با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ،هرچند که شما در گذشته میتوانستید به جای گزینه طلاق با مهارت و حل تعارضات با همسر قبلی زندگی خود را ادامه دهید و به شدت مخالف طلاق شما هستم حتی اگر به اجبار با ایشان ازدواج کرده بودید ...البته الان شاید دیگر راه برگشتی نباشد و شما دلایل خاص خود را دارید . مهم ترین فلسفه ازدواج به دست آوردن آرامش و امنیت است. باید بپذیریم که یک دختر با ازدواج به دنبال کسب امنیت و آرامش است، آرزویی که با حضور یک زن دیگر در کنار همسرش از بین می رود. حالا چه دلایل شوهرش برای ازدواج مجدد منطقی باشد چه غیر منطقی، آن چه مهم است این که معمولا هیچ زنی دوست ندارد شوهرش به فکر ازدواج دوم بیفتد. و به همین خاطر کار شما در اصل یک اشتباه اخلاقی میباشد و در ابتدا نباید این مسیر پر پیچ و خم را انتخاب میکردید و قبول میکردید که زن دوم یک مرد متاهل شوید ،چون شما نیز میتوانستید متناسب با سنتان یک ازدواج بدون پنهان کاری و ضربه زدن عاطفی به یک زن دیگر داشته باشید .پس به قطع اگر همسر اول ایشان متوجه شوند به احتمال زیاد زندگیشان خراب خواهد شد ، ازدواج با کسی که تجربه یک زندگی مشترک دیگر را داشته است، به خودی خود نمی تواند اشتباه تلقی شود. اشتباه وقتی پیش می آید که بی محابا وارد چنین زندگی ای شوید و بخواهید آزادانه بتازید، بدون آنکه به فکر بازمانده های زندگی پیشین همسرتان باشید. حقیقت این است که این نوع ازدواج ها ظرافت های خاص خودشان را دارند که در نظر گرفتن آنها می تواند سختی های این روابط را کمی ساده کند و به مرور این روابط آشکار میشود در عین حال باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به رابطه اول جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد. درواقع شما باید ماجرا را از دید همسر اول مرد مورد علاقه تان ببینید و سپس برای ادامه روابط خود تصمیم بگیرید. زمانی که زن به این باوربرسد و اینگونه پیش رود، دیگر تهدیدی برای سلامت روان و ضربه عاطفی وجود ندارد.همسرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر اولش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر به فرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر اولش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند. باید قبول کنید که شما و همسر اول او دو انسان کاملا مجزا هستید با خصوصیات منحصر به فرد. البته این کار همسر شما که بدون رضایت همسر اول اقدام به ازدواج دوم کرده کار کاملا مشکل داریست .و همسر اول میتواند شکایت کند .شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او خاطرات روابط اول را فراموش کند. شما انتخاب کردید که زن دوم یک فرد متاهل باشید پس باید تبعات آن را بپذیرید و این حق را به همسر اول که زندگیش را چندین سال فدای این مرد کرده است بدهید و خود را جای ایشان بگذارید ، در عوض برای اوقات شبانه روزی خود برنامه ریزی داشته باشید تا کمتر تمرکز بیش از حد بر روی رفتارهای همسرتان داشته باشید ،سعی کنید علاوه بر وظایف همسرداری ،به فعالیت های مورد علاقه خود مانند ادامه تحصیل و شرکت در فعالیت های ورزشی و هنری ،نیز مشغول باشید تا یک زندگی تک بعدی و منحصر شده به همسرتان نداشته باشید و او را تحت فشار قرار ندهید . و باید هر چه زوتر با یکدیگر به نزد مشاور بروید که اگر شما حاضر به ادامه دادن زندگی با یک زن دیگر نیستید و این آقا هم به صلاح نیست از همسر اولش جدا شود ،قبل از اقدام به بارداری تکلیف خود را مشخص کنید . چرا که با حضور بچه ها شرایط بحرانی تر خواهد شد و باید در این زمینه به جای احساسات ،عاقلانه تصمیم گرفت ، شاید مشاور با بررسی وضعیت شما به این نتیجه برسد که از یکدیگر جدا شوید و شما به همسر سابق خود رجوع کنید البته بعد از گذشت عده در نظر گرفته شده و یا اینکه مهارت های یک زن در جایگاه زن دوم را به شما آموزش دهند و باید مشاور بسنجد تا چه میزان تحمل شما بالاست و اینکه آیا در اواسط کار کم نخواهید آورد و بتوانید این پنهان کاری را ادامه دهید ،خواهر عزیزم شما قطعا به یک مشاور حضوری احتیاج دارید چرا که با مکاتبه وضعیت خاص شما قابل تشخیص نیست و نمیتوان توصیه متناسب با وضعیت زندگی شما را داشته باشیم . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما