sajjad
با سلام پسری 24 ساله و مجرد هستم که در شهرستان در شهرکوچکی زندگی میکنم لیسانس دارم و از لحاظ مالی...
با سلام
پسری 24 ساله و مجرد هستم که در شهرستان در شهرکوچکی زندگی میکنم
لیسانس دارم و از لحاظ مالی هم خودکفا هستم..
حدود 45 روز پیش در خیابان با دختری 18 ساله آشنا شدم.البته ابتدا هرقدر اصرار به آشنایی داشتم وی نپذیرفت اما به اصرار من بالاخره قبول کرد.
شهرمن،شهر کوچکی است که تقریبا اکثریت مردم همدیگر را میشناسند و مردم مومنی دارد و با شهرهای بزرگ اصلا قابل مقایسه نیست.
ابتدا نیتم فقط دوستی بود اما کم کم عاشق رفتار و اخلاقش شدم.
نماز و قرآن میخونه. شاگرد اول دانشگاست و خانواده بسیار بافرهنگ و باشعوری هم داره.کاملا باحجاب و قابل اعتماده
یک بار هم امتحانش کردم..
از طرفی خواستگارهای زیادی هم داره.
من انسان کاملا منطقی هستم و دوست ندارم اسیر احساساتم بشم
به نظر خودم همه چیز خوبه غیر از طریقه آشنایی اولیه مون که در خیابان بوده.
حالا میخواستم بپرسم اگر من با این دختر ازدواج کنم،بعدا مشکلاتی در زندگیم پیش نمیاد؟ آیا بعدا دچار شک نمیشم که ممکنه قبل از من با پسر دیگری هم رابطه داشته؟
اصلا آیا چنین ازدواجی به صلاح هست یا نه؟
آیا صبر کردن برای شناخت بیشتر میتونه مفید باشه؟
خواهش میکنم کمکم کنید....
مشاور: سيداميرحسين کامراني راد
با سمه تعالی با سلام و تشکر از ارتباط شما با قسمت مشاوره راسخون از نظر اسلام، روابط زن و مرد نامحرم با محدوديت هاي بسياري تعريف شده و ارتباطات عاطفي در حد دوستي هاي نزديك جايز نيست. چون حقيقت عشق همان اوج محبت و علاقه قلبي است كه مصداق حقيقي آن در رابطه با خداوند و شكل مجازي آن در بالاترين درجات بين دو جنس مخالف شكل مي گيرد و شكل قابل قبول آن بلكه فلسفه وجودي آن در انسان تنها در قالب زندگي مشترك و تشكيل خانواده تعريف شده است كه عامل اصلي پايداري نظام خانواده و تحمل سختي ها ومشكلات احتمالي پيش رو است و وقتي چنين عشقي در بستر خانواده شكل مي گيرد، به خاطر تنوع روابط و منطقي و همه جانبه بودن ارتباطات و درك كامل طرفين از يكديگر شكلي واقع بينانه، معقول و هدفمند پيدا مي كند. اما وقتي در خارج از حوزه زندگي مشترك چنين علاقه شديدي ايجاد شود، تبديل به نتايجي مي شود كه غالباً در صفحه حوادث روزنامه ها يا در آمارهاي دفاتر ثبت طلاق و يا زندان ها و دادگاه ها و... مي خوانيد و مي بينيد. چيزي كه تحت عنوان عشق بين دخترها و پسرها شكل مي گيرد، مانع جدي در برابر زندگي عادي و رفتارهاي طبيعي و تصميم گيري هاي معقول در زندگي آن ها مي شود و در عين شيريني و جذابيت براي خود فرد، او را به سمت نابودي مي كشاند. داشتن دوست دختر و یا دوست پسر پیامد های زیر را به دنبال دارد: 1. کم رنگ شدن اعمال و افعال معنوی و عبادی که وسیله ی رسیدن انسان به کمال است. 2. آبروی اجتماعی و خانوادگی تهدید می شود. 3. ترویج فرهنگ غرب که درصدد نابود کردن اسلام است. 4. دلسرد شدن نسبت به تشکیل خانواده. 5. تحریک غریزه ی جنسی و به دنبال آن بیماری های عصبی و از بین رفتن قوای جسمی. 6. اُفت تحصیلی و ... . در روابط خیابانی که دو نفر یکدیگر را می بینند، ساعت ها با هم گفتگو دارند، پارک می روند، کوهپیمایی می کنند، در مورد علایق و سلایق یکدیگر سخن می گویند، ممکن است خانه و محل زندگی پدر و مادر همدیگر را بشناسند و ... با این حال احتمال شکست و جداییشان بیش از 90% می باشد، علت آن این است که پس از مدتی که ارتباطات عادی شد و دیگر خبری از آن حرارت ها و هیجانات دوستی و شور عشق نبود، نقایص اصلی دختر و پسر برای یکدیگر آشکار می شود و حس اطمینان در طرف مقابل کاهش می یابد و شک و تردید جایگزین آن می گردد، به عبارت دیگر، همان مسائلی که روزی باعث ارتباط دختر و پسر و ایجاد محبت و عشق شد، روز دیگر باعث جدایی می شود.