ناشناس
مشاوره خانواده: تو رو خدا کمکم کنید تا زندگیم از هم نپاشیده.
سلام..من یبارم مشاوره گرفتم انجام میدم حرفاتونو اما بازم نگرانم..خیلی نسبت ب همسرم حساسم حتی ب محبت ب مادرش حسودی میکنم..حتی نمیتونم با هیچ زنی تو فامیل ارتباط داشته باشم یا برم بیام..یا باهاش راحت برم...
مشاور: علی محمد صالحی
سلام و عرض احترام مجدد.
بله خاطرم هست که گفتید چند سال همدیگه رو میخواستید و این اواخر با هم ازدواج کردید. نکته مثبتی که در مورد مسائل شما وجود داره اینه که شما خودت قبول داری که مسئله از خودته و بیش از حد بر روی شوهرت حساسی. و باوجودی که همسرت چه قبل و چه بعد از ازدواج، خطایی انجام نداده، خیلی نسبت به اون حساسی و میترسی که ازش خطایی سر بزنه. چیزی که بنظر مسلّم میرسه اینه که بهرحال این رفتار شما طبیعی نیست و حساسیت شما واقعا بیش از حد و غیر طبیعیه، البته من شما رو درک میکنم و میدونم که بیش از همسرتون، خود شما اذیت میشید و بخاطر این قضیه ناراحتید، بحدی که بخاطر این مسئله حتی موضوع جدایی و طلاق هم به ذهن شما اومده. در هر حال به مسئله شما در اصطلاح روانشناسی میگن، شخصیت وابسته. ما دوتا مفهوم داریم، یکی دلبستگی؛ و یکی دیگه مفهوم وابستگی. دلبستگی یعنی فرد با شخص دیگه ای ارتباط عاطفی داره و به او دلبسته هست، ولی این مسئله باعث نمیشه که مشکلی در زندگی خودش یا فردی که بهش دلبستگی داره بوجود بیاد، اما کسی که شخصیت وابسته داره، بصورت شدید و غیر معمول به فرد دیگه وابسته است بگونه ای که این غیر معمول بودن وابستگی، کاملا مشهوده، همانطور که شما هم نمونه هایی رو مثال زدید که حتی «نونم میخره من باهاش باید برم» در هر حال شما باید توجه کنید که این وابستگی ممکنه زندگی شما رو با چالش و مشکلاتی روبه رو کنه، و بهتره سعی کنید این وابستگی رو به مرور کم کنید. البته این مسئله براحتی ممکن نیست و نیازمند تلاش و صبر و تحمل شماست. خوبه شما به این بینش و شناخت برسید که هرچی این رفتار و حساسیت شما ادامه پیدا کنه یا شدیدتر بشه، در واقع بجای اینکه شما شوهرتون رو حفظ کنید و تنها برای خودتون نگه دارید، نتیجه عکس میده و ممکنه این حساسیت بالای شما، بتدریج باعث فاصله میان شما و همسرتون بشه، ممکنه شوهر شما صبر زیادی بر این مسئله بکنه و چیزی نگه و متوجه باشه که این رفتارهای شما بخاطر شدت علاقه و دوست داشتن شما باشه، ولی بالاخره اونم انسانه و تا یه حدی میتونه تحمل کنه، و ممکنه یه جایی دیگه نتونه تحمل کنه. از طرف دیگه مردان، از زنانی بیشتر خوششون میاد که قوی تر باشن و در عین حالی که به شوهرشون تکیه دارن، بتونن روی پای خودشون هم بایستند و مستقلانه تصمیم بگیرن و اعتماد بنفس بالایی داشته باشند، البته از گفته های من اشتباه متوجه نشید، منظور من این نیست که بگم شما اینطوری نیستید و به شوهرتون وابسته هستید پس همسرتون شما رو خیلی دوست نداره، نه، منظور من اینه بجای اینکه شوهرتون رو محدود کنید و اجازه ندید کارها رو به تنهایی انجام بده، همچنین خودتون و او رو، به زحمت بندازید، از مسیر دیگه ای علاقه اون به خودتون رو، روز به روز بیشتر و عمیق تر کنید، یعنی از راه تغییر و تقویت خودتون، و اینکه به همسرتون نشون بدید که شما همسر قوی هستید و میتونید خودتون رو تغییر بدید و اعتماد به نفستون رو زیاد کنید، و وقتی همسرتون متوجه تغییر شما بشه و بفهمه که حساسیت های گذشته رو ندارید و به حریم شخصی اون هم احترام میذارید، مطمئن باشید هم علاقه و محبتش به شما بیشتر میشه هم به شما متعهدتر میمونه، اما برعکس هرچه شما حساسیت بالاتری داشته باشید و به نوعی با رفتارهاتون، به شوهرتون نشون بدید که من به تو اعتماد ندارم و میترسم که خطایی از تو سر بزنه، احساس ناراحتی همسرتون از شما بیشتر میشه، چون یکی از چیزهایی که زن و شوهر رو از یکدیگه خیلی ناراحت میکنه احساس اینه که همسرم به من اعتماد نداره. در هر حال گام هایی که در این زمینه میتونید بردارید تا وابستگی شما کم بشه از این قراره:
* گام اول، بدونید که این اقدام و تصمیم شما برای تغییر خودتون، نیاز به انگیزه، صبر و تلاش شما داره و نباید زود ناامید بشید، و توجه کنید که آرامش بیشتر خودتون، همسرتون و حفظ زندگی مشترک شما، بستگی به تغییر شما داره.
* نکته دوم، یک دفتر یا کاغذ بردارید و همه کارهایی که شما نسبت به اونا حساسیت دارید و نمیتونید اجازه بدید که شوهرتون به تنهایی انجام بده رو بنویسید. مثلا نون خریدن . خرید رفتن با فامیل. رفتن به مهمونی فامیلی که زنان هم هستند و...، خلاصه همه رفتارها رو به صورت ستونی، یک به یک یادداشت کنید و برای هر کدوم شماره هم بذارید. مثالا: یک. نون خریدن. دو. مهمونی رفتن و...؛
* گام بعدی، برای هر کدوم از این رفتارها، نسبت به اینکه چقدر برای شما سخته و بیشتر اذیت میشید، از یک تا صد، یک نمره ای قرار بدید، یعنی هر کدوم که برای شما سختیش بیشتر و اگر بخواید اجازه بدید که شوهرتون بتنهایی انجام بده دچار اضطراب بیشتری میشید امتیاز بالاتری بدید، و هر کدوم که کمتر اذیت میشید امتیاز پائین تری بدید. مثلا اگه شوهر شما بخواد بتنهایی یک مهمونی بره که زنان هم هستند خیلی اذیت میشید و تحت فشار روانی قرار میگیرید، به این رفتار مثلا 95 امتیاز بدید، اما یک رفتار دیگه مثلا اینکه شوهر شما بتنهایی بره نون بخره، اذیت میشید ولی خیلی هم اذیت نمیشید امتیاز 15 بدید، به همین صورت به همه رفتارهایی که نوشتید براساس شدت اذیت شدنتون، امتیاز بدید.
* در قدم بعدی، همه اون رفتارها رو براساس امتیاز کمتر به بیشتر دسته بندی کنید. یعنی اولین مورد، موردی قرار بدید که انجامش کمتر شما رو اذیت میکنه، و به همین ترتیب تا آخرین مورد که انجامش، از همه بیشتر شما رو اذیت میکنه.
* در گام بعدی، با توجه به شناخت جدیدی که پیدا کردید و مطمئن هستید که باید تغییر کنید تا زندگیتون حفظ بشه، به همسرتون اجازه بدید چندتا از رفتارهایی که شما با انجامش توسط همسرتون کمتر اذیت میشید رو بتنهایی انجام بده، مثلا بتنهایی بره نون بخره یا هر مورد دیگه ای که خودتون میدونید. و اینقدر اجازه بدید همسرتون بتنهایی اون رفتار، یا موارد مشابهی که امتیازشون نزدیک به هم هستند رو، ادامه بده، که وقتی شوهر شما اون کار رو بتنهایی انجام میده، هیچ احساس ناراحتی در شما بوجود نمیاره.
* در گام بعد، برید سراغ موارد بعدی که امتیازش کمی از موارد قبلی بیشتره، و اون رفتار یا رفتارهایی که از موارد قبل یه کمی امیتازش بیشتره رو، به اندازه ای انجام بده که دیگه انجام اون توسط همسرتون باعث ناراحتی شما نمیشه.
* و به همین ترتیب این برنامه رو آروم و بتدریج ادامه بدید تا کم کم بتونید اجازه بدید همه رفتارها رو بتنهایی انجام بده و شما هم اذیت نشید.
* توجه داشته باشید که هر موردی که اجازه دادید همسرتون بتنهایی انجام بده، در واقع در مسیر پیشرفت و تغییر خودتون اقدام مهمی رو انجام دادید، بنابراین بعد از هر موفقیت، خودتون رو تشویق کنید و یک جایزه ای برای خودت در نظر بگیر. نکته آخر، کارها و اقداماتی که گفتم رو انجام بده، اگه خواستی میتونی گزارش اونها یا نکته ای اگه داشتی رو مطرح کنی، تا من هم قدم به قدم باهات همراهی کنم.
موفق و شاد و سربلند باشید
بیشتر بخوانید:
اختلال شخصیت وابسته، از تشخیص تا درمان
بله خاطرم هست که گفتید چند سال همدیگه رو میخواستید و این اواخر با هم ازدواج کردید. نکته مثبتی که در مورد مسائل شما وجود داره اینه که شما خودت قبول داری که مسئله از خودته و بیش از حد بر روی شوهرت حساسی. و باوجودی که همسرت چه قبل و چه بعد از ازدواج، خطایی انجام نداده، خیلی نسبت به اون حساسی و میترسی که ازش خطایی سر بزنه. چیزی که بنظر مسلّم میرسه اینه که بهرحال این رفتار شما طبیعی نیست و حساسیت شما واقعا بیش از حد و غیر طبیعیه، البته من شما رو درک میکنم و میدونم که بیش از همسرتون، خود شما اذیت میشید و بخاطر این قضیه ناراحتید، بحدی که بخاطر این مسئله حتی موضوع جدایی و طلاق هم به ذهن شما اومده. در هر حال به مسئله شما در اصطلاح روانشناسی میگن، شخصیت وابسته. ما دوتا مفهوم داریم، یکی دلبستگی؛ و یکی دیگه مفهوم وابستگی. دلبستگی یعنی فرد با شخص دیگه ای ارتباط عاطفی داره و به او دلبسته هست، ولی این مسئله باعث نمیشه که مشکلی در زندگی خودش یا فردی که بهش دلبستگی داره بوجود بیاد، اما کسی که شخصیت وابسته داره، بصورت شدید و غیر معمول به فرد دیگه وابسته است بگونه ای که این غیر معمول بودن وابستگی، کاملا مشهوده، همانطور که شما هم نمونه هایی رو مثال زدید که حتی «نونم میخره من باهاش باید برم» در هر حال شما باید توجه کنید که این وابستگی ممکنه زندگی شما رو با چالش و مشکلاتی روبه رو کنه، و بهتره سعی کنید این وابستگی رو به مرور کم کنید. البته این مسئله براحتی ممکن نیست و نیازمند تلاش و صبر و تحمل شماست. خوبه شما به این بینش و شناخت برسید که هرچی این رفتار و حساسیت شما ادامه پیدا کنه یا شدیدتر بشه، در واقع بجای اینکه شما شوهرتون رو حفظ کنید و تنها برای خودتون نگه دارید، نتیجه عکس میده و ممکنه این حساسیت بالای شما، بتدریج باعث فاصله میان شما و همسرتون بشه، ممکنه شوهر شما صبر زیادی بر این مسئله بکنه و چیزی نگه و متوجه باشه که این رفتارهای شما بخاطر شدت علاقه و دوست داشتن شما باشه، ولی بالاخره اونم انسانه و تا یه حدی میتونه تحمل کنه، و ممکنه یه جایی دیگه نتونه تحمل کنه. از طرف دیگه مردان، از زنانی بیشتر خوششون میاد که قوی تر باشن و در عین حالی که به شوهرشون تکیه دارن، بتونن روی پای خودشون هم بایستند و مستقلانه تصمیم بگیرن و اعتماد بنفس بالایی داشته باشند، البته از گفته های من اشتباه متوجه نشید، منظور من این نیست که بگم شما اینطوری نیستید و به شوهرتون وابسته هستید پس همسرتون شما رو خیلی دوست نداره، نه، منظور من اینه بجای اینکه شوهرتون رو محدود کنید و اجازه ندید کارها رو به تنهایی انجام بده، همچنین خودتون و او رو، به زحمت بندازید، از مسیر دیگه ای علاقه اون به خودتون رو، روز به روز بیشتر و عمیق تر کنید، یعنی از راه تغییر و تقویت خودتون، و اینکه به همسرتون نشون بدید که شما همسر قوی هستید و میتونید خودتون رو تغییر بدید و اعتماد به نفستون رو زیاد کنید، و وقتی همسرتون متوجه تغییر شما بشه و بفهمه که حساسیت های گذشته رو ندارید و به حریم شخصی اون هم احترام میذارید، مطمئن باشید هم علاقه و محبتش به شما بیشتر میشه هم به شما متعهدتر میمونه، اما برعکس هرچه شما حساسیت بالاتری داشته باشید و به نوعی با رفتارهاتون، به شوهرتون نشون بدید که من به تو اعتماد ندارم و میترسم که خطایی از تو سر بزنه، احساس ناراحتی همسرتون از شما بیشتر میشه، چون یکی از چیزهایی که زن و شوهر رو از یکدیگه خیلی ناراحت میکنه احساس اینه که همسرم به من اعتماد نداره. در هر حال گام هایی که در این زمینه میتونید بردارید تا وابستگی شما کم بشه از این قراره:
* گام اول، بدونید که این اقدام و تصمیم شما برای تغییر خودتون، نیاز به انگیزه، صبر و تلاش شما داره و نباید زود ناامید بشید، و توجه کنید که آرامش بیشتر خودتون، همسرتون و حفظ زندگی مشترک شما، بستگی به تغییر شما داره.
* نکته دوم، یک دفتر یا کاغذ بردارید و همه کارهایی که شما نسبت به اونا حساسیت دارید و نمیتونید اجازه بدید که شوهرتون به تنهایی انجام بده رو بنویسید. مثلا نون خریدن . خرید رفتن با فامیل. رفتن به مهمونی فامیلی که زنان هم هستند و...، خلاصه همه رفتارها رو به صورت ستونی، یک به یک یادداشت کنید و برای هر کدوم شماره هم بذارید. مثالا: یک. نون خریدن. دو. مهمونی رفتن و...؛
* گام بعدی، برای هر کدوم از این رفتارها، نسبت به اینکه چقدر برای شما سخته و بیشتر اذیت میشید، از یک تا صد، یک نمره ای قرار بدید، یعنی هر کدوم که برای شما سختیش بیشتر و اگر بخواید اجازه بدید که شوهرتون بتنهایی انجام بده دچار اضطراب بیشتری میشید امتیاز بالاتری بدید، و هر کدوم که کمتر اذیت میشید امتیاز پائین تری بدید. مثلا اگه شوهر شما بخواد بتنهایی یک مهمونی بره که زنان هم هستند خیلی اذیت میشید و تحت فشار روانی قرار میگیرید، به این رفتار مثلا 95 امتیاز بدید، اما یک رفتار دیگه مثلا اینکه شوهر شما بتنهایی بره نون بخره، اذیت میشید ولی خیلی هم اذیت نمیشید امتیاز 15 بدید، به همین صورت به همه رفتارهایی که نوشتید براساس شدت اذیت شدنتون، امتیاز بدید.
* در قدم بعدی، همه اون رفتارها رو براساس امتیاز کمتر به بیشتر دسته بندی کنید. یعنی اولین مورد، موردی قرار بدید که انجامش کمتر شما رو اذیت میکنه، و به همین ترتیب تا آخرین مورد که انجامش، از همه بیشتر شما رو اذیت میکنه.
* در گام بعدی، با توجه به شناخت جدیدی که پیدا کردید و مطمئن هستید که باید تغییر کنید تا زندگیتون حفظ بشه، به همسرتون اجازه بدید چندتا از رفتارهایی که شما با انجامش توسط همسرتون کمتر اذیت میشید رو بتنهایی انجام بده، مثلا بتنهایی بره نون بخره یا هر مورد دیگه ای که خودتون میدونید. و اینقدر اجازه بدید همسرتون بتنهایی اون رفتار، یا موارد مشابهی که امتیازشون نزدیک به هم هستند رو، ادامه بده، که وقتی شوهر شما اون کار رو بتنهایی انجام میده، هیچ احساس ناراحتی در شما بوجود نمیاره.
* در گام بعد، برید سراغ موارد بعدی که امتیازش کمی از موارد قبلی بیشتره، و اون رفتار یا رفتارهایی که از موارد قبل یه کمی امیتازش بیشتره رو، به اندازه ای انجام بده که دیگه انجام اون توسط همسرتون باعث ناراحتی شما نمیشه.
* و به همین ترتیب این برنامه رو آروم و بتدریج ادامه بدید تا کم کم بتونید اجازه بدید همه رفتارها رو بتنهایی انجام بده و شما هم اذیت نشید.
* توجه داشته باشید که هر موردی که اجازه دادید همسرتون بتنهایی انجام بده، در واقع در مسیر پیشرفت و تغییر خودتون اقدام مهمی رو انجام دادید، بنابراین بعد از هر موفقیت، خودتون رو تشویق کنید و یک جایزه ای برای خودت در نظر بگیر. نکته آخر، کارها و اقداماتی که گفتم رو انجام بده، اگه خواستی میتونی گزارش اونها یا نکته ای اگه داشتی رو مطرح کنی، تا من هم قدم به قدم باهات همراهی کنم.
موفق و شاد و سربلند باشید
بیشتر بخوانید:
اختلال شخصیت وابسته، از تشخیص تا درمان