ناشناس
برای ازدواج مجدد لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم؟
خانمی 32 ساله هستم پدرم در کودکی من فوت کردند تک فرزندم و با مادرم زندگی میکنم در طول زندگی بسته به شرایط مشکلات و گرفتاری های زیادی بوده خوب یا بد
کم یا زیاد بهرحال سپری شده البته قصد ناشکری ندارم ولی داشتن محدودیت و سخت گیری در زندگی و تحمل آن دشوار است.دو سه سال پیش نامزد داشتم و دوران عقد و بکارتم از دست دادم😔😔😔😔😔و متاسفانه مشکلاتی پیش اومد این نامزدی بهم خورد و جدا شدیم 😔😔😔😔😔خیلی کلافه و عصبی و بهم ریخته بودم دوری از همه چی و همه کسی گرچه همین الانم هنوز فکرم درگیره و شاید ناخواسته مجبور به تحمل هستم و بعد از این موضوع خیلی بیشتر از قبل میترسم و نگرانم و فکرم درباره موضوع ازدواج به شدت منفی شده است. چرا که متاسفانه خیلی افراد ظاهر بین هستن. در قدم اول من از نظر خانوادگی شرایط مناسبی ندارم تحصیلات بالایی ندارم . موقعیت کاری یا مالی شرایط مطلوب نیست و متاسفانه برچسب طلاق و نداشتن بکارت هم
بهم اضافه شده است و همه این مسایل به شدت روی آینده من تاثیر گذار است چرا که نمیتوان پنهان کرد و از طرفی بیشتر افراد با واقعیت کنار نمیان. و شاید موقعیت ازدواج مجدد نداشته باشم. خواهش میکنم لطفا راهنمایی کنید چکار کنم؟چگونه میتوانم با این شرایط کنار بیام چطور توضیح دهم یا رفتار کنم اگر موقعیتی برای ازدواج مجدد پیش بیاد آیا رفتن مشاوره قبل ازدواج کمک کننده هست یا خیر؟خواهش میکنم لطفا پاسخ دهید.خیلی ممنون.متشکر
مشاور: خانم قربانی
سلام بر شما همراه گرامی سایت راسخون
پیامتان را خواندم ان هم دوبار، ناشکری نکردید اما از نداشته ها و ضعف هایتان مکرر سخن گفتید. دنبال چاره بودید که وای اگر خواستگار شما نتواند واقعیت پیش امده را بپذیرد چه میشود؟ وای اصلا چگونه به او بگویید؟ اصلا ایا کسی باز به خواستگاری شما خواهد امد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مبادا دوباره اشتباه کنم؟ و ... .
دوست جوان من، سعی میکنم حال شما را درک کنم و بدانم که وقتی دختری بر اثر یک اتفاق موقعیت سابقش را از دست داده است چقدر اعتبار و فرصتش را از دست رفته میبیند و چقدر از نگاه های خام و نادانانه افراد کم خرد رنج میبرد. ارزوهایش را دور از دسترس دیده و ناامید میشود. اما همراه ارجمند ، قصه چنین نیست که می پندارید، بله شما شرایط قبل از ازدواج اول تان را ندارید، همه ادم ها نمیتوانند منطقی فکر و عمل کنند اما این دلیل نمیشود که شما نیز همانند انها خود را اسیر افکار مسموم و تحریف ها کنید و زندانی بسازید که رفته رفته خروج از ان برایتان ممکن نباشد. برای کنار امدن با این افکار باید به انها بها ندهید و از پرورش انها ممانعت به عمل اورید. البته این کار نیاز به مهارت اموزی دارد، و با شرکت در کلاسهای تفکر مثبت یا تفکر طلایی و یا مهارت های زندگی به مقصود میرسید.
در مورد انتخاب بعدی هم توصیه میکنم حتما از مشاور کمک بگیرید تا انتخاب صحیح تری را داشته باشید و البته لازم است در کنار اموزش های ذکر شده از اموزشهای پیش از ازدواج هم بهره مند گردید. توصیه های دیگری هم که میتوانم به شما داشته باشم، این است که در این فرصت علاوه بر شرکت در کلاسهای فوق، بر ارتقاء توانمندی های روانی و عملی خود بیفزایید و بجای اینکه همانند یک دختر منتظر چشم به در و امدن خواستگار بنشینید، برای خودتان و در همین وضعیتی که هستید، برنامه بچیند. فرض کنید که هیچگاه ازدواج برای شما پیش نخواهد امد، انگاه برای بهبود زندگی چه میتوانید بکنید؟ همین برنامه را به اجرا در بیاورید خواهید دید که در اینده ای نه چندان دور ،ضمن ارتقا اعتماد به نفس خود، به فرد بالنده ای تبدیل گشته و خواهان زیادی خواهید داشت. البته این ها منوط به این است که واقعا تلاش کنید و برنامه تان مطابق با توان و شرایط شما و در راستای رشد باشد. و بجای توجه به نداشته ها، شکرگزار داشته بوده و از انها استفاده نماید. توجه به خود، در نظر گرفتن پاداش های برای موفقیت ها، تفریح، حضور پررنگ و مفید اجتماعی و ورزش های هوازی هم میتواند در این راستا برای شما کمک کننده باشد.
شاد و سلامت باشید.