نادر
رفتار با فرزند پسر
سلام طاعات قبول من دو فرزند دارم يكي دختر 27 ساله و ازدواج كرده و يك پسر 19 ساله كه تا اول دبيرستان درس خوند بعد با پيشنهاد مادرش به هنرستان فني حرفه اي رفت در رشته برق ولي در سال آخر كلادرس را ول كرد و با اصرار من و گرفتن معلم خصوصي امتحانات را داد ولي 3 تا تجديد آورد و بعد ديگر حاضر به درس خواندن نشد هر چه التماسش كرديم گوش نكرد در همين اوصاف يك بيماري از نوع اگزوماي شديد گرفت كه همسرم در اينترنت خوانده بود كه به خاطر اين بيماري معافي ميدن و ايشان را به ملزم به گرفتن معافي كرد ولي متاسفانه معاف از رزم شدن و در حال حاضر بيكار و به خدمت سربازي هم نميرود و ايشان يعني پسرم بشدت عصبي بد دهن و با مادرش بد رفتاري ميكند بطوريكه اورا در نبود من كتك ميزند و هم اكنون كه من دخالت ميكنم زندگي را خرد و دادوبي داد و فحاشي در منزل ميكند و به من هم دست درازي ميكند و از اين بابت هيچ گونه عبايي ندارد من جهت اينكه ايشان بيكار نباشدو شايد سرش گرم باشد يك زيرپله اجاره كردم و جنس خريدم و همه خواهر داماد خودم و مادرش كمك كرديم كه به كسب و كار برسد ولي باز هم بهانه ميآورد و ميگود بايد با ماشين شخصي سر كار بروم يعني بهانه نرفتن خلاصه سرتان رادرد نياورم الان همسرم دچار رماتيسم شديد به قول دكتر چيزي به ام اس نماده گرفته اند و من هم سال 89 سكته قلبي كرده ام و هر لحظه منتظر سكته دوم هستم شما راهنمايي كنيد من چه كار كنم از اين زندگي خسته شدم از زندگي چيزي نفهميدم در ضمن من در جواني بسيار مطيع پدر و مادرم بودم لطفا در اين روزهاي معنوي كمكم كنيد التماستان ميكنم 30 سال زحمت كشيدم تا اين زندگي را به اينجا برسانم و من الله توفيق
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما برادر گرامی برادر عزیز، ما انسانها در دنیای واقعی زندگی میكنیم، دنیایی كه مملو از مسائل و مشكلات است كه روزانه با آنها مواجه میشویم و بر كیفیت زندگی ما و لحظههای عمرمان اثر گذارند. مسائل و مشكلات زندگی ما واقعیتهای تلخی هستند كه از آنها گریزی نیست. مهم این نیست كه مسئله و مشكلی نداشته باشیم زیرا برای ایجاد هیچ مشكلی و مسئلهای ما كارت دعوت نمیفرستیم بلكه مشكلات و مسائل طبیعی بوده و جزء جدائی ناپذیر زندگی ما هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با مشكلات و مسائل دست به گریبان خواهیم بود. اگر خدا میخواست كه ما بدون مشكل و مسئله زندگی كنیم هیچ مشكلی را سرراهمان قرار نمیداد. و نباید انرژی خود را معطوف به این كنیم كه چرا مشكلات و مسائل وجود دارند؟ مهم این است كه چگونه با مسائل و مشكلات ،زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم و از لحظههای حل مسائل ایجاد شده لذت ببریم. انسانهای موفق در هنگام بروز مشكلات و مسائل در زندگی شخصی، كاری و اجتماعی علاوه بر اینكه اسیر آنها نمیشوند بلكه بصورت مدبرانه و مقتدرانه در حل آنها تلاش مینمایند و آن مشکلات را زمینه رشد خود میدانند .زندگی بدون مشكل فاجعه آمیز است. زیرا انسان بدون نیاز و مشكل مثل آب راكداست كه مایه حیات بودن خود را از دست داده ، می گندد و متعفن میشود . چالشها و مشكلات، هیجان و روح زندگیند كه بودنشان سنگ وجود آدمی را صیقل و جلا میدهد. مشكلات و مسائل، خشم وقهر خدا بر بندگان نیست بلكه فرصتی برای بهتر شدن است. اگر بپذیریم كه مشكلات فرصتهای بالقوه هستند و جزء الطاف خفیه الهی بوده كه به شكلی نامطلوب نمایان شدهاند، در آن وقت از وجود مشكلات و مسائل ناله نخواهیم كرد.برخی در فرصتهایی كه بر ایشان پیش میآید به مشكلاتش فكر میكنند و فرصتها را از دست میدهند، ولی برخی دیگر در دل هر مشكل و مسئلهای به فرصتهایش اندیشیده و از آنها استقبال میكنند. اگر نیم نگاهی به زندگی افراد موفق تاریخ بشریت بیافكنیم. آنهایی كه تمدن بشریت مرهون تلاشهایشان است افرادی نبوده اند كه مشكل یا مسئله كمتری داشتهاند اتفاقاً جزء افرادی بودند كه مشكلات و مسائل بسیار بزرگ و زیادی داشته اند و بارها طعم شكست را چشیده ولی هیچگاه تسلیم نشدهاند، مهم نیست كه چندبار به زمین میخوریم، مهم آن است كه چگونه از زمین بر می خیزیم.