ناشناس
باسلام وخسته نباشیدمن6ماهه عقدکردم وهمسرم مردخیلی خوب...
باسلام وخسته نباشیدمن6ماهه عقدکردم وهمسرم مردخیلی خوب ومومن ومهربانی است وازنظرخانواده ام حرف نداره ولی نمیدانم چراهیچ حسی بعداز6ماه بهش ندارم
توروخدامنوراهنمایی کنیدمیترسم بااین احساس واردزندگیش بشم ولی چکارکنم که دوستش ندارم اولابه خودم گفتم که خوب میشم به مرورزمان امانشد چیکارکنم توروخداراهنماییم کنید
مشاور: خانم سعیده صفری
با سلام خواهر عزیزم قبل از اینکه به پاسخ سؤال شما بپردازم می خواهم یک سؤال از شما بپرسم، آیا قبل از اینکه به همسرتان جواب مثبت بدهید، به فرد دیگری علاقه مند نبودید؟