ناشناس

حواس پرتی

سلام من یک پسر 27 ساله و مجرد هستم و ارشد مهندسی مکانیک خوندم من با اشراف به اینکه توانایی تحلیل مسائل رو دارم وحتی ضریب هوشی خودم رو از اطرافیانم و کسانی که می شناسمشون کمتر نمیدانم و به این ایمان دارم که در مواجه با مسائل ابتکار عمل می تونم به خرج بدم ولی با این همه برخی مواقع یک کارهایی انجام میدم که هم خودم و هم اطرافیانم من رو یک آدم گیج و حواس پرت قلمداد می کنند و این خیلی من رو عذاب میده و تا بحال نتونستم کاری از پیش ببرم البته وقتی که درست به یاد میارم این حالت بعد از ورود به دانشگاه در من رخ داده و ذهنم همیشه تمام مسائل مربوط و نا مربوط در هر زمینه ای رو عادت کرده که تحلیل کنه نمدونم چرا اینجوری شدم و اینکه درباره افرادی که نمیشناسمشون خیلی شکاکم و همیشه قبل از انجام هر کاری تمرکز می کنم رو جنبه های منفی آن کار و عواقبش واسه همین اغلب قدرت مانور و تصمیم ناگهانی رو ندارم و خیلی احتیاط به خرج میدم ممنون می شم راهنمایی کنید
Saturday, December 16, 2017
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

حواس پرتی

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

سلام
من یک پسر 27 ساله و مجرد هستم و ارشد مهندسی مکانیک خوندم
من با اشراف به اینکه توانایی تحلیل مسائل رو دارم وحتی ضریب هوشی خودم رو از اطرافیانم و کسانی که می شناسمشون کمتر نمیدانم و به این ایمان دارم که در مواجه با مسائل ابتکار عمل می تونم به خرج بدم ولی با این همه برخی مواقع یک کارهایی انجام میدم که هم خودم و هم اطرافیانم من رو یک آدم گیج و حواس پرت قلمداد می کنند
و این خیلی من رو عذاب میده و تا بحال نتونستم کاری از پیش ببرم
البته وقتی که درست به یاد میارم این حالت بعد از ورود به دانشگاه در من رخ داده و ذهنم همیشه تمام مسائل مربوط و نا مربوط در هر زمینه ای رو عادت کرده که تحلیل کنه نمدونم چرا اینجوری شدم و اینکه درباره افرادی که نمیشناسمشون خیلی شکاکم و همیشه قبل از انجام هر کاری تمرکز می کنم رو جنبه های منفی آن کار و عواقبش واسه همین اغلب قدرت مانور و تصمیم ناگهانی رو ندارم و خیلی احتیاط به خرج میدم
ممنون می شم راهنمایی کنید


