حمیدرضا کتانی
ادیان مختلف
سلام و خسته نباشید
یکی از دلایل اینکه خدا ادیان و پیامبران متعدد با کتابها گوناگون و مختلف برای انسانها فرستاده این بوده که متناسب با سطح درک و فهم اونها دینی رو براشون فرستاده حالا سوال من اینه که مگر سطح درک و فهم انسانها چقدر و چگونه بوده که خدا از همون اول دین اسلام که کامل و بی نقص هست و قرآن بی نقص رو نفرستاده و ادیان ناقص رو فرستاده که باعث تفرقه اختلاف جنگ درگیری و قتل و کشتار آدمها باهم بشه من میگم اولا اسلام و قران رو خدا همون اول باید میفرستاد و درستش اینه که آدمها خودشون رو ارتقا بدن و تلاشکنن تا اونو درک کنن نه اینکه کار ناقصی انجام بشه و دین ناقصی فرستاده بشه از طرف خدا البته نعوذوبالله فقط یه شبهه هست و ثانیا اتفاقا باید گفت که دین اسلام از همه ادیان منطقی تر مستدل تر و علمی تر هست پس اگه قرار باشه دین و کتابی به درک و فهم انسانهای اون زمان نزدیکتر باشه اون اسلام هست نه هیچ دین دیگری و اینکه اسلام برای همه گره ها و مشکلات راه حل داره و کامله پس این دین باید همون اول میومد پس من میگم خدا همون اول اسلام و قرآن رو میداد به آدم و حوا میگفت بفرما دین و کتاب من پیروی کن رستگار دنیا و آخرت شو و اینم پیامبرام که دین و کتابمو تفسیر میکنن و تو انجام میدی پس سطح درک و فهم انسانها هرچقدر هم پایین باشه اصلا ربطی به اینکه دین ناقصی خدا بفرسته نداره و خدا باید اسلام رو میفرستاد ممنون میشم دلیل و حکمت این کارو بگید البته ممکنه من قانع نشم و مجبور به مشاوره مجدد بشم با تشکر
مشاور: مرتضی باقری
با سلام خدمت شما پرسشگر عزیز و ممنون بابت اعتماد شما. برای پاسخ به سوال شما باید چند نکته را اشاره کنیم. 1- یادگیری و آموزش مراتب دارد در دنیای امروز هیچ دانش آموزی بدون گزراندن دوره ابتدایی به راهنمایی و دبیرستان نمی رود و کسی هم بعد از گذراندن این دوره ها ادعای اتلاف وقت را نداشته و نمی گوید برایم لازم نبود و کاش نمی خواندم، یعنی همه اعتراف دارند به اینکه باید زمانمندی رشد را بپذیرند. ارسال انبیاء و کتب آسمانی هم با توجه به درک و نیاز مردم هر زمان بوده و هست و اگر خلاف این بود و مثلا از اول قرآن نازل می شد برای انسان های نسخیت درکی نسبت به دستورات اسلام نبود و این حرکت از خداوند، غیر حکیمانه بود و می گفتند خدا خودش هم تناسب و نیاز مخلوقات را درک نکرده و تکلیفی بیشتر از توان آنها خواسته است. مثل اینکه به دانش آموز ابتدایی بگی انگلیسی رو هم باد بگیر و اگر نتونست بگیم مشکل خودته و تو باید درکت رو بالا برری. 2- فهم عمق قرآن هنوز نیازمند زمان است با توجه به مقدمه بالا در روایات ذیل این آیات آمده كه خداوند این آیات را براى ژرف اندیشان آخرالزمان نازل كرده معلوم مىشود كه برخى از معارف قرآن هم هنوز براى برخى افراد قابل هضم كامل نیست و هنوز هم باید زمان بگذرد تا به عمق برخى از آیات و معارف قرآن پى ببریم و راز اینكه قرآن تفاسیر جدیدى دارد و خواهد داشت همین است، كه هر چه عقل بشر رشد مىكند و علم بشر پیشرفت مىكند مىتواند مطالب جدیدترى از قرآن دریافت كند. و البته فرق این كتاب با كتابهاى قبلى در همین است كه این كتاب عمق دارد و چند لایه است و داراى بطون است. هر چه از آن برداشت شود باز هم ما به عمقش پى نمىبریم و مىتوانیم معارف جدیدترى از آن برداشت كنیم. از این رو در برخى روایات آمده است: «فهو فى كل زمان جدید و عند كل قوم غض الى یوم القیامة»؛[1] «قرآن در هر زمانى جدید است و تا روز قیامت براى هر گروهى تازه است» 3- اسلام مورد تایید انبیاء گذشته بوده و اختلافی در کار نیست پیامبر نسخه کامل شده همان دینی را که به آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و همه پیامبران دیگر گذشته نازل شده بود ، به انسان ها عرضه کرد . به تصریح قرآن فرقی بین هیچ یک از پیامبران در محتوای مأموریتی خود وجود ندارد. آنچه که از فرق بین نسخه های قبلی اسلام با نسخه کامل شده آن مشاهده می شود، به برخی از موارد جزئی احکام بر می گردد که در زمانی بنابر مصلحت و نیاز بشر به گونه ای بود و در برخی از زمان ها و شرائط به گونه ای دیگر، که در زمان پیامبر خاتم و هنگام نزول قرآن نسخه نهائی آن ارائه شد. اسلام به معنی تسلیم در برابر حق بودن است و جوهره دین مورد رضایت خداوند است. اصول آن عبارت است از: توحید، معرفت خدا به صفات و اسما، ایمان به پیامبران، ایمان به آخرت و حشر بعد از مرگ و حساب و کتاب اعمال. همه انبیا مبلغ این دین بوده اند. بنابراین همه انبیا مسلمان بوده اند، همان گونه که حضرت نوح علیه السلام در خطاب با قوم خود می فرماید: «فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمین؛[2] بدانید که هیچ کارى نمىتوانید بکنید . به جاى آن کمى بیندیشید . علت اعراضتان از دعوتم را به دست آورید، اگر اعراضتان به خاطر این است که از شما مزدى خواسته ام، (که نخواستهام)، مزد من تنها بر خدا است. اگر انتظار دارید دست از دعوتم بردارم، مامورم که تسلیم فرمان او باشم. [1]. میزان الحكمة، ج ۸، ص ۷۰ و بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۵. [2]. یونس10/آیه 72.