با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهرگرامی خواهر عزیزم ، متأسفانه وسواس مسأله ای نیست که بدون همکاری همسرتان موجب تغییر در رفتار همسرتان شوید بلکه فقط با راهکارهایی باید او را به سمت درمان هدایت نمایید.مطمئن باشید که همسرتان از این کارها و تکرارها لذت نمی‌برد، بلکه یک نیروی درونی او را وادار می‌کند برای رفع اضطراب و ناامنی‌اش این کارها را انجام دهد. در حقیقت همسرتان بیمار است و دچار وسواس شده است وسواسی که اگر درمان نشود به مرور در قسمت های دیگر زندگیشان شدید تر خود را نشان خواهد داد .وقتی به او به چشم یک بیمار نگاه کنید بیشتر می‌توانید در کنارش باشید و کمکش کنید تا وقتی که فکر نمایید او از عمد می‌خواهد آزارتان دهد.هرچند که شما تا کنون مانند همسری دلسوز و فهمیده به صورت منطقی با این مسئله کنار آمده اید . وسواس از بیماری‌های اضطرابی است، سعی نمایید با فراهم کردن آرامش برای او کاری کنید که اضطراب کمتری را تجربه کند. هر چه اضطرابش بیشتر شود، برای فروکش کردن آن اعمال وسواسی بیشتری را نشان می‌دهد.او را متقاعد کنید به یک روانشناس مراجعه کند. گاهی باید ریشه‌ی این رفتارها در او پیدا شود. گاهی باید از دارو استفاده کند. در هر صورت یک روانشناس متخصص می‌تواند در طول مسیر همراهتان باشد تا وسواس را از زندگی‌تان دور کنید.صبور باشید و برای اصلاح همسرتان عجله نکنید، اگر حتی برای او دارو تجویز کردند، این بدان معنی نیست که با خوردن چند قرص مثل زمانی که گلو درد دارید، نشانه‌های بیماری از بین برود، مشکلات روانی اصولاً دوره‌ی درمانی طولانی‌تری را طلب می‌کنند. در قدم اول شدت تظاهرات وسواسی کم می‌شود تا کم‌کم به طور کل برطرف شود، پس عشق شما به همسرتان، تحمل وضعیت موجود و کمک گرفتن از یک فرد متخصص می‌تواند سه ضلع مثلث درمان همسر وسواسی‌تان باشد. فراموش نکنید زندگی با یک شخص وسواسی، هر چند سخت و طاقت فرساست، اما هر مشکلی راه حلی دارد. سعی کنید وی را درک کنید و به جای ملامت و سرزنش از در دوستی و مهر و محبت با او وارد شوید زیرا اضطراب باعث بدتر شدن وسواس در فرد می شود. این در حالی که مبتلایان به اختلال بیش از سایرین از اعمال و افکار وسواس گونه خود متنفر هستند، اما گویی چاره‌ای ندارند پس اصلا ایشان را سرزنش نکنید زیرا باعث بدتر شدن وضعیت خواهید شد. به چنین شخصی برای درمان با دیده مثبت بنگرید و از هر تلاش او برای درمان قدردانی کنید. چنین افرادی باید ذهن خود را روی موضوعات دیگر متمرکز کنند، رفتارهای دیگری انجام دهند و به خود بگویند؛ من در حال تجربه ی یک نشانه از وسواس هستم. نیاز دارم کار دیگری انجام بدهم.یکی از اقداماتی که خانواده شخص وسواسی می‌توانند انجام دهند، استفاده از «روش الگودادن» است. به گونه‌ای که به عنوان نمونه به فرد بیمار نشان دهند زمانی که مشغول خواندن نماز هستند ، ابتدا با تلفظ درست نماز میخوانند و بعد کامل رد میشوند ،این کار باید توسط یک دوست صمیمی و یا یک فرد با نفوذ و مذهبی که شخص نسبت به آن بسیار حساب میبرد ،انجام شود و تا مدتی نمازهای خود را به جماعت بخوانند تا کمتر دچار وسواس شوند و در بقیه موارد آن همراه در کنار ایشان باشد و حتی دو نفره جماعت بخوانند . این کار می‌تواند به فرد وسواسی کمک کند تا رفتارش را متعادل کند. دومین اقدام، استفاده از رفتارهای ممانعتی است. در این روش باید راه‌هایی که فرد به سمت وسواس می‌رود را مسدود کرد. به‌عنوان نمونه با برنامه ریزی و پر کردن وقت ایشان و سپردن مسئولیت های بیشتر از ازاد بودن وقت ایشان جلوگیری کنید ، با داشتن برنامه ایشان به شدت رفتار خود را برای رسیدن به تمام وظایف محوله کاهش خواهد داد . هرچه فرد دچار کمبود وقت و اوقات فراغت باشد و بیشتر مشغول کار ، شرایط بهتر خواهد شد.این اقدام اگر تکرار شود می‌تواند اثر پایدار داشته باشد. اما ممکن است فرد وسواسی را کلافه کند ولی در درازمدت موثر خواهد بود . نکته دیگر برای کاهش اضطراب همسرتان ، این است که جنبه‌ی خنده‌داروسواس ایشان را پیدا کنید( البته در یک فضای کاملا دوستانه و با احترام ،جوری که همسرتان برداشت مسخره کردن توسط شما را نکنند ، باید این تکنیک خیلی ظریف و سنجیده انجام شود ). با هم خندیدن به جنبه‌های خنده‌دار و پوچ برخی نشانه‌های OCD یا همان وسواس به فرد مبتلا کمک می‌کند از این اختلال راحت‌تر فاصله بگیرد . از او بخواهید از وسواس‌های خود یک نوار صوتی تهیه کنند و یا خودتان برای ایشان این کار را انجام دهید، روی یک نگرانی یا وسواس فکری خاص تمرکز کنید و توصیف آن را به وسیله دستگاه ضبط صوت، لپ‌تاپ یا گوشی هوشمند ضبط کنید.عبارت، جمله یا داستان وسواس‌گونه‌‌ را همانطور که به ذهن‌تان و یا ایشان می‌آید، توصیف و ضبط کنید.هر روز به مدت ۴۵ دقیقه، به صدا یا فیلم ضبط شده‌ی خودشان گوش دهند، تا اینکه گوش دادن به وسواس‌های فکری، دیگر سبب پریشانی و اضطراب ایشان نشود.مواجهه‌ی مستمر با نگرانی‌ها و وسواس‌های فکری، سبب کاهش تدریجی آنها می‌شود و به مرور از اهمیت آن برای فرد کاهش پیدا میکند و میتواند راحت تر به آن بی توجهی کند. البته خواهر عزیزم صدها تکنیک دیگر نیز وجود دارد که قاعدتا باید متناسب با شخصیت و رزومه و تاریخچه و مصاحبه خصوصی با شوهر شما تجویز شود و قطعا مراجعه حضوری شما و شوهرتان به روانشناس کمک بسیاری در این زمینه خواهد کرد . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما