ناشناس
مشاوره خانواده: هر موضوعی مطرح میکنم همسرم فورا عصبانی میشود.باید چه کنم؟
با سلام متاسفانه من و همسرم مدام باهم مشاجره از هر موضوعی که من مطرح میکنم فورا همسرم عصبانی میشود و دروغ و پنهان کاری از رفتاراشه در حالی که من به نحوه های مختلف بهش فهموندم رفیقش هستم و چیزی ازم پنهون نکنه اما انگار نه انگار به محض اینکه از رفتاراش اشکال میگیرم یا اعتراض میکنم یا عصبانی میشه یا تند میشه کتک میزنه یا ناسزا میگه به هیچ صراطی مستقیم نمیشه واقعا دیگه نمیدونم چطوری باهاش برخورد کنم احساس میکنم ازش جدا بشم بهترین کاره میشه شما منو راهنمایی کنید
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی.
شما بیان کردید «هر موضوعی که من مطرح میکنم فورا همسرم عصبانی میشه»، اگر دقت کنید خودتون میبینید که «هر موضوعی» که شما مطرح کنید همسر شما عصبانی نمیشه، ولی هر موضوعی که مطرح کنید و به شخصیت همسرتون حمله کنید یا انتقادی به او بکنید، همسر شما عصبانی میشه، طبیعت همه آدمها این جوریه که اگه کسی عیبشون رو بگه یا نقصی به شخصیت اونها وارد کنه، ناراحت میشن و سعی میکنن از خودشون دفاع کنن. خصوصا اگه اون عیب یا انتقاد، با لحن نامناسب و تندی باشه. شما خودتون گفتید «به محض اینکه از رفتاراش اشکال میگیرم یا اعتراض میکنم، عصبانی میشه». البته مسلّمه که آدما در این زمینه مثل هم نیستند و با هم فرق دارند، یعنی بعضی آدما وقتی کسی به اونها انتقادی میکنه یا حرفی که بهشون میگه محتواش عیب یا نقص طرف دیگه هست ناراحت میشن، ولی عکس العمل خیلی شدیدی نشون نمیدن، ولی عکس العمل بعضی دیگه آدما خیلی شدیدتره و با کوچکترین جمله ای که متضمن عیب یا نقصی هست یا بقول شما از رفتارشون اشکال گرفته میشه، بشدت ناراحت میشن و عکس العمل منفی نشون میدن، که احتمالا همسر شما هم جزء این دسته از افراد هستند. بنابراین اولین راهکار برای اینکه مسائلتون با همسرتون کمتر بشه اینه که بتونید نحوه صحبت کردن با شوهرتون رو کنترل کنید و در هنگام صحبت کردن و گفتگوی با اون، به شخصیتش حمله نکنید، و به صورت مستقیم از او انتقاد نکنید، نه تنها همسر شما بلکه خود شما هم اگه کسی ازتون انتقاد کنه یا بگه فلان عیب رو دارید، طبیعتا ناراحت میشید، ممکنه عکس العملتون مثل شوهرتون نباشه ولی شما هم ناراحت میشید، فقط همسرتون چون مَرده و اخلاقش کمی تنده، عکس العملش هم شدیدتره، پس اگر شما، بهانه به دستش ندید و از کارها، رفتار یا مسائل دیگش انتقاد نکنید و شخصیتش رو زیر سوال نبرید، اون هم با شما برخوردهای این چنینی نمیکنه، یا حداقل کمتر میشه. حالا ممکنه شما بپرسید خب اگه من هیچ وقت نخوام حرف انتقادی بزنم یا عیبهاش رو بهش بگم خودم اذیت میشم، اون هم هیچ وقت اصلاح نمیشه؟ همین طوره، اگه شما هم هیچ وقت حرفاتون رو به شوهرتون نزنید باعث انباشته شدن حرفاتون تو سینه تون میشه و شما رو اذیت خواهد کرد، اما شما حرفها و انتقاداتون رو به همسرتون بگید، ولی نحوه بیانش باید به گونه ای باشه که کمترین صدمه رو به شخصیت همسرتون وارد کنه، و شوهرتون از حرف شما احساس نکنه که شخصیتش زیر سوال رفته یا معنی حرفتون نباید این باشه که او عرضه نداره یا کاری بلد نیست. مثلا اگه شوهر شما میوه خریده ولی میوه هاش به نظر شما خوب نیست، اگه بگید این چه میوه ای که خریدی، اَه!