...یامثلا همین خواهرم هی زنگ و اس ام اس میزنه به خواهرم که لوپوس داره.درحالی که اس ام اسای منو به زور جواب میده و خیلی چیزای دیگه.خیلی اذیت میشم بابت این چیزا.همه همین رفتارو دارن.کمکم کنین.ممنونم


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام به شما دوست عزیز دوست خوبم؛ خواهر بیمار شما در حال حاضر نیاز به حمایت های روحی همه اعضای خانواده از جمله شما داشته و موقعیت بحرانی و حساسی داراست. شما دوست عزیز نیز باید در کنار سایر اعضا او را مورد محبت ویژه قرار داده و از وی حمایت به عمل آورید. البته به شما نیز حق می دهم چرا که در با توجه به سنین خاص نوجوانی دارای روحیه حساس و لطیفی می باشید و شما نیز در جابگاه خود نیاز به توجه و محبت دارید ولی پیشنهاد اینجانب به شما دوست عزیز این است که در این شرایط حساس از انتظارات و توقعات خود کاسته و بخاطر خواهر عزیز خود که هم اکنون نیاز به حمایت های روحی شما دارد در کنار دیگر اعضای خانواده تمام همت خود را بکار بگیرید. ان شاء اله در صورت بهبودی و برگشت شرایط به حالت عادی با در میان گذاردن نیازهای خود با خانواده و خواهر بزرگتر به طور منطقی و دوستانه، آنها را از نیازهای خود آگاه نموده تا ایشان نیز با مراقبت و توجه بیشتر نسبت به شما به نیاز شما پاسخ مثبت داده و محیط خانه شما آکنده از صفا و صمیمیت گردد. با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.