پسری مذهبیم ، خیلی خیلی مذهبی در حدی که موسیقی هم گوش نمی کنم خانواده مذهبی هم دارم ، اهل خمس و زکات و حتی یکی از پسرهای خانواده طلبه هست ، تا این حد مذهبی هستیم./ اما بنده یک مشکل مادر زادی دارم و بیماری من زیاد خوشایند نیست جوریکه حدس می زنیم هردختری حاظر نباشه با من ازدواج کنه. البته سابقه ازدواج ندارم اخیرا با یک دختر خانمی آشنا شدم که دو دل هستم باهاش ازدواج کنم یا نه من شرایط ایشون را می گم و شرایط خودم را شما به من مشورت بدین : 1) ایشون 2 سال پیش طلاق گرفته به علت اعتیاد شوهرش ، یک پسر 6 ساله داره که با این پدر زندگی می کنه نه با این دختر خانم. 2) دختر خانم شرط کرده تا زمانی که شوهر سابقش زنده هست ، پسرش نیاد تو زندگی ما ، اما اگر شوهر سابقش مرد ، نمی خواد بچش بی سرپرست بمونه و بیاد با ما زندگی کنه 3) ما از دو استان مختلفی هستیم و از لحاظ چشم تو چشم شدن با پسرش محاله 4) خود دختر خانم علی الظاهر مذهبی هستند ( عین خانواده خودم ) و کار حفظ قران می کنند 5) خانوادش بر عکس خودش هستند ، مثلا برادراش ماهواره دارن و نماز هاشون تک و توک می خونند و . . . . البته پدرشون مذهبی مقیدی هستند و اهل خمس و مادرشون خیلی بدخلق * * سوالات من : 1) خیلی اتفاقی امروز برنامه گلبرگ آقای دهنوی را دیدم که فرمودند اگر برادر دختر خانم و خانوادش مذهبی نیستند و . . . سراغ این دختر نرید و حتی اگه خود دختر خوب باشه چون حدیث داریم که ژنتیک دایی میاد رو بچه و . . . . حالا که این دختر خودش خیلی خوبه و به خاطر سختی های زندگی سابقش خیلی پخته و بساز هست می تونم از وضعیت برادراش و خانوادش چشم پوشی کنم ؟ یا طبق حرف آقای دهنوی عمل کنم. البته این نکته را در نظر بگیرید که من مشکل مادرزادی بدی دارم که هرکسی حاظر نیست با من ازدواج کنه./ اما ایشون مشکلات منا پذیرفته ( اصلا برای همین حاظر شدم با یک مطلقه ازدواج کنم ، به خاطر بیماریم ) در ضمن ایشون قراره بیاد تو استان ما زندگی کنه و خودش گفته منا سالی یک بار ببر شهرمون تا خانوادم را ببینم زیرا دل خوشی ازشون نداره از لحاظ اعتقادی، پس تاثیر رفتاری برادراش روی بچمون نمیاد اما من از ژنتیک می ترسم و آیا بچه من ممکته مذهبی نشه ؟ اصلا قید ایشون را بزنم ؟ یا با توجه به اینکه ایشون قراره از خانوادش دور شه و بیاد پیش ما باهاش ازدواج کنم. ( خودش واقعا خانم خوبیه ) من با حرفای آقای دهنوی خیلی از این مسئله ترس ورم داشت. 2) با توجه به اینکه من مجردم با یک مطلقه که یک بچه هم ازخودش داره ( البته بچه پیش شوهر سابق هست ) ازدواج کنم ؟ البته گفتم من یک بیماری بد دارم که ایشون پذیرفته و لذا می ترسم قید ایشون را بزنم و کس دیگه ای حاظر نشه با من زندگی کنه. ازدواج با یک مطلقه خیلی مذهبی که بچش پیشش نیست عواقبش زیاده ؟ 3) یک نگرانی دیگه من اینه که من و ایشون مذهبی هستیم و زندگی مشترک ما قطعا بر پایه دین هست ، آمدیم و بعد از 10 سال شوهر سابقش مرد و بچه این خانم طبق شرط ایشان باید بعد از فوت پدرش با ما زندگی کنه و یعنی مثلا 16 سالش که شده ، تازه این بچه تحت تربیت یک معتاد بزرگ شده و ما مذهبی و متدین ، تازه معلوم نیست بچه های خودم که مذهبی شده باشن بتونن با این پسر خونده کنار بیان یا نه./ البته این یک احتمال هست و شاید شوهر سابقش 20 سال دیگه بمیره اما مرگ فرد معتاد بعید هم نیست. خلاصه این تفکر هم نگرانی من را دو چندان می کنه دختر خانم حاظر نیست شرط ضمن عقد کنه که تحت هیچ شرایطی بچشون با ما زندگی نکنن چون می گه من مادرم و احساس دارم و اگه بچم پدرش فوت کرد می خوام بزرگش کنم. * * تاکید می کنم خود دختر خیلی خیلی خیلی تفاهم فکری با من داره ، حتی قراره برای طلبگی امتحان بده ، تا این حد خانم و متدین هست. خانوادم هم زیاد راضی نیستن اما اونها هم می گن اگه ایشون بپره شاید کس دیگه ای حاظر نشه باهات ازدواج کنه./ این بود شرایط دختر و مشکلات پیش رو حالا منتظر شما هستم در ضمن خواستگاری من نزدیکه ، قراره تو این هفته بریم لطفا سریع پاسخ منا بدین