؛ یا بگید میوه فروش سرت کلاه گذاشته؛ اون از حرف شما این برداشت رو میکنه که عُرضه میوه خریدن رو نداره، و احساس میکنه که شما به شخصیتش حمله کردید، بخاطر همین عکس العمل منفی نشون میده، اما اگه تو موقعیت این چنینی، بتونید خودتون رو کنترل کنید و چیزی نگید، چون به هر حال این میوه دیگه خریده شده و کاریش نمیشه کرد و گفتن یا نگفتن شما چیزی رو عوض نمیکنه، یا اگر هم میگید، بنحوی بگید که او احساس بدی پیدا نکنه، مثلا بگید: دستت درد نکنه که میوه خریدی، خیلی هوس کرده بودم، اینجاش هم یه کمی خرابه ولی اشکال نداره. یعنی شما حرفتون رو زدید ولی شوهرتون هم احساس بدی پیدا نمیکنه.
در مورد اینکه گفتید «احساس میکنم ازش جدا بشم بهترین کاره»، ببینید هیچ زندگی مشترکی بدون سختی و دشواری نیست، بر فرض شما از همسرتون جدا شدید، چی کار میخواید انجام بدید؟ میخواید دوباره ازدواج کنید؟ یا دیگه نمیخواید ازدواج کنید؟ اگه خواسته باشید دوباره ازدواج کنید، معلوم نیست فرد دومی هم بهتر از ایشون باشه، اگر هم نخواسته باشید ازدواج کنید باز هم باید سختیهای زیادی رو تحمل کنید. البته منظور من این نیست که بگم بطور کلی طلاق و جدایی به هیچ وجه نباید اتفاق بیفته، بلکه منظور من اینه که مسئله طلاق برای موارد خاص است که جدایی بر ادامه این زندگی ترجیح داره، تشخیص این مسئله که جدایی و طلاق بر ادامه این زندگی اولویت داره و بهتره، تصمیم ساده ای نیست و بررسی دقیقی باید انجام بگیره.
موفق و صبور و خوشبخت باشید
بیشتر بخوانید:
ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟
شما بیان کردید «هر موضوعی که من مطرح میکنم فورا همسرم عصبانی میشه»، اگر دقت کنید خودتون میبینید که «هر موضوعی» که شما مطرح کنید همسر شما عصبانی نمیشه، ولی هر موضوعی که مطرح کنید و به شخصیت همسرتون حمله کنید یا انتقادی به او بکنید، همسر شما عصبانی میشه، طبیعت همه آدمها این جوریه که اگه کسی عیبشون رو بگه یا نقصی به شخصیت اونها وارد کنه، ناراحت میشن و سعی میکنن از خودشون دفاع کنن. خصوصا اگه اون عیب یا انتقاد، با لحن نامناسب و تندی باشه. شما خودتون گفتید «به محض اینکه از رفتاراش اشکال میگیرم یا اعتراض میکنم، عصبانی میشه». البته مسلّمه که آدما در این زمینه مثل هم نیستند و با هم فرق دارند، یعنی بعضی آدما وقتی کسی به اونها انتقادی میکنه یا حرفی که بهشون میگه محتواش عیب یا نقص طرف دیگه هست ناراحت میشن، ولی عکس العمل خیلی شدیدی نشون نمیدن، ولی عکس العمل بعضی دیگه آدما خیلی شدیدتره و با کوچکترین جمله ای که متضمن عیب یا نقصی هست یا بقول شما از رفتارشون اشکال گرفته میشه، بشدت ناراحت میشن و عکس العمل منفی نشون میدن، که احتمالا همسر شما هم جزء این دسته از افراد هستند. بنابراین