ناشناس
مشاوره خانواده: همسرم بخاطر خانوادش از من ناراحت میشه، کمکم کنید.
باسلام.همیشه همسرم مرا بدلیل اینکه کمکی به خانواده اش نمیکنم سرزنش و ملامت میکند، درحالیکه تا انجا که بتوانم در مشکلات و موارد حساس با تمام وجودم کمک کردم.اخلاق و تفکرات من با خانواده همسرم متفاوت است و قبول برخی از رفتارها و تفکرات برایم سخت است.برادر های همسرم حضور دارند و به امور رسیدگی میکنن.پدرهمسرم چندسالی است که فوت شدند.فکر میکنم که همسرم خیلی از من توقع دارن.البته من در برخی موارد که خانوادهاجمع شده و مهمانی هستیم زیادحضور پررنگ ندارم وانهم بدلیل برخی اختلافات فکری، سنی و درونگرا بودن من دارد.از شلوغی و سروصدای زیاد کناره گیری میکنم.لطفا مرا راهنمایی کنید و اینکه با وجود اینکه شرایط شغلی، سن و حضور افراددیگری غیر ازمن نظیر دامادهای دیگر و سه پسر بالغ، با علم به اینکه کمک کردن از نظر معنوی حد واندازه ندارد، وظیفه و مسئولیت من چقدر است؟
مشاور: علی محمد صالحی
یکی از مسائلی که رابطه زن و شوهرها رو دچار مسئله میکنه، نوع ارتباط و تعامل همسر، با خانوادشونه. اما من احساس میکنم اون چیزی که بیشتر خانمت از شما توقع داره لزوما این نیست که کاری برای اونها انجام بدی، هر چند که این هم برای خانمت مهمه و دوست داره که شوهرش که داماد بزرگ هم هست، در حد توانش درخواستهای اونها رو برآورده کنه، ولی بنظرم اون چیزی که برای خانمت اهمیت بیشتری داره و بخاطر اون بیشتر بینتون تنش پیش میاد اینه که، کمتر تو جمع اونا حضور پیدا میکنی، اینکه گفتی «من در برخی موارد که خانوادها جمع شده و مهمانی هستیم زیاد حضور پر رنگ ندارم»، به گفته خودت در جمع اونا کمتر حضور داری، در حالیکه برای یک زن خیلی مهمه، و دوست داره که وقتی میره خونه والدینش، همسرش هم باشه. مخصوصا تو مهمانی ها یا زمانهایی که همه هستن، برای یک خانم خیلی سخته که همسرش حضور نداشته باشه. البته دلیل این عدم حضور رو اختلافات فکری، سنی و درونگرا بودن، کناره گیری از شلوغی و سر و صدا بیان کردی، من میفهمم بخاطر این مسائل سختته که در بین اونها حضور پیدا کنی، ولی از طرف دیگه این دلایل هیچکدوم دلیل منطقی و قابل دفاعی نیستند، بعنوان مثال شما مگه میخوای بری اونجا درباره اختلافات فکریتون با هم، به بحث و جدل بشینید، خب همه آدمها با دیگران سر مسائل مختلف، اختلاف فکری دارن، ولی این دلیل نمیشه که بخاطر اختلاف فکری با دیگران قطع رابطه کنن، یا اختلاف سنی شما با بقیه مگه چقدره؟ مگه قراره اونجا همه هم سن وسال باشن، یا درونگرا بودن هم دلیل نمیشه که در جمع خانواده همسرت حضور پیدا نکنی، شاید تنهایی و عدم حضور رو بیشتر ترجیح بدی و دوست داشته باشی، ولی در زندگی مشترک ما نمیتونیم همیشه اون چیزی که خودمون ترجیح میدیم رو انجام بدیم، و الا زندگی مشترک ما همیشه به تنش و بحث و دعوا منجر میشه و زندگی مشترک رضایتمندی نخواهیم داشت.
نکته دیگه اینکه، اگه واقعا با حضورت تو جمع خانواده همسرت، یا برآوردن خواسته های منطقی اونها، میتونی حساب عاطفیتون رو پر کنی، چرا اینکار رو انجام ندی؟ آیا بهره مندی از رضایتمندی و آرامش زندگی مشترک، ارزش اینو نداره که بر ترجیح خودت برای تنهایی و عدم حضور در جمع اونها غلبه کنی، و بیشتر حضور فیزیکی داشته باشی؟ و اگه بتونی با این کارها همسرت رو خوشحال کنی، مطمئن باش که فایده این خوشحالی همسرت، بیشتر از همه بخودت برمیگرده و میتونی از حساب عاطفیتون در هنگام نیاز بهره برداری کنی. نکته دیگه اینکه، شما خودت رو بذار جای همسرت، همونطوری که تو دوست داری همسرت با خانوادت ارتباط خوبی داشته باشه، به اونها احترام بذاره و...، و این کارها تو رو خوشحال میکنه، خانمت هم به همین صورته، و وقتی به خانواده اون با ارتباط و تعامل مناسب، احترام بذاری، باعث خوشحالی همسرت شدی و اونو پیش خانوادش سر بلند کردی.
موفق و شاد و سلامت باشید.
بیشتر بخوانید:
تعدیل خواسته ها از همسر