m.z
افسردگی
سلاااام.توروخدا میشه کمکم کنید خیلی فکرم اشفته و درگیره خواهش میکنم.
من چن وقته عمل بینی کردم.خداروشکر رضایت بخش بوده.اما چن روز پیش ی ترس بد منو گرفت سر ی اتفاق.اون ترس بر طرف شده.اما همش فکرم میره سمت موضوع های الکی که نکنه اینجوری بشه نکنه اونجوری بشه.از همه موضاعات میترسم.از چشم خوردن.از تصادف.از خیابون راه رفتن.همش صدقه میدم.مث دیوونه ها شدم.توروقران کمکم کنید.بعد از اون ترس اولی دیگه ذهنم اروم نگرفت.ب موضوع هایی ک به هم ربط ندارن همش فکر میکنم
تازه هم دارم نامزد میکنم.نمیخام چیزی بشه یا چشم بخوره زندگیم.چطوری میتونم مثل قبل ارامش داشته باشم
؟
همه چیز ب دلم بد میوفته.توروخدا کمکم کنید
دوست دارم دوباره شاد و بیخیال باشم
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،دلیل ترس اول شما جه بوده ؟! ایا اتفاق بدی برای کسی یا خودتان افتاده است ! شما باید علت ترس اول خود را ریشه یابی کنید تا بتوانید از تعمیم آن به دیگر مسائل زندگیتان جلوگیری کنید .ما ممکن است در گذشته اشتباهاتی کرده باشیم که باعث نگرانی و تنش ما در زمان حال باشد و این موضوع می تواند در آینده به نتایج منفی منجر شود. ما احتمالاً بیش از اندازه به تجزیه و تحلیل تجارب معمولی و تعاملاتمان می پردازیم و این در حالی است که بسیاری از مشغولیات ذهنی ما، حتی وجود خارجی هم ندارند. بسیاری از مواقع به محض این که اتفاق بدی رخ می دهد، ما آن را با اتفاقات بد گذشته پیوند می دهیم و شروع به احساس ناراحتی و غم می کنیم و شاید همین حالا در مورد بسیاری از مشکلات که احتمال می دهیم به نتایج منفی برسد، به خود سخت بگیریم و مضطرب باشیم.اگر شما بسیاری از مواقع خود را در چنین موقعیت هایی می یابید، "بیش از اندازه متفکر" هستید و این طرز فکر می تواند به سلامتی شما آسیب شدید برساند.تفکر بیش از حد می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال انسان شود، به ویژه برای خانم هایی که در استرس و ناامیدی بسر می برند، به اضطراب و افسردگیشان منجر خواهد شد.در ادامه، توصیه هایی برای توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن در زمان حال به شما پیشنهاد می شود. نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند. هنگامی که پذیرفتید بیش از حد فکر می کنید، خود را ببخشید زیرا مغز انسان تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. مغز ما برای تفکر بیش از حد برنامه ریزی شده است زیرا افکار و خاطرات ما به طور ذاتی به یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین هنگامی که انسان در اثر یک رخداد دچار استرس می شود، سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهن او سرازیر می شود. علاوه بر این زمانی که اتفاق بدی برای انسان رخ می دهد یا کسی احساس منفی دارد، به احتمال زیاد به تمام چیز های منفی که زندگی اتفاق افتاده و ربطی به یکدیگر ندارند و شاید حتی وجود نداشته باشند، فکر می کند. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده فرد به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شود. حال با دانستن این موضوع؛ هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید. اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.نگرانی های خود را برای خود در دفترچه ای بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد. شما اکنون می دانید که بدن و ذهن خود را به وسیلۀ کنترل تنفس و نوشتن چگونه آرام نگاه دارید ولی گاهی انرژی درونی بدن شما باید به گونه ای تخلیه شود که در این موارد یک پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با حیوانات خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. فعالیت هایی که جاذب هر دو حالات ذهنی و بدنی باشد، بهتر است زیرا شما نیاز به بیرون رفتن از الگوهای وسواسی فکری دارید تا وضعیت حضور در زمان حال در شما به جریان افتد.علاوه بر فعالیت های فیزیکی، تمریناتی که باعث تحریک مغز شود نیز برای هدایت و تغییر مناسب الگوهای فکری موثر است. بازی های گوناگون فکری، یادگیری زبان یا عکاسی و یا هر گونه هنری که بتواند سرگرم کننده باشد، شما را از تفکرات بیش از حدتان منحرف می سازد.یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. در واقع ما بر وقایع زندگیمان کنترل زیادی نداریم.تسلیم، شکلی از آزادی و آرامش است زیرا شما مایلید که به جریان زندگی اعتماد کنید و می دانید همه چیز در زمان، مکان و شرایط مناسب اتفاق خواهد افتاد و شما در جایی قرار دارید که باید باشید. نکتهی مهم این است که حداقل ۱۵ دقیقه، کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید تا به این وسیله، واکنشهای خود را به افکار منفی ، به تأخیر بیندازید. در پایان دورهی تأخیر، آن تمایل را دوباره ارزیابی کنید. در بسیاری از موارد، تمایل به افکار منفی، دیگر آن شدت قبل را نخواهد داشت. سعی کنید زمان مقاومت در برابر تمایل را افزایش دهید. هر قدر بیشتر تمایل را به تأخیر بیندازید، احتمال کاهش آن بیشتر میشود وقتی این افکار و نگرانیها به سراغتان آمد، همگی آنها را یادداشت کنید.همانطور که تمایل ادامه مییابد، شما هم به نوشتن ادامه دهید، هدفتان این باشد که دقیقا، افکارتان را ثبت کنید.نوشتن همهی اینها به شما کمک میکند شاهد منفی بودن فکریتان باشید.صدها بار نوشتن جملات تکراری که به زبان میآورید، به کم کردن قدرت آنها کمک میکند.نوشتن افکار به مراتب سختتر از خود فکر کردن است، بنابراین، افکار وسواسگونهی شما به زودی ناپدید میشوند.هر روز برای این «دورهی نگرانی»، یک یا دو مهلت ۱۰ دقیقهای تعیین کنید تا خودتان را وقف وسواسهای فکری کنید. زمان و مکان تعیین کنید (مثلا، در اتاق نشیمن از ساعت ۸:۰۰ تا ۸:۱۰ و از ۵:۰۰ تا ۵:۱۰) این ساعات با ساعات خواب، فاصلهی کافی دارند و موجب نگرانی شما قبل از خواب نمیشوند.در طول دورهی نگرانی، فقط روی افکار و تمایلات منفی تمرکز کنید. سعی نکنید آنها را اصلاح کنید. در پایان دورهی نگرانی، چند نفس آرامبخش بکشید، اجازه دهید آن افکار و تمایلات از مغز شما بیرون بروند، سپس فعالیتهای عادی و روزمرهتان را ادامه دهید. با آرزوی موفقیت و سعادت برای شما در زندگی