اولین راهکار برای اینکه مسائلتون با همسرتون کمتر بشه اینه که بتونید نحوه صحبت کردن با شوهرتون رو کنترل کنید و در هنگام صحبت کردن و گفتگوی با اون، به شخصیتش حمله نکنید، و به صورت مستقیم از او انتقاد نکنید، نه تنها همسر شما بلکه خود شما هم اگه کسی ازتون انتقاد کنه یا بگه فلان عیب رو دارید، طبیعتا ناراحت میشید، ممکنه عکس العملتون مثل شوهرتون نباشه ولی شما هم ناراحت میشید، فقط همسرتون چون مَرده و اخلاقش کمی تنده، عکس العملش هم شدیدتره، پس اگر شما، بهانه به دستش ندید و از کارها، رفتار یا مسائل دیگش انتقاد نکنید و شخصیتش رو زیر سوال نبرید، اون هم با شما برخوردهای این چنینی نمیکنه، یا حداقل کمتر میشه. حالا ممکنه شما بپرسید خب اگه من هیچ وقت نخوام حرف انتقادی بزنم یا عیبهاش رو بهش بگم خودم اذیت میشم، اون هم هیچ وقت اصلاح نمیشه؟ همین طوره، اگه شما هم هیچ وقت حرفاتون رو به شوهرتون نزنید باعث انباشته شدن حرفاتون تو سینه تون میشه و شما رو اذیت خواهد کرد، اما شما حرفها و انتقاداتون رو به همسرتون بگید، ولی نحوه بیانش باید به گونه ای باشه که کمترین صدمه رو به شخصیت همسرتون وارد کنه، و شوهرتون از حرف شما احساس نکنه که شخصیتش زیر سوال رفته یا معنی حرفتون نباید این باشه که او عرضه نداره یا کاری بلد نیست. مثلا اگه شوهر شما میوه خریده ولی میوه هاش به نظر شما خوب نیست، اگه بگید این چه میوه ای که خریدی، اَه!؛ یا بگید میوه فروش سرت کلاه گذاشته؛ اون از حرف شما این برداشت رو میکنه که عُرضه میوه خریدن رو نداره، و احساس میکنه که شما به شخصیتش حمله کردید، بخاطر همین عکس العمل منفی نشون میده، اما اگه تو موقعیت این چنینی، بتونید خودتون رو کنترل کنید و چیزی نگید، چون به هر حال این میوه دیگه خریده شده و کاریش نمیشه کرد و گفتن یا نگفتن شما چیزی رو عوض نمیکنه، یا اگر هم میگید، بنحوی بگید که او احساس بدی پیدا نکنه، مثلا بگید: دستت درد نکنه که میوه خریدی، خیلی هوس کرده بودم، اینجاش هم یه کمی خرابه ولی اشکال نداره. یعنی شما حرفتون رو زدید ولی شوهرتون هم احساس بدی پیدا نمیکنه.
در مورد اینکه گفتید «احساس میکنم ازش جدا بشم بهترین کاره»، ببینید هیچ زندگی مشترکی بدون سختی و دشواری نیست، بر فرض شما از همسرتون جدا شدید، چی کار میخواید انجام بدید؟ میخواید دوباره ازدواج کنید؟ یا دیگه نمیخواید ازدواج کنید؟ اگه خواسته باشید دوباره ازدواج کنید، معلوم نیست فرد دومی هم بهتر از ایشون باشه، اگر هم نخواسته باشید ازدواج کنید باز هم باید سختیهای زیادی رو تحمل کنید. البته منظور من این نیست که بگم بطور کلی طلاق و جدایی به هیچ وجه نباید اتفاق بیفته، بلکه منظور من اینه که مسئله طلاق برای موارد خاص است که جدایی بر ادامه این زندگی ترجیح داره، تشخیص این مسئله که جدایی و طلاق بر ادامه این زندگی اولویت داره و بهتره، تصمیم ساده ای نیست و بررسی دقیقی باید انجام بگیره.
موفق و صبور و خوشبخت باشید
بیشتر بخوانید:
ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