ناشناس

دوست پسرم تهدیدم می کنه. چیکار کنم؟

سلام.من ۷ ماه پیش به مدت۳ ماه با پسری دوست بودم. بعد تصمیم گرفتم ادامه ندم چون از لحاظ رفتاری ازش خوشم نیومد. بهش گفتم دوستت ندارم اصرار داشت که ادامه بدیم و تو من رو بازی دادی و فلان. مجبور شدم به دروغ بگم خانوادم‌ فهمیدن و راضی نیستن و دعوا داریم توی خونه.گفت شماره باباتو بده باهاش حرف بزنم. چون تصمیم به ازدواج داشت گفتم ازت عصبانیه و نمیخواد صداتو بشنوه. حتی تو معیارایی که خانوادم میخوان رو نداری منم اونقد دوستت ندارم که بخاطرت با خانوادم بجنگم… خلاصه تمام کردیم. الان ۴ ماه میشه. هر‌ماه یه پیام میده ولی خب من بلاکش کردم پیامایی با مضموم امیدواره بهم… به دوستامم پیام میده حالمو میپرسه. اون فکر میکنه دوستش دارم هنوز. شماره مامانم رو داره چون برای خواستگاری خواست. اوایل انقدر جدی به داستان نگاه نکردم بعد که سربسته شرایطشو به خانوادم گفتم گفتن ما به همچین ادمی رضایت نمیدیم. نه کار داره نه پول نه هیچی راه دورم هست... توی اون سه ماه اوایل بهش گفتم دوستت ندارم. بعد هر سری اه و ناله میکرد منم دلم سوخت اون اواخر گفتم ۵۰ درصد دوستت دارم... سه بار بوسه داشتیم که اونم به اصرار اون و وا دادن من و دلسوزیم بود… هر سری ناراحت بود اصرار داشت ببوسه منو… یه بار به بهانه ورشکستگی یه بار افتادن درسش یه بار تنهایی و اینکه من دوستش ندارم. کلا بچه میدید منو و منم اشتباه کردم و وا میدادم. ذات انتقام جو داره‌. یه بار که اسنپ دیر اومد و زود پیادش کرد یه کاری کرد که کارش به پشتیبانی اسنپ رسید. ولی خب یه بار که کلاشو ورداشتن کاری نکرد چون گفت حروم بوده و رفته. البته اون درباره جابجایی یه ظرف عتیقه بود. الان موندم چه کنم بیخیال شه و پیام نده. میترسم کاری کنم که عصبانی شه و به مامانم پیام بده. تهدید نکرده ولی میترسم به هر حال. چون بعید نیست پیامایی که داشتیم قطعا خوشایند مامانم‌ نیست و هر بلایی امکان داره سرم بیاد. ببخشید طولانی شد اما واقعا سردرگمم و استرس روانیم کرده. ممنون میشم جواب بدید. در پناه حق
Monday, February 1, 2021
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

دوست پسرم تهدیدم می کنه. چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 20 ساله )

