N

حساسیت نسبت به خانواده همسر

سلام.من 21سالمه و5ساله ازدواج کردم دیواربه دیوارخونه شوهرم زندگی میکنم یه دخترشش ماهه دارم که وقت وبی وقت میان میبرنش نمیتونم حساسیتموبیارم پایین دوس ندارم همش بره اونجا...تیکه های مادرشوهرم درمورداینکه پسرم ازتوخوشگلتره البته غیرمستقیم رونمیتونم نادیده بگیرم دکس ندارم واردحریم خصوصیم بشن چکارکنم؟ چطوررفتارکنم؟
Saturday, June 24, 2017
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

N

حساسیت نسبت به خانواده همسر

N ( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام.من 21سالمه و5ساله ازدواج کردم دیواربه دیوارخونه شوهرم زندگی میکنم یه دخترشش ماهه دارم که وقت وبی وقت میان میبرنش نمیتونم حساسیتموبیارم پایین دوس ندارم همش بره اونجا...تیکه های مادرشوهرم درمورداینکه پسرم ازتوخوشگلتره البته غیرمستقیم رونمیتونم نادیده بگیرم دکس ندارم واردحریم خصوصیم بشن چکارکنم؟ چطوررفتارکنم؟


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، توجه داشته باشيد كه ما نيز اين حق را براي شما قائل هستيم كه به دنبال استقلال در زندگي زناشويي خود باشيد، لذا راهكارهايي كه در ادامه بدان اشاره خواهيم نمود به هيچ وجه نافي اين حق طبيعي و مسلّم شما نيست، مهم آن است كه مقداري صبر و حوصله به خرج دهيد تا ان شاءالله گذر زمان مسأله را به نفع شما پايان بخشد نه آنكه با ناپختگي و عجله با اين مسائل برخورد نموده و مسائلي اين چنيني كه اغلب مقطعي و زودگذر هستند را تبديل به مشكل نماييد.برخي از مهمترين نكاتي كه بايد در اين راستا در نظر داشته باشيد اين است كه :همسر خود را در قبال رفتار مادرش مقصّر ندانيد. توضيح اينكه تغيير رفتار انسان ها به سادگي امكان پذير نيست؛ زيرا در شكل گيري شخصيت هر كس عوامل گوناگوني دخيل بوده است كه بايد براي تغيير رفتار هر انسان آن عوامل را تغيير داد و يا كنترل كرد. همانطور كه خود نيز به تجربه دريافتيد اين امر، كار ساده اي نيست؛ لذا برخلاف برخي از همسران جوان كه شريك زندگي خود را مسئول رفتارهاي خويشاوندانش قلمداد مي نماين، منطقي بوده و روي اين مسأله بينديشيد كه همسر شما چقدر توانايي و اختيار دارد كه رفتار خويشاوندان خود از جمله مادرش ( مثل رفت و آمد زياد مادرشوهرتان و يا احياناً نيش و كنايهها و ...) را تغيير دهد؟ و آيا عاقلانه است كه براي رفتار نامناسب خويشاوند همسر، رابطه عاطفي خود را با همسر از طريق گله و ... سست كرد؟!خويشاوندان همسرتان از جمله مادرش را اگر چه در تعاملات خود آداب اجتماعي مورد نظرتان را رعايت نمي كنند، همان گونه كه هستند، بپذيرند و در حد وسع خود و با رعايت نكات اخلاقي وديني (فقط براي عشق و علاقه به همسر خود) به آنها احترام كامل بگذاريد و از خطاها و آزار آنها چشم پوشي كنيد. آيا عشق و علاقه به همسر نمي ارزد كه كمي صبوري كرده و رفتار نامناسب خويشاوند همسر را تحمل كنيد؟! آيا استحكام زندگي زناشويي خودتان مهم تر از عكس العمل در مقابل رفتار نامناسب خويشاوند همسر، نيست؟!