ناشناس
نمیدونم من و همسرم میتونیم باهم زندگی مشترکو ادامه بدیم یا طلاق منطقی تره؟
همسرم اصلا هیچ حسی به من نداره بارها هم گفته من رو رها کن خودش حاضر نیست که طلاق بده بخاطر ماجرای پرداخت مهریه میگه بیا توافقی جداشیم... الان ۴ سال و نیمه ازدواج کردیم باهام رابطه نداشته. البته من از...
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،مشکلی که شما مطرح کردید قابل درمان میباشد و شما باید زوتر به دنبال درمان می بودید تا کار درمان سریعتر انجام شود ،به هر حال هنوز هم بعد از 4 سال امکان حل این مشکل وجود دارد .ولی همت دو نفره شما را میطلبد که با یکدیگر به نزد یک سکس تراپیست و مشاور بروید و درمان خود را شروع کنید تا این ذهنیت های غلط ایجاد شده در ذهن شما را تغییر دهد و یا از یک هیپنوتراپ برای تغییر خاطرات ناخوشایند خود استفاده کنید . حتما باید جلسات حضوری باشد که یک مصاحبه بالینی و تشخیصی جامع از شما دو نفر گرفته شود تا متناسب با خلقیات و ویژگی های شخصیتی و خانوادگی شما ارائه راهکار شود .طلاق در این شرایط کار بسیار عجولانه و غیر منطقی میباشد .نباید تحت تاثیر حرف های همسر خود قرار بگیرید .به هر حال این حس به دلیل عدم مهارت هر دو طرف در مسائل جنسی در بین شما اتفاق افتاده که به هر حال دارید تاوان ان را میدهید .تجربیات اولیه در این خصوص تاثیر بسیاری بر روابط بعدی خواهد گذاشت . اصولا داشتن فعالیت جنسی چه در زنان و چه در مردان امری چندبعدی است و عوامل مختلفی مانند همسر، شرایطی که رابطه در آن اتفاق میافتد و عوامل فردی در شکلگیری آن مداخله دارند بنابراین این مساله باید از جنبههای مختلف كه در ارتباط با آن است مانند میل جنسی، برانگیختگی، ارگاسم و... و از دیدگاه عوامل فردی، بینفردی، روانشناختی، پزشکی، محیطی و... بررسی شود.اینكه برخی مردان تمایلی به داشتن روابط زناشویی با همسرشان ندارند، امری است که ممکن است عوامل متعددی در آن نقش داشته باشند. مهمترین نكته در تبیین چگونگی این مساله، دانستن این موضوع است که این اتفاق در چه شرایطی رخ داده است؟ آیا از همان سالهای اولیه زندگی مشترک بیمیلی وجود داشته است یا تحت شرایط زمانی و مکانی خاصی این مساله شکل میگیرد؟ آیا ممکن است بیمیلی تحتتاثیر مسایل دیگر (مشاجره با همسر، استرس، مشكلات اقتصادی و...) باشد؟ و سوالهای متعدد دیگری که لازم است پاسخ آنها به دقت بررسی شود. از طرفی نوع نگرش فرد نسبت به عملکردش نیز باعث کاهش میل جنسی او میشود مثلا مردانی که تصور میکنند در هرشرایطی باید آمادگی لازم برای برقراری رابطه زناشویی داشته باشند، وقتی در عمل با شکست مواجه میشوند ممکن است نسبت به توانمندی خود شک كنند و عزتنفس جنسیشان کاهش یابد و دیگر میلی به داشتن رابطه نداشته باشند.البته وجود مشکلات جنسی دیگر مانند اختلال در نعوظ، انزال زودرس در مردان و نگرشهای منفیای که فرد به عملکرد جنسی خود پیدا میکند و حتی مشکلات جنسی زن مانند خشکی واژن، درد و...، ترس از تکرار شکست و عدم موفقیت رابطه جنسی یا ارضانكردن همسر و آزار و اذیت او حین برقراری رابطه زناشویی (به دلیل درد ناشی از مقاربت) همگی باعث میشود میل به رابطه زناشویی کاهش پیدا کند.پس باید به همسر خود حق بدهید که این میل به دلیل درد و ترس ناشی از مقاربت شما در تجربیات اولیه جنسی در او به شدت کاهش پیدا کرده است . که شما در همان ماه های اولیه باید به دنبال درمان این مورد می بودید . البته صرفا عشق و علاقه برای داشتن میل جنسی کافی نیست و زن و مرد باید نسبتبه یکدیگر جذابیت جنسی نیز داشته باشند، شرایط یکدیگر را درک كنند و مدام برای ایجاد رابطه زناشویی همدیگر را تحتفشار قرارندهند. هدف از داشتن رابطه زناشویی کسب لذت است بنابراین باید در این ارتباط با یکدیگر به توافق برسند. ممکن است با وجود علاقه بین زوج، یکی از آنها برای دیگری جذابیت جنسی نداشته باشد و همسرش نتواند با او ارتباط برقرار کند یا زوجی به دلیل فقدان مهارتهای عاطفی و جنسی نتوانند به شکل مناسب نیازها و خواستههای یکدیگر را درک و ارضا كنند.