سلام.من ۷ ماه پیش به مدت۳ ماه با پسری دوست بودم. بعد تصمیم گرفتم ادامه ندم چون از لحاظ رفتاری ازش خوشم نیومد. بهش گفتم دوستت ندارم اصرار داشت که ادامه بدیم و تو من رو بازی دادی و فلان. مجبور شدم به دروغ بگم خانوادم‌ فهمیدن و راضی نیستن و دعوا داریم توی خونه.گفت شماره باباتو بده باهاش حرف بزنم. چون تصمیم به ازدواج داشت گفتم ازت عصبانیه و نمیخواد صداتو بشنوه. حتی تو معیارایی که خانوادم میخوان رو نداری منم اونقد دوستت ندارم که بخاطرت با خانوادم بجنگم… خلاصه تمام کردیم. الان ۴ ماه میشه. هر‌ماه یه پیام میده ولی خب من بلاکش کردم پیامایی با مضموم امیدواره بهم… به دوستامم پیام میده حالمو میپرسه. اون فکر میکنه دوستش دارم هنوز. شماره مامانم رو داره چون برای خواستگاری خواست. اوایل انقدر جدی به داستان نگاه نکردم بعد که سربسته شرایطشو به خانوادم گفتم گفتن ما به همچین ادمی رضایت نمیدیم. نه کار داره نه پول نه هیچی راه دورم هست... توی اون سه ماه اوایل بهش گفتم دوستت ندارم. بعد هر سری اه و ناله میکرد منم دلم سوخت اون اواخر گفتم ۵۰ درصد دوستت دارم... سه بار بوسه داشتیم که اونم به اصرار اون و وا دادن من و دلسوزیم بود… هر سری ناراحت بود اصرار داشت ببوسه منو… یه بار به بهانه ورشکستگی یه بار افتادن درسش یه بار تنهایی و اینکه من دوستش ندارم. کلا بچه میدید منو و منم اشتباه کردم و وا میدادم. ذات انتقام جو داره‌. یه بار که اسنپ دیر اومد و زود پیادش کرد یه کاری کرد که کارش به پشتیبانی اسنپ رسید. ولی خب یه بار که کلاشو ورداشتن کاری نکرد چون گفت حروم بوده و رفته. البته اون درباره جابجایی یه ظرف عتیقه بود. الان موندم چه کنم بیخیال شه و پیام نده. میترسم کاری کنم که عصبانی شه و به مامانم پیام بده. تهدید نکرده ولی میترسم به هر حال. چون بعید نیست پیامایی که داشتیم قطعا خوشایند مامانم‌ نیست و هر بلایی امکان داره سرم بیاد. ببخشید طولانی شد اما واقعا سردرگمم و استرس روانیم کرده. ممنون میشم جواب بدید. در پناه حق


مشاور: مشاور راسخون

سلام همراه گرامی
دوست عزیز، برای این‌ که این اقا رابطه‌ اش را با شما تمام کند هم شما نقش دارید هم ایشان. و اما در مورد شما، بهتر است متمرکز به ان قسمتی باشید که شما در تمام شدن این رابطه نقش دارید. اینکه اقا نمی‌پذیرد، مشکل خود ایشان هست، نه شما.

اولین اقدامی که می‌توانید انجام بدهید تا برای شما مزاحمت ایجاد نکند، شماره‌ی‌ موبایلتان را عوض کنید، آی‌ دی و اکانت‌ هایی که در فضای مجازی دارید را تغییر بدهید و از دوستانتان بخواهید که ارتباطی با ایشان نداشته باشند. شما به اندازه‌ی کافی علت نخواستن رابطه را به اقا گفتید. پس با این کارها سعی کنید در عمل هم تصمیم خودتان را نشان دهید‌.
در قدم دوم از شما می‌خواهیم به جای این‌ که ذهنتان به اینده برود و داستان‌هایی در ذهنتان ساخته شود که اتفاق نیفتاده و بخاطرش هم مضطرب بشوید، به الان توجه کنید. در حال حاضر هیچ اتفاقی از سوی ایشان در رابطه با خانواده‌تان اتفاق نیفتاده. پس سیر کردن در اینده به صورت افراطی جز استرس، چیزی برای شما ندارد. شما می‌توانید برای پیشگیری اقدام‌هایی یا راه‌هایی را ترسیم کنید که در صورت مواجهه با مشکل از انها استفاده کنید، اما اینکه مدام به ان فکر کنید و بترسید، حالتان را بد می‌کند. پس مراقب ذهنتان باشید.
در مورد خانواده‌تان هم، توصیه می‌کنم، اگر شروع به تهدید کرد، مادر یا پدرتان را در جریان شرایط بگذارید. لازم نیست که جزئیات را بگویید. اما اگر خیلی نگران هستید که ممکن است اقا ارتباطی با مادرتان از طریق تلفن برقرار کند یا تهدید کرد، می‌توانید به مادرتان بگوییید و قید کنید که وقتی متوجه شدید که برای هم مناسب نیستید سعی کردید هیچ ارتباطی وجود نداشته باشد. معمولا خانواده‌ها حمایتگر فرزندانشان هستند. هر چقدر که در این مورد نگرانید، این نگرانی را به ان اقا منتقل نکنید و اجازه ندهید متوجه بشود و به عنوان نقطه ضعف از شما، سواستفاده کند.
در اخر اگر احساس کردید استرس شما خارج از کنترل هست، حتما به درمانگر متخصص مراجعه کنید تا با بررسی عمیق‌تر شرایط شما، راهکارهایی را برای بهتر شدن شرایطتان به شما اموزش دهند.

موفق باشید
 



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.