ناشناس

چطور وقتی زیر سایه خانواده همسر زندگی می‌کنم، رابطه‌ام را نجات دهم؟

باسلام، ۱۰ سال از ازدواجم میگذره اماهنوز همسرم الویت اول زندگیش من ‌نیستم و همیشه خانواده اش رو بمن ترجیح میده، چه اون زمان که ۶ سال پیش بارداری اولم منو ول کرد و انداخت پیش خانواده ام فقط بخاطر حرف پدرش و ۶ ماه هم بمن نه زنگی زد و نه حتی پیامی و بعد شش ماه برگشت و عذرخواهی و وعده و وعید که بیا خونه، بعد زایمانت خونه مونو جدا میکنیم (آخه ما با پدرشوهر و‌ خواهرشوهرم در یک ساختمان زندگی میکنیم). اما بعد از زایمان نه تنها خونه مون رو عوض نکردیم، بلکه تو شش ماهگی پسرم هم به من خیانت کرد و با یکی دیگه در ارتباط بود و وقتی من بهش گفتم و گفتم که حق طلاقو میخام (البته همه رو تحت نظرمشاور گفتم)، اولش گفت باشه و سیمکارتشو شکست و فلان، ولی بعد بازم زد زیرش و حق طلاقو نداد، منم دیگه به روش نیاوردم. پسرم ک یک و نیم ساله شد، قول داد که تابستان برای جابجایی منزلمون اقدام میکنه، اما از اون موقع ۵ سال میگذره و هرسال یک بهانه ای میاره!! من واقعا خسته و کلافه شدم از این اخلاقش و از زندگی با خانواده همسرم که ۹ ساله باهاشون تو یک ساختتمون میشنم و حتی اجازه نداریم یک کاغذ دیواری بزنیم رو دیوارگچیمون! بماند ‌که هرسال بهش میگم خونه رو رنگ کن و تمیز کن و حتی با کوچکترین تغییری که از دستش برمیاد، اما بی اعتنایی میکنه و میگه ما سال دیگ از اینجا میریم!!! امسال هم گفت برای عید خونه رو عوض میکنم، بعد که عید مغازه شو را باید جابجا میکرد، گفت اول وایستا ببینم کجا مغازه گیرم میاد، همون سمت خونه میگیریم. حالا که مغازه شو اجاره کرده، باز میگه صبر کن تا کارم رونق بگیره یکم، تابستون جابجا میشیم. اما نه سمت مغازه ام بلکه نزدیک خونه پدرم!!! من واقعا از این همه دوگانگی شخصیتش کلافه ام، از ینکه همیشه الویت آخرش منم از اینکه همیشه خانواده شو به من ترجیح داده و میده، حتی برای کوچکترین چیزها دعوا راه میندازه و صداشو بلند میکنه و سرمن داد میزنه جلوی دوتا پسرام!! من واقعا از آینده بچه هام میترسم که مثل پدرشون بشن! پسر بزرگم الان که 6 سالشه آنقدر عصبی و پرخاشگره و همه ش سر من و بقیه داد میزنه و همه جا میخاد حرف خودشو به کرسی بشونه و آنقدر که عصبی میشه حتی داداش کوچیکتر شو هول میده و میزنه و هزاران بار شده که اتفاق ناگواری پیش بیاد، اما خدا رحم کرده. من موندم واقعا چه کنم با این اخلاق همسرم، اخلاقش برای من و بچه هام فوق العاده تند و پرخاشگر و عصبی و دادبزن، اما برای خانواده اش عزیزم و جانم! من تحمل این حجم از بی ادبی و بی احترامیشو ندارم، هر کاریم میکنم بازم چون الویت اولش من نیستم، حرف حرف خانواده شه و این واقعا منو عذاب میده، لطفا راهنماییم کنین چه کنم؟
Thursday, September 18, 2025
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

چطور وقتی زیر سایه خانواده همسر زندگی می‌کنم، رابطه‌ام را نجات دهم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

باسلام، ۱۰ سال از ازدواجم میگذره اماهنوز همسرم الویت اول زندگیش من ‌نیستم و همیشه خانواده اش رو بمن ترجیح میده، چه اون زمان که ۶ سال پیش بارداری اولم منو ول کرد و انداخت پیش خانواده ام فقط بخاطر حرف پدرش و ۶ ماه هم بمن نه زنگی زد و نه حتی پیامی و بعد شش ماه برگشت و عذرخواهی و وعده و وعید که بیا خونه، بعد زایمانت خونه مونو جدا میکنیم (آخه ما با پدرشوهر و‌ خواهرشوهرم در یک ساختمان زندگی میکنیم).

اما بعد از زایمان نه تنها خونه مون رو عوض نکردیم، بلکه تو شش ماهگی پسرم هم به من خیانت کرد و با یکی دیگه در ارتباط بود و وقتی من بهش گفتم و گفتم که حق طلاقو میخام (البته همه رو تحت نظرمشاور گفتم)، اولش گفت باشه و سیمکارتشو شکست و فلان، ولی بعد بازم زد زیرش و حق طلاقو نداد، منم دیگه به روش نیاوردم.

پسرم ک یک و نیم ساله شد، قول داد که تابستان برای جابجایی منزلمون اقدام میکنه، اما از اون موقع ۵ سال میگذره و هرسال یک بهانه ای میاره!!

من واقعا خسته و کلافه شدم از این اخلاقش و از زندگی با خانواده همسرم که ۹ ساله باهاشون تو یک ساختتمون میشنم و حتی اجازه نداریم یک کاغذ دیواری بزنیم رو دیوارگچیمون!

بماند ‌که هرسال بهش میگم خونه رو رنگ کن و تمیز کن و حتی با کوچکترین تغییری که از دستش برمیاد، اما بی اعتنایی میکنه و میگه ما سال دیگ از اینجا میریم!!!

امسال هم گفت برای عید خونه رو عوض میکنم، بعد که عید مغازه شو را باید جابجا میکرد، گفت اول وایستا ببینم کجا مغازه گیرم میاد، همون سمت خونه میگیریم.

حالا که مغازه شو اجاره کرده، باز میگه صبر کن تا کارم رونق بگیره یکم، تابستون جابجا میشیم. اما نه سمت مغازه ام بلکه نزدیک خونه پدرم!!!

من واقعا از این همه دوگانگی شخصیتش کلافه ام، از ینکه همیشه الویت آخرش منم از اینکه همیشه خانواده شو به من ترجیح داده و میده، حتی برای کوچکترین چیزها دعوا راه میندازه و صداشو بلند میکنه و سرمن داد میزنه جلوی دوتا پسرام!!

من واقعا از آینده بچه هام میترسم که مثل پدرشون بشن! پسر بزرگم الان که 6 سالشه آنقدر عصبی و پرخاشگره و همه ش سر من و بقیه داد میزنه و همه جا میخاد حرف خودشو به کرسی بشونه و آنقدر که عصبی میشه حتی داداش کوچیکتر شو هول میده و میزنه و هزاران بار شده که اتفاق ناگواری پیش بیاد، اما خدا رحم کرده.

من موندم واقعا چه کنم با این اخلاق همسرم، اخلاقش برای من و بچه هام فوق العاده تند و پرخاشگر و عصبی و دادبزن، اما برای خانواده اش عزیزم و جانم!

من تحمل این حجم از بی ادبی و بی احترامیشو ندارم، هر کاریم میکنم بازم چون الویت اولش من نیستم، حرف حرف خانواده شه و این واقعا منو عذاب میده، لطفا راهنماییم کنین چه کنم؟


مشاور: سیدامیرحسین موسوی‌‌ تبار

با سلام و تشکر از شما برای مراجعه به بخش مشاوره راسخون و عذرخواهی بابت تأخیر در پاسخگویی به دلیل مشکلات فنی


مشکل شما هم لایه‌های عاطفی و هم رفتاری دارد و هم به مدیریت رابطه با همسر مربوط است و هم به تنظیم مرز با خانواده همسر و البته بخشی از آن به سلامت روان فرزندانتان گره خورده است. 


