ناشناس
بخاطر ارتباط همسرم با دختر دیگه ای نگرانم، چطور نگرانی مو برطرف کنم؟
سلام خسته نباشید. تازه ازدواج کردم بعد عقدمون متوجه شدم که همسرم قبلا با یه دختر در ارتباط بوده که خیلی دوسش داشته و از ایشون درخواست ازدواج کرده که ایشون قبول نکردن بعد عقد من متوجه شدم که با اون دختر بازم در ارتباط هستش که به خودشونم گفتم گفتن تموم شده رفته الانم چون فهمیده بود من ازدواج کردم بخاطر همون بود میخواست تبریک بگه و این حرفا من خیلی نگرانم که زندگیم از هم بپاشه بنظرتون من چیکار کنم ممنون میشم اگه راهنماییم کنید و اینم بگم همسرم با من خیلی مهربونه و دوسم داره خیلی بهم توجه میکنه ولی بازم نگرانم که زندگیم از هم بپاشه .
مشاور: علی محمد صالحی
سلام و احترام.
در ابتدا ازدواجت رو بهت تبریک میگم، امیدوارم زندگی مشترک موفق و بالنده ای داشته باشی، که البته لازمه زندگی مشترک موفق و بالنده بردباری، سعی و تلاش، تحمل سختیهای پیش رو، امید و خیلی چیزای دیگه است. راجع به مسئله ای که مطرح کردی نکته اولی که میتونم بگم اینه که، خیلی از مردها قبل از اینکه با همسرشون ازدواج کنن، شاید موارد قابل توجهی خواستگاری میرن و حتی با برخی از مواردی که به خواستگاری رفتن تا مراحلی هم پیش برن، ولی بدلایلی که دختر قبول نمیکنه یا پسر نمی پسنده یا خونواده ها توافق نمیکنن و...، اون آشنایی به ازدواج ختم نمیشه و سراغ موارد دیگه ای میرن تا بالاخره ازدواج کنن، شوهر تو هم قبل از اینکه باهات ازدواج کنه، احتمالا این اتفاق براش افتاده و این موردی که گفتی رو تا مراحلی از ازدواج پیش رفتن ولی به هر دلیلی نشده و به قول خودت دختره قبول نکرده، و قسمت بوده که با تو ازدواج کنه، منظورم اینه که نباید این قضیه رو بیش از حد برای خودت بزرگ کنی و بعد نگران بشی و افکار منفی بیات سراغت، در اصطلاح روانشناسی به این میگن فاجعه سازی، یعنی فرد از یک مسئله معمولی رو برای خودش اونقدر بزرگ میکنه که برای اون فرد اون مسئله معمولی تبدیل به فاجعه میشه، بعدش هم افکار منفی میاد سراغش و دچار مسائل و مشکلات زیادی میشه. البته من تو رو درک میکنم و میدونم که بعنوان یک زن، به هر حال نگران زندگی مشترک خودت هستی و بهت هم حق میدم، ولی منظورم اینه که بیش از حد بزرگش نکن. در هر صورت بهتره که اولِ زندگی مشترک، به همسرت اعتماد داشته باشی و حرفهای همسرت رو قبول کنی و فرض رو بر این بذاری که اون راست میگه، چون اگه در ابتدای زندگی مشترک پیامهای بی اعتمادی رو برای همسرت ارسال کنی و اون احساس کنه که بهش اعتماد نداری، ممکنه پیامدهای نامناسبی براتون داشته باشه. اما خوبه که نگرانی خودت رو از این مسئله، به شوهرت منتقل کنی و اون متوجه بشه که نگران شدی، مثلا اینطور بهش بگی که: «خیلی خوشحالم که همسری نصیبم شده که خیلی مهربونه، منو دوس داره، خیلی بهم توجه میکنه ... خدا رو شکر میکنم که همیچین شوهر خوبی گیر آوردم، و از تو ممنونم که هستی، و بهت اعتماد کامل دارم، میدونی زنها خیلی رو شوهرشون حساسن و نسبت به شوهرشون حس تملک دارن، و وقتی متوجه شدم که اون دختره برای تبریک باهات ارتباط برقرار کرده کمی نگران شدم و واقعیتش ترسیدم که نکنه خدای ناکرده شوهرم و زندگی مشترکمون دچار مشکلی بشه. برای اینکه سبک تر بشم با خودم گفتم نگرانیم رو بهت بگم. ولی میدونی که بهت اعتماد کامل دارم، ولی زنها خیلی روی مسائل اینطوری که به شوهرشون مربوط میشه حساسن و اگه چیزی باشه خیلی ناراحت و نگران میشن»، منظورم اینه که اول از همسرت تعریف کن و صفات مثبتش رو بهش بگو و در ادامه، نگرانی خودت از قضیه ارتباط اون دختر رو بهش منتقل کن تا هم خودت سبکتر بشی و هم اون متوجه بشه که چقدر نسبت به این قضیه و مسائل این چنینی حساسی و ناراحت میشی. و مواظب باشه که دیگه تکرار نشه.
شاد و موفق و خوشبخت باشی.
بیشتر بخوانید:
«تحلیل روان شناختی باورهای غیر منطقی در زندگی مشترک»
در ابتدا ازدواجت رو بهت تبریک میگم، امیدوارم زندگی مشترک موفق و بالنده ای داشته باشی، که البته لازمه زندگی مشترک موفق و بالنده بردباری، سعی و تلاش، تحمل سختیهای پیش رو، امید و خیلی چیزای دیگه است. راجع به مسئله ای که مطرح کردی نکته اولی که میتونم بگم اینه که، خیلی از مردها قبل از اینکه با همسرشون ازدواج کنن، شاید موارد قابل توجهی خواستگاری میرن و حتی با برخی از مواردی که به خواستگاری رفتن تا مراحلی هم پیش برن، ولی بدلایلی که دختر قبول نمیکنه یا پسر نمی پسنده یا خونواده ها توافق نمیکنن و...، اون آشنایی به ازدواج ختم نمیشه و سراغ موارد دیگه ای میرن تا بالاخره ازدواج کنن، شوهر تو هم قبل از اینکه باهات ازدواج کنه، احتمالا این اتفاق براش افتاده و این موردی که گفتی رو تا مراحلی از ازدواج پیش رفتن ولی به هر دلیلی نشده و به قول خودت دختره قبول نکرده، و قسمت بوده که با تو ازدواج کنه، منظورم اینه که نباید این قضیه رو بیش از حد برای خودت بزرگ کنی و بعد نگران بشی و افکار منفی بیات سراغت، در اصطلاح روانشناسی به این میگن فاجعه سازی، یعنی فرد از یک مسئله معمولی رو برای خودش اونقدر بزرگ میکنه که برای اون فرد اون مسئله معمولی تبدیل به فاجعه میشه، بعدش هم افکار منفی میاد سراغش و دچار مسائل و مشکلات زیادی میشه. البته من تو رو درک میکنم و میدونم که بعنوان یک زن، به هر حال نگران زندگی مشترک خودت هستی و بهت هم حق میدم، ولی منظورم اینه که بیش از حد بزرگش نکن. در هر صورت بهتره که اولِ زندگی مشترک، به همسرت اعتماد داشته باشی و حرفهای همسرت رو قبول کنی و فرض رو بر این بذاری که اون راست میگه، چون اگه در ابتدای زندگی مشترک پیامهای بی اعتمادی رو برای همسرت ارسال کنی و اون احساس کنه که بهش اعتماد نداری، ممکنه پیامدهای نامناسبی براتون داشته باشه. اما خوبه که نگرانی خودت رو از این مسئله، به شوهرت منتقل کنی و اون متوجه بشه که نگران شدی، مثلا اینطور بهش بگی که: «خیلی خوشحالم که همسری نصیبم شده که خیلی مهربونه، منو دوس داره، خیلی بهم توجه میکنه ... خدا رو شکر میکنم که همیچین شوهر خوبی گیر آوردم، و از تو ممنونم که هستی، و بهت اعتماد کامل دارم، میدونی زنها خیلی رو شوهرشون حساسن و نسبت به شوهرشون حس تملک دارن، و وقتی متوجه شدم که اون دختره برای تبریک باهات ارتباط برقرار کرده کمی نگران شدم و واقعیتش ترسیدم که نکنه خدای ناکرده شوهرم و زندگی مشترکمون دچار مشکلی بشه. برای اینکه سبک تر بشم با خودم گفتم نگرانیم رو بهت بگم. ولی میدونی که بهت اعتماد کامل دارم، ولی زنها خیلی روی مسائل اینطوری که به شوهرشون مربوط میشه حساسن و اگه چیزی باشه خیلی ناراحت و نگران میشن»، منظورم اینه که اول از همسرت تعریف کن و صفات مثبتش رو بهش بگو و در ادامه، نگرانی خودت از قضیه ارتباط اون دختر رو بهش منتقل کن تا هم خودت سبکتر بشی و هم اون متوجه بشه که چقدر نسبت به این قضیه و مسائل این چنینی حساسی و ناراحت میشی. و مواظب باشه که دیگه تکرار نشه.
شاد و موفق و خوشبخت باشی.
بیشتر بخوانید:
«تحلیل روان شناختی باورهای غیر منطقی در زندگی مشترک»