نباید نگاه ما به مسائل و مشكلات بر مبنای ناامیدی باشد بلكه وجود مسئله و مشكل را جزء جدائی ناپذیر زندگی بدانیم و عزممان را جزم نموده كمر همتمان را محكمتر ببندیم. « الخیر فی ما وقع». برای حل مسائل و مشكلات به روحیه خوب، حامی و پشتیبان قوی نیاز است. توكل به خدا یعنی توسل به بالاترین قدرت جهان هستی، وقتی كه انسانی به خدا تكیه می كند یقین دارد كه خداوند او را كمك خواهد كرد، چنین انسانی در مواجه با مشكلات و مسائل علاوه بر اینكه خود را بازنده احساس نكرده بلكه در نهایت اقتدار در مقابل مسائل و مشكلات ایستادگی میكند. « و كفی با ا... حسیبا » شماحق دارید درمواجهه بایك شاخه گل لذت ببریدیا ازاینكه گلها تیغ دارندبنالید،می توانیدبه قسمت پریك لیوان توجه كنیدوازداشته های خودلذت ببریدیا اینكه به نیمه خالی لیوان متمركزشویدوغصه نداشته های خودرابخورید،درهرحال انتخاب باشمااست. شما در حال حاضر دو مشکل عمده در زندگی خود دارید یکی فرزند سرکش شماست و دیگری همسرتان و بیماریشان ولی هزاران نعمت و زیبایی زندگی خود را ندیده اید ؛ داشتن دو فرزند سالم و دختری که ازدواج کرده و صاحب یک زندگیست خانواده ای که حامی شما بوده اند و سلامتی خود شما و اعتبار اجتماعی و...هزاران نکته مثبت در زندگی شما وجود دارد که شما از آن بی اهمیت رد شده اید مطمئن باشید شکر گزاری از خداوند و دیدن نعمت های خداوند این امتحانات الهی را برای انسان آسان خواهد کرد و گاهی از بین خواهد برد و گاهی اثر پیشگیراننده دارد و از بروز حوادث و مشکلات جلوگیری میکند .وسط یك كاغذ دایرهای بكشید و مشكلات خود را به صورت یك تیتر كلی درون دایره بنویسید مثلا «سرکشی فرزند پسرم » یا مثال دیگر «بیماری همسرم » یا.... حالا در سمت راست دایره 4خط بیرون بكشید(مثل پاهای هشتپا) و زیر هركدام از این خطها علتهایی كه باعث به وجود آمدن این مسئله شدهاند را بنویسید. در سمت چپ، چهار پای دیگر هشتپا را بكشید و روی خطها راهكارهایی كه برای هركدام از علتها وجود دارد را بنویسید تا كاملا مسئله برایتان روشن شود.باید بدانید وقتی نتوانید مسئله را به درستی ببينید، وقتی نتوانید علتهایش را به درستی پیدا كنید، بهطور طبیعی قادر به ارائه راهكار برای حل آن نیز نخواهید بود.پس بدانید به جای ناامیدی و یاس که فضای خانواده شما را آشفته تر میکند و نتیجه مستقیمی بر روی بیماری همسرتان دارد ،میتوانید مشکلات و راه حل های آن را در نظر بگیرید . والدین گرامی باید بدانند که هر قدر به فرزندان شان سخت بگیرند و به عبارتی بخواهند، راه را از چاه به آن ها نشان دهند بدون احترام گذاشتن به شخصیت آن ها نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد..هر قدر هم به جوانان احترام بگذارید و محبت بی دریغ ارزانی شان کنید ولی به آن ها مسئولیت هایی در حد توان شان نسپارید، نه تنها موفقیت آن ها را در آینده تضمین نمی کنید بلکه موجب پر توقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آن ها می شوید. متاسفانه بعضی والدین به دلایل مختلف از جمله تعجیل در انجام امور، احساس تجربه داشتن و بی تجربه بودن جوانان، ترس از خطای جوان و هدر رفتن وقت و سرمایه در حوزه های تحصیل، شغل و ازدواج بارها به جای فرزندان شان تصمیم می گیرند. والدین باید توجه داشته باشند، بیشتر جوانان به طور غریزی از این چالش ها استقبال می کنند و به شدت دوست دارند، توان و هوش حل مسئله خود را بیازمایند.