من در پاسخ ابتدا به مدیریت رابطه با همسر، سپس مدیریت رابطه با خانواده همسر، همچنین به چگونگی حفاظت از فرزندانتان خواهم پرداخت و در ضمن یک برنامه ۳۰ روزه تغییر رفتار همسر و بهبود آرامش خانه برایتان تنظیم می‌نمایم تا با عمل به آن، از مشکلاتتان عبور نمایید.


مدیریت رابطه با همسر

الف: بازگرداندن گفتگوی مؤثر
* گفتگو در زمان آرامی انتخاب شود (نه بعد از دعوا یا تنش).
* از تکنیک "من‌پیام" استفاده کنید؛ به جای «تو همیشه خانواده‌تو به من ترجیح میدی» بگویید:«وقتی می‌بینی من وقت گذاشتم برای تغییر خانه و واکنش نمی‌گیری، احساس بی‌ارزشی می‌کنم.»
* گفتگو مکتوب هم می‌تواند مفید باشد. یک بار حرف‌هایتان را با آرامش و کوتاه روی کاغذ بنویسید و بدهید.

ب: تعیین خواسته‌های مشخص با زمان‌بندی
*
خواسته‌ها باید قابل اندازه‌گیری باشند: مثلا «جابجایی خانه تا پایان مهرماه امسال» یا «رنگ‌آمیزی پذیرایی تا آخر شهریور».
* یک جدول توافقی تنظیم کنید و امضا بگیرید. این سند حتی اگر رسمی نباشد، جلوی فرار از قول را می‌گیرد.

ج: محدود کردن بحث‌های فرسایشی
*
وقتی بحث به داد و بیداد کشید، به شکل قاطع و محترمانه بگویید:«من در این فضا ادامه نمی‌دهم، وقتی آرام شدیم حرف می‌زنیم.»
* این کار به مرور جلوی الگوی دادزدن را می‌گیرد.

مدیریت رابطه با خانواده همسر

* مرزهای رفتاری: درباره حریم خصوصی‌تان با همسرتان و نه مستقیماً با خانواده‌اش صحبت کنید. همسرتان باید نقش حافظ مرز را داشته باشد.
* تغییرات کوچک: اگر خانه را نمی‌توان عوض کرد، با استفاده از لوازم قابل حمل مثل تابلو، دیوارپوش سبک یا گیاهان فضای شخصی ایجاد کنید (چیزهایی که در زمان جابجایی هم می‌توانید ببرید).
* همسر را شریک تصمیمات کنید (مثل انتخاب رنگ پرده یا چیدمان)، حتی اگر کوچک باشد، تا حس نکند تحمیل شده.

حفاظت از فرزندانتان

* رفتار پرخاشگرانه پسر بزرگ شما احتمالا بازتاب استرس خانه است.
* زمان اختصاصی «کیفیت‌دار» برای هر فرزند ایجاد کنید (حتی ۱۵ دقیقه در روز).
* تکنیک «مدل‌سازی آرامش» را تمرین کنید: وقتی او داد زد، شما صدای خودتان را آرام‌تر کنید. این رفتار به او یاد می‌دهد که فریاد راه‌حل نیست.
* در صورت امکان مشاوره کودک بگیرید (حتی کارگاه‌های فرزندپروری آنلاین).

گارد ایمنی برای خودتان

* اگر احساس می‌کنید این وضعیت به سلامت روان شما آسیب جدی زده، یک مشاور حقوقی و روان‌شناس هم‌زمان بگیرید تا هم راه عاطفی، هم راه حقوقی باز باشد.
* روی استقلال مالی و شبکه حمایتی (دوستان/خانواده خودتان) سرمایه‌گذاری کنید تا در تصمیم‌های آینده آزاد باشید.