اگر مي‌بينيد مادر شوهر شما زياد سراغ شما را مي‌گيرد، از بدجنسي نيست ممكن است كمي مربوط به كنجكاوي‌هاي زنانه و يا به خاطر دل نگراني‌هاي مادرانه وي باشد؛ اغلب مادران در اوائل ازدواج فرزندان خود دچار چنين مسأله اي مي گردند. نگران اين موضوع نباشيد؛ زيرا چنين مسأله اي مقطعي است و با گذر زمان با دوري فرزند خود كنار خواهند آمد؛ زيرا گاهي همه اين كارها به خاطر دلتنگي است و يك رفت و آمد ساده مي‌تواند اين دلتنگي‌ها را كاهش دهد.به هر حال مادر شوهر يك مادر است. مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توأم است. لطفاً شرايط مادري كه يك عمر با فرزند خود زير يك سقف زندگي كرده را درك نماييد. هر مادري دلش براي بچه‌اش كه يك عمر بزرگش كرده تنگ مي‌شود. از بي‌تجربگي فرزند و عروسش نگران مي‌شود كه مبادا زندگي‌شان سخت بگذرد و ... . شما اگر كمي دقت كنيد همه اين تشويش‌ها را در مادر خود نيز مي‌يابيد، گرچه ممكن است مادرتان واكنشي برخلاف مادر شوهرتان داشته باشد؛ زيرا واكنش افراد يكسان نيست.دخالت اطرافيان به ويژه والدين در زندگي، گاه جنبه تخريبي دارد و گاه از روي دلسوزي است و جنبه مثبتي هم در آن نهفته است. اصل كلّي اين است كه اگر دخالتها (چه از جانب والدين دختر باشد و يا والدين پسر) جنبه تخريبي دارد بايد به هر نحو شايسته اي از آنها جلوگيري نمود، اما اگر دخالت والدين از روي دلسوزي باشد و جنبه مثبتي هم داشته باشد، در اين صورت سؤال اين است كه چرا بايد خود را از افكار، نظريات و تجارب ديگران محروم كنيم؟ عقل سليم حكم مي كند كه از فكر و تجارب ديگران كه در اختيار ما قرار گرفته، به نحو شايسته براي ارتقاي سطح تجارب خود در زندگي استفاده كنيم.احترام به والدين (اعم از والدين زن يا شوهر) واجب است و هيچ فرزندي حق ندارد، به والدينش بي احترامي كند «ولا تقل لهما افٍ»، بلكه بايد دائماً به آنها احسان كنيم و احترام آنها را داشته باشيم ولو اينكه گاهي اوقات ممكن است اشتباهي هم از آنها سر بزند.پدر و مادر، دلسوز فرزندان خود هستند و خيلي كم پيدا مي شود كه پدر و مادري قصد سوء‌ نسبت به زندگي فرزندان خود داشته باشند؛ البته ممكن است گاهي اوقات اشتباهي هم مرتكب شوند، اما بعيد است كه بخواهند از روي عمد و با قصد تخريب يا ضرر زدن به زندگي فرزندان خود به اين كار اقدام نمايند. عمدتاً بدين گونه است كه والدين در صورتي كه احساس كنند مشكلي زندگي فرزندان آنها را تهديد مي كند، آنها نيز نگران مي شوند.والدين به دليل اينكه حداقل يك نسل با فرزندان خود فاصله دارند و شخصيت آنها در يك دوره ديگري غير از آن دوره اي شكل گرفته كه شخصيت فرزندان آنها شكل گرفته است، طبعاً تفاوت هاي فردي، شخصيتي و سليقه اي بين اين دو نسل امري عادي است؛ بنابراين بايد در رعايت احترام آنها خيلي با ظرافت عمل كرد كه كوچكترين احساس ناراحتي از ناحيه فرزندان نكنند و اگر در مواردي هم ناراحت شدند بايد هر چه زودتر دل آنها را بدست آورد. مطمئناً اگر پدر و مادر از فرزندان خود راضي باشند اثرش در همين دنيا و در زندگي آنها ظاهر مي شود و اگر ناراضي باشند اثر بدي در زندگي فرزندان دارد.