تعارضهای زناشویی، نداشتن توافق، ناسازگاری، عدم اعتماد و احترام، احساس خشم و نفرت، توجهنداشتن به نیازهای هم، نبود عشق و علاقه، روابط بینفردی آسیبدیده و... باعث کاهش میل و رضایتمندی جنسی میشود. یکی از دلایل آن این است که مرد اعتماد به نفسش را در جریان رابطه جنسی با همسرش از دست بدهد. یعنی زن، شوهر را به عنوان پوئن منفی معرفی کرده و به طور مثال به او گفته که در خلال رابطه مراقب باش خوب رابطه برقرار کنی. دیده شده مردانی که نتوانسته اند با همسران خود رابطه خوبی برقرار کنند با زنان دیگر این ارتباط را داشته اند که البته اصلا داشتن چنین رابطه ای به هیچ عنوان از نظر اخلاقی قابل پذیرش نیست. مطلب دیگر این است که فشار کار و استرس هایی که در ارتباط با مشکلات شخصی و کاری است آن قدر زیاد می شود که با وجود آن ها تمایل مرد به انجام رابطه جنسی با همسر کم می شود. پیشنهاد من این است که به صورت برنامه ای هفته ای یک بار زمانی را به تبادل و نوازش یکدیگر اختصاص بدهید بدون این که رابطه جنسی با یکدیگر داشته باشید و بین تان این باشد که فقط می خواهیم یک رابطه عاشقانه داشته باشیم و قرار نیست به یک رابطه جسمانی ختم شود. مرد از این که نتواند احساس ناراحتی می کند و بعضی از مردان به دلیل این که توانایی رابطه را نداشته باشند، این کار رانجام نمی دهند.کاری که باید انجام دهید این است که یک پروسه تبادل عشقی با شوهرتان داشته باشید . دوم این که در جریان این نوازش عاشقانه، زن شروع کند به گفتن این جملات که همسرش تواناست و تو می توانی و برای گفتن این حرف ها هم لازم است محیط را فراهم کرده و به طور مثال موزیک ملایمی را بگذارند، شمع روشن کنند، بدن ها تمیز باشد و از قبل به حمام رفته باشند و در کل فانتزی های رابطه را بیشتر کنند تا به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند.شما به مرور و دادن اقتدار و حس ارزشمندی به همسرتان میل جنسی خاموش شده همسرتان را به او برمیگردانید . سرد كننده های جنسی مردان : زنهایی كه به گونه ای رفتار میكنند كه گویی از سكس و معاشقه خوششان نمی آید. زنهایی كه هیچ وقت شروع كننده نیستند. زنهایی كه نسبت به بدن مردها شناخت كافی ندارند. زنهایی كه بار رسیدن به اوج نقطه جنسی را به مرد شان واگذار میكنند. زنهایی كه در رخت خواب مثل پلیس رفتار میكنند. زنهایی كه مثل جسد در رختخواب بی حركت و بی عكس العمل میباشند. زن هایی كه در رختخواب زیاد حرف میزنند. زنهایی كه زیاد مراقب بهداشت و زیبایی خود نیستند.زنهایی كه خودشان از ظاهر و قیافه خود خوششان نمی آید و مرتبا خودشان را پایین می آورند و تحقیر میکنند. زنهایی كه دوست ندارند معاشقه دریافت كنند. زنهایی كه فقط به وضع مالی و اقتصادی مرد اهمیت میدهند.زن هایی كه مدام از نامزد یا همسر قبلی شان صحبت میكنند. زن هایی كه به لحاظ جنسی خود انگیخته نیستند. همچنین زنان لازم است بدانند که در برابر تنبلی جنسی مردان وظیفه و مسئولیت خطیری دارند. اگر مردی به دلایل روحی و جسمانی و حتی علمی قادر به رسیدن به مرحله اورگاسم واحد با زن خود نشد، زن نبایستی بطور آشکارا عدم توانایی مرد را به روی او بیاورد، زیرا تأثیرات سوء ابراز عدم توانایی مرد بسیار شکننده و خردکننده است و او را از همسرش دور می سازد. گاهی اوقات رفتارهای حاکی از ادب و مهربانی هر چند کوچک، تاثیر شگرفی روی طرف مقابل می گذارد. برعکس این قضیه هم صادق است. نامهربانی، بی ادبی، بی احترامی یا بی ملاحظگی برداشت بسیار زیادی از حساب بانک عاطفی به حساب می آید. زن و شوهر باید متوجه باشند که کوچک ترین رفتارها و حرکات از دید طرف مقابل در ارتباط زن و شوهر پنهان نمی ماند و تاثیرات خود را در روح و روان او باقی می گذارد. با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسرتان برای شما