ترفند طلایی برای شما

هر قولی که همسرتان می‌دهد باید:
۱. زمان مشخص داشته باشد.
۲. ثبت‌شده روی کاغذ باشد.
۳. پیامد توافق‌شده داشته باشد (مثلا «اگر تا پایان تابستان خانه جابجا نشد، فلان کار صورت گیرد»).
این فرمول جلوی ۹۰ درصد بهانه‌ها را می‌گیرد.

برنامه ۳۰ روزه تغییر رفتار همسر و بهبود آرامش خانه

این برنامه سه هدف را با هم پیش می‌برد:
۱. کنترل تنش‌ها و کاهش داد و پرخاشگری
۲. بازیابی احترام و جایگاه در رابطه
۳. ایجاد فضای آرام و الگوسازی سالم برای بچه‌ها

برنامه به شکل مرحله ‌به‌ مرحله است تا همسرت فرصت تغییر پیدا کند و هم تو در موقعیتی قوی‌تر قرار بگیری.

هفته اول: قطع چرخه دعوا و آماده‌سازی
هدف:
جلوگیری از بحث‌های فرسایشی، کاهش بار روانی، و ثبت وضعیت فعلی.

روز ۱ تا ۳:
*
هر بار که تنش یا داد اتفاق افتاد، بدون دادزدن و بدون ترک عصبی فضا، آرام بگو: «الان زمان مناسبی برای حرف زدن نیست، وقتی آرام شدیم ادامه می‌دهیم.» و واقعاً مکالمه را متوقف کن.
* دفترچه «مشاهده واقعیت» درست کن: زمان، دلیل، و نوع واکنش همسرت را ثبت کن.

روز ۴ تا ۵:
*
لیست خواسته‌های مشخصت را بنویس (جابجایی خانه، تغییرات کوچک، احترام پیش بچه‌ها، کنترل عصبانیت…) و برای هر کدام زمان منطقی تعیین کن.

روز ۶ تا ۷:
*
شروع به تغییرات محیطی کوچک کن که قابل دعوا نباشد (گل، تابلو کوچک، رومیزی، چراغ‌ خواب). این به تو پیام عملی می‌دهد که فضای خودت را می‌توانی بسازی.

هفته دوم: گفتگوی مؤثر و تعیین مرز
هدف:
بیان نیاز به زبان غیرتهاجمی و مکتوب‌کردن توافق.

روز ۸ تا ۹:
* یک گفتگوی آرام برنامه‌ریزی شده: زمان را قبل از شام یا اوایل روز انتخاب کن، بچه‌ها در اتاق دیگر باشند.
* شروع مکالمه با تکنیک "من‌پیام": «وقتی جلوی بچه‌ها سرم داد زده می‌شود، احساس بی‌ارزشی می‌کنم و می‌ترسم بچه‌ها هم همین رفتار را یاد بگیرند.»

روز ۱۰:
*
لیست خواسته‌ها را با او مرور کن و برای هر مورد یک زمان توافقی بگذارید.

روز ۱۱ تا ۱۲:
*
توافق‌ها را مکتوب کن (یا در گوشی یادداشت کنید و هر دو تأیید کنید).
* از واژه «تعهد» استفاده نکن، بگو «برنامه مشترک‌مان». این مقاومتش را کمتر می‌کند.

روز ۱۳ تا ۱۴:
*
عمدا یک مورد کوچک را طبق توافق اجرا کنید (مثلا خرید یک وسیله کوچک یا رنگ‌کاری جزئی) تا «حس انجام» برای او ایجاد شود.

هفته سوم: تغییر رفتار فرزندان و تقویت مثبت در همسر
هدف:
آرام کردن فضای خانه و شروع الگوسازی مثبت.

روز ۱۵ تا ۱۷:
* با فرزند بزرگ یک جلسه کوتاه صحبت کن: با مثال بدون سرزنش بگو وقتی داد می‌زند، برادرش می‌ترسد و ناراحت می‌شود.
* سیستم «پاداش آرامش» راه بینداز: مثلاً اگر یک روز بدون داد گذشت، با یک فعالیت کوچک مخصوصش پاداش بده.