مشاور: خانم دکتر طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی : در پاسخ به سوال شما باید گفت : تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس، روی موضوعی معین. بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند، بسیار آسان است. تمرکز حواس یعنی عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند. بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد. یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کاری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف، متفاوت است و به حالت درونی، تجربه ها مکان و موقعیت آن ها بستگی دارد. برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم. در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگی ها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد. آگاه باشید چه زمانی تفکرات منفی بر شما غلبه می کنند. زمانی که خسته یا گرسنه هستید یا زمانی که فشار کاریتان زیاد است. ممکن است تفکراتتان تغییر پیدا کنند. کنترل افکار منفی به شما کمک می کند که انگیزه و سبب آن را بفهمید و این باعث می شود که بتوانید دوباره کنترل خودتان را در دست بگیرید.در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشیدزمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید. حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.خود را مجبور کنید که برای چند روز هیچ حرف منفی بر زبان نیاورید. قبل از اینکه حرفی بزنید، در مورد آن خوب فکر کنید. این عادت جدید را در خود ایجاد کنید که برای خود و دیگران ارزش بیشتری قائل شوید و قبولشان داشته باشید. بهترین کار برای شروع این است که به افراد نیازمند کمک کنید، چون این باعث می شود که جنبه های مثبت زندگی خودتان را بهتر ببینید. منفی بافی های ما بیشتر به این دلیل است که برای جلو رفتن، بالا رفتن درآمدمان و بیشتر کردن ثروتمان صبر نداریم.از یک دوست مطمئن بخواهید که وقتی بدبین شدید یا شروع به منفی بافی کردید به شما اطلاع دهد. برای این کار علامتی در نظر بگیرید تا دیگران از آن بویی نبرند. بعد از متوجه شدن، سریعاً در صدد جبران برآیید و آن فکر یا عمل بدبینانه را اصلاح کنید. مهم تغییر رفتارهایتان و تعویض آن ها با عادت های جدید و سالم تر است.افراد منفی باف و بدبین را از زندگیتان بیرون کنید، زیرا ممکن است تحت تاثیر آنها قرار گیرید. اگر تمایلی به تغییر ندارند، ارتباطتان را با آن ها محدود کنید.دنبال یک سرگرمی برای خودتان بگردید. داشتن علائق و سرگرمی هایی بیرون از منزل و هر روز ورزش کردن، تاثیرات مثبتی روی مغزتان می گذارد. تفکرات مثبت را همیشه جلوی مغزتان بگذارید تا تفکرات منفی دیگر اجازه غلبه کردن بر شما را پیدا نکنند. یکی از راه های محافظت از افکار آزار دهنده که مدام در ذهن مرور می شوند این است که آنها را بر روی کاغذ بنویسید. یک لیست از کارهای محیط کار، و یا کارهای دیگری که در برنامه دارید و کارهای اطرافیان ،تهیه کنید. حتی کار هایی که می خواستید انجام دهید و نداده اید یا علل نا امیدی های خود و اتفاقات ناخوشایند را در یک دفترچه بنویسید. هنگامی که این افکار بر روی کاغذ می آیند، شما ممکن است بتوانید آنها را از ذهن خود خارج کنید.لیستی از ویژگی های مثبت و منفی خود را با تعداد زیاد بنویسید ،خواهید دید که خود شما نیز دارای هم ویژگی های مثبت و منفی هستید و دیگران نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، هیچ انسان کاملا منفی وجود ندارد و نوع رفتار مانیز در واکنش های افراد موثر است ، پس سعی کنید با توجه بیشتر به رفتارهای خودتان طبیعی بودن برخی از رفتارهای دیگران را در نظر بگیرید . و سعی کنید به ذهنتان عادت دهید که به محض ورود ذهنیت منفی ، ویژگی های مثبت آن اتفاق و یا آن مورد خاص را در ذهن خود مرور کنید .خستگی و کم خوابی می تواند برروی افکار منفی و بد بینی شما موثر باشد. مطالعات نشان می دهد خواب بیش از حد یا کم تر می تواند تمرکز و حافظه کوتاه مدت و نگرش شما را تحت تاثیر قرار دهد.اغلب بزرگسالان نیاز به 7تا9 ساعت خواب در هر شب دارند نه در روز . به جای سوزاندن انرژی در شب، خواب یک اولویت است. خوابیدن به اندازه و به موقع و سرشب ، کمک خواهد کرد شما در ساعات بیداری خود تمرکز بیشتری داشته و کار بیشتری انجام دهید و تفکرات مثبت تری نسبت به محیط و اطرافیان داشته باشید . همچنین، توجه داشته باشید که در روز شما احساس هوشیاری بیشتری می کنید.همیشه صبحانه بخورید، خوردن منابعی با پروتئین بالا مثل آجیل به همراه عسل، کاهش در مصرف کربوهیدراتهای ساده (شیرینی، ماکارونی)، انتخاب کربوهیدرات های پیچیده (غلات سبوس دار). اعمال شما تحت تاثیر افکار شما هستند، بنابراین اگر منفی نگر باشید، آینده روشنی پیش روی تان وجود نخواهد داشت. افراد مثبت نگر به بهانه هایی که به ذهن شان خطور می کنند، اعتقادی ندارند. آن ها از طریق مثبت نگری و پیدا کردن وجه مثبتی از هر مشکل، از این مطمئن می شوند که از نظر ذهنی آماده کسب موفقیت هستند. بودن در طبیعت، ذهن تان را پاک و بدن تان را آرام می کند. افراد مثبت، زمانی از روز را در طبیعت می گذراند و به تحسین زیبایی های این جهان می پردازند. این یک راه بسیار موثر برای جریان داشتن انرژی جدید در شما خواهدبود. هرگاه یک تفکر منفی به سراغتان آمد، این سوال را از خود بپرسید: “چه کسی این تفکر را به ذهن من آورده؟” این سوال، آن تفکر منفی را به طور کامل تشریح می کند و تردیدی را که می تواند زندگی و سلامت شما را به خطر بیاندازد از بین می برد. از خود بپرسید آیا این تفکر مطلوب و خوشایند است؟ آیا به من احساس لذت را می دهد. اگر پاسخ نه است از خود بپرسید پس چرا به آن فکر می کنم؟ یک مثل قدیمی می گوید: اگر آنچه را که می شنوی دوست نداری، پس چرا به آن گوش می دهی؟ افکار منفی همانند یک کارشکن به جای آنکه حال ما را خوب کند، از درون تخریبمان می کند. به ذهن ما نفوذ کرده و نقشه ها و رویاهایمان را از بین می برد. از خود بپرسید که آیا این تفکر حال شما را بهتر می کند یا خراب تر؟ اگر این تفکر، عزت نفس شما را بالا نمی برد اصلا چرا به آن فکر می کنید؟آیا فکری که به سراغتان می آید مناسب و موفقیت آمیز است؟ با این تفکر متوجه می شوید که آیا این فکر خواسته ها و اهداف شما را حمایت می کند یا نه؟ اگر می خواهید همیشه حالتان خوب باشد باید بدانید که یک تفکر منفی مثل من هیچ وقت قوی تر نخواهم شد، هیچ کمکی به شما نخواهد کرد.چرا اجازه می دهید یک تفکر، شما را تحت کنترل خودش درآورد. به خاطر داشته باشید که شما فرمانروای افکار خود هستید و دیگر هیچ. این شمایید که مسئول آن هستید.جالب توجه است که چگونه این سوالات روزانه می تواند یک ابزار قوی برای شما باشد. اگر بتوانید آن را مثل مسواک زدن به یک عادت روزانه تبدیل کنید، خواهید دید که همه چیز در ذهن شما تغییر می کند. با این روش می توانید افکار منفی که شما را سست می کند از بین ببرید. شاید متوجه شوید برخی از سوالات چنان طنین انداز هستند که تبدیل به سوال ها ی مورد علاقه ی تان شده اند و به آنها به شکل یک دوست خوب نگاه می کنید.با رعایت این موارد شما می توانید تا حدود زیادی تمرکز خود را افزایش دهید و نگرش منفی را از خودتان دور کنید . با آرزوی موفقیت و آرامش در زندگی برای شما



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.