یکی از تدابیری که در راستای بهبود ارتباط با جوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی(نوجوانی و کودکی) است. در دوره کودکی، خانواده ها با کودکان رابطه ای برقرار می کنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه، آن است که خانواده ها در موضع بالا و حاکمیت و کودک در موقعیت فردی که دستورات مشخصی را دریافت می کند، قرار بگیرد و به عبارت دیگر رابطه والدین و کودک رابطه ای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود. چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با نوجوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود. دوران جوانى، دوران بحران غريزههاست و بيشتر جوانان در برابر اين نيروى ويرانگر، دچار لغزش و خطا مىشوند. در اين حال، به سعه صدر و هدايت بزرگترها نياز دارند. برخورد ناسنجيده با جوان، به ويژه در عرصه اجتماعى، تأثير منفى فراوانى در روحيه فرد دارد و گاهى او را به سرسختى و لجاجت وا مىدارد و براى مدت طولانى، از ميدان تربيت دور مىسازد. امام على عليهالسلام درباره شيوه برخورد با جوان خطاكار، روشهاى تربيتى راهگشايى را يادآور مىشود. ايشان مىفرمايد: از تكرار عتاب و سرزنش دورى كن؛ زيرا سبب واداشتن بر گناه مىشود و ملامت را بىاثر مىكند. هرگاه جوانى را بازخواست كردى، مقدارى از گناهان او را ناديده بگير تا مؤاخذه تو، او را به طغيان و لجاجت وادار نكند. زياد عيبجو نباش و براى هر لغزشى، در پى ملامت و مؤاخذه نباش. بهجای اهمیتدادن به اشتباهات جوانتان، رفتارهای مثبت او را تشویق کنید. سرمشق پسرتان باشید و به او احترام بگذارید .برای تبدیل جوان سرکش به یک فرد خوب و سالم باید تا حدی به او استقلال و آزادی عمل داد .در برخی مواقع نیاز به بزرگنمایی مسائل و مشکلات جوان نیست و نباید برای برخی رفتارهایش او را بازخواست کنید. اعتمادکردن به فرزند یعنی قبول و پذیرش وی که منجر به مسئولیت دادن میشود، اعتمادکردن به جوان ضرورتی انکارناپذیر است و برای رشد و موفقیت وی امری ضروری است، البته حد و مرزی هم دارد لازم است به وی اعتماد شود مگر مواقعی که خلافش ثابت شود که در این صورت رفتارهای محدودکننده و کنترلی لازم است. به جای فاصله گرفتن و تنها گذاشتن جوان سعی کنید به وی نزدیک شوید و بدانید که نمیتوانید او را به انجام کاری مجبور کنید، اما با جلب اعتماد او به طور مستقیم و غیرمستقیم میتوانید بر تصمیمگیریهایش نظارت داشته و با هم فکری و مشورت و ارائه دادن توصیههای مفید راهنماییاش کنید. موفقترین والدین کسانی هستند که بدون هیچ قید و شرطی به فرزند خود توجه کرده و از بودن در کنار وی لذت ببرند و همانطور که به علایق و خواستهها و مشکلات فرزندشان توجه میکنند، حد و مرزها را نیز برای وی توضیح میدهند. درمورد همسرتان باید بدانید اگر فضای خانه دوستانه و با احترام و بدون تنش باشد قطعا این مشکل عصبی حل خواهد شد که دلیل عمده بیماری Ms ناشی از اضطراب و مشکلات عصبی میباشد .پس نیازی به تذکر های مختلف از جانب همسر شما و شما به فرزندتان نیست که او بخواهد دفاع کند و لجبازی از خود نشان دهد جو خانه یک جو ناآرام و پر تنش بشود . او نیز باید مسیر زندگیش را پیدا کند شما مالک فررزند خود نیستید او هم بنده ای از بندگان خداست که خودش باید راه زندگی خود را پیدا کند ،تا اینجا شما مسئولیت خود را انجام داده اید و از اینجا به بعد ، فقط همراه او ومشورت دهنده به او باشید البته در مواردی که خودش استقبال میکند .سعی کنید مسائل را بزرگتر از آنچه که هستند نسازید این مشکلات اگر بزرگ جلوه کنند ،شما خود را ناتوان میبینید در حل آن ، در صورتی که همه انسانها دارای قدرت عظیمی هستند که ان را در مواجهه با مشکلات نشان میدهند . با روحیه تغافل در خانه میتوانید بسیاری از این تنش ها را در زندگی خود از بین ببرید . مدام اعضای خانواده خود را زیر زره بین نگذارید .گاهی باید صفات خدایی خود را متجلی کنیم و ببخشیم و بگذریم از تمامی اشتباهات . با آرزوی آرامش و سلامتی برای شما و خانواده عزیزتان