روز ۱۸ تا ۱۹:
*
هر واکنش غیرپرخاشگرانه همسرت (حتی کوچک) را همان لحظه با یک جمله کوتاه مثبت تقویت کن: «ممنون که آروم گفتی»، «خوشحالم این‌بار داد نزدیم».

روز ۲۰ تا ۲۱:
*
یک شام یا گردش خانوادگی کوچک برنامه‌ریزی کن تا حس همکاری و تیمی در خانه تقویت شود.

هفته چهارم: تثبیت و آماده‌سازی برای گام‌های بعد
هدف:
تثبیت تغییرات مثبت و کاهش بهانه‌تراشی.

روز ۲۲ تا ۲۴:
*
مرور توافق‌ها: آنچه عملی شده و آنچه نشده را بدون فریاد یا نیش و کنایه بیان کن.
* اگر موردی عملی نشده، دلیل را بپرس و پیشنهاد راه‌حل بده.

روز ۲۵ تا ۲۶:
* با فرزندان بازی یا فعالیت گروهی انجام بده که همسرت هم در آن بپیوندد؛ هدف ایجاد لحظاتی است که او «پدر آرام و درگیر امور خانه» را تجربه کند.

روز ۲۷ تا ۲۸:
* تغییرات کوچک ناتمام مثل رنگ کردن یک دیوار یا جابجایی یک وسیله را عملی کنید.

روز ۲۹ تا ۳۰:
*
جلسه پایان ماه: با لحنی خنثی پیشرفت‌ها را بگو، و برای ماه بعد یک گام بزرگتر انتخاب کنید (مثلاً قطعی کردن مکان خانه جدید یا تاریخ تغییر دکور).

قاعده کلیدی برنامه: 
در تمام ۳۰ روز، واکنش آرام تو و ثبت جزییات (نه نق زدن روزانه) بزرگ‌ترین ابزار تغییر است. وقتی همسرت بفهمد که وضعیت تحت رصد است و با آرامش اما جدیت دنبال می‌شود، احتمال عمل‌کردنش بیشتر می‌شود.

جمع‌بندی برنامه:
این برنامه ۳۰ روزه به شکلی طراحی شده که فشار روانی دعواها را کم کند، احترام و جایگاه تو را بازسازی کند، و فرزندان را از الگوی پرخاشگری دور نگه دارد.

سه ستون اصلی این تغییر عبارت‌اند از:
۱. مدیریت واکنش‌ها و محدود کردن تنش‌ها – از روز اول.
۲. بیان خواسته‌ها به زبان واضح و بدون اتهام – با زمان‌بندی و ثبت کتبی.
۳. ایجاد لحظات آرام و مثبت مشترک – هم برای زوج و هم برای بچه‌ها.

اگرچه تغییر رفتار همسر فرآیندی زمان‌بر است، ولی ایجاد ثبات در واکنش‌های خودت و پیگیری مداوم توافق‌ها، پیام روشنی به او می‌دهد که این بار شرایط با گذشته فرق دارد.

سخن پایانی:

به یاد داشته باش:
* تو مسئول آرامش، امنیت و رشد خودت و فرزندانت هستی، نه مسئول تغییر کامل همسر.

* تغییر او ممکن است زمان ببرد یا حتی کامل رخ ندهد، اما حتی در این مسیر هم می‌توانی خانه‌ای بسازی که در آن عزت، آرامش و الگوسازی درست برای فرزندانت جریان دارد.

* صبوری‌ات باید هوشمندانه باشد، نه بی‌پایان؛ و مهربانی‌ات همراه با مرز، نه بدون چهارچوب.

* در نهایت، حتی اگر او گام‌های کوچکی به سمت بهبود برداشت، همان را جشن بگیر، چون هر حرکت رو به جلو یعنی یک قدم دور شدن فرزندانت از چرخه‌ای که تو می‌خواهی پایانش دهی.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.