خود و همسرتان سعي كنيد در مقابل مسائلي كه در زندگي برايتان به وجود مي آيد جبهه مشتركي داشته باشيد تا در مواقع لزوم كه بر اثر دخالت والدين يا اطرافيان، مسائلي در زندگي شما به وجود آمد، از يكديگر حمايت كرده، توانايي روحي خود و همسرتان را براي تحمّل مشكلات زندگي بالا برده و با دلگرمي بيشتري به زندگي ادامه دهيد.. تا حد امكان در نزديكي خويشاوندان درجه يك خود كه در زندگي تان دخالت مي كنند، زندگي نكنيد.و اگر امکان دارد ،بهترین تصمیم برای شما تغییر محل زندگی شماست البته با رعایت احترام و اطمینان دادن به انها در سر زندن و جویای حال آنها شدن ،. همواره خود را براي تحمّل برخي از رفتارهاي ناشايست آماده نماييد.از زدن برچسب «دخالت كردن» به والدين همسرتان پرهيز نماييد؛ اغلب راهنمايي هاي خويشاوندان و والدين با انگيزه محبت و دلسوزي انجام مي گيرد، هر چند ممكن است گاهي اوقات راهنمايي آنان «دوستي خاله خرسه» باشد. در هر حال مصلحت نيست كه صريحاً به آنها گفته شود كه شما «دخالت مي كنيد»، بلكه شايسته است با حفظ استقلال به رهنمودهاي آنها با نظر مثبت توجه نماييد تا با آرامش لازم، فرصت انتخاب صحيح را براي خود فراهم نماييد. در واقع در چنين مواردي بايد خيلي سنجيده و حساب شده با دخالت والدين برخورد كرد و از برخورد مستقيم با آنها جداً پرهيز كرد، بلكه بايد به صورت غيرمستقيم، آن هم خيلي ظريف و هنرمندانه با آنها برخورد شود. مثلاً اگر پيشنهادي دارند كه آن را نمي پسنديد، همان اول مخالفت نكنيد، بلكه به پيشنهاد آنها خوب گوش كرده و بعد از مدتي آن پيشنهاد را اصلاح کنید . در بعضي موارد هم اشكال ندارد تسليم حرف والدين خود و يا همسرتان شويد و با قصد قربت و به خاطر احترام به آنها به پيشنهاد آنها عمل كنيد، چه بسا خداوند به دليل احترام فرزندان به والدين خود، بركتي در كار و زندگي آنها بوجود آورد كه اگر به حرف آنها عمل نمي كردند و براساس فهم خود عمل مي نمودند، آن اثر را نداشت؛ البته شايسته است كه اگر مخالفت فرزندان با نظر والدين كاملاً به حق و عاقلانه است، آن را با فرد يا افرادي كه بر والدين نفوذ دارند درميان بگذارند و از آنان بخواهند تا واسطه شده، موافقت والدين را بدست آورند.يكي از كارآمدترين راهكارها در اين گونه مواقع آن است كه همسران با همديگر به گفتگو بنشينند و مسائل زندگي خود را بررسي نمايند كه در كجاي زندگي خود، روزنه اي باز بوده يا اينكه در كجاي روابط زن و شوهري خود مشكلي دارند كه ديگران مي خواهند وارد زندگي خصوصي آنها شده و دخالت نمايند. به عبارت ديگر، زن و شوهر بايد آن قدر با هم صميمي باشند و آن قدر به همديگر اعتماد داشته باشند كه حاضر نشوند سفره دلشان را نزد هر كسي باز كنند. بيشتر دخالت هاي اطرافيان به دليل ضعف ارتباط زن و شوهر و يا بخاطر اين است كه زوجين حرف خودشان را نسنجيده پيش ديگران (والدين يا ...) بازگو كرده و در واقع خودشان بدان ها چراغ سبز نشان داده اند كه ديگران به خود اجازه داده اند وارد زندگي آنها شده و دخالت كنند. با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسر و فرزند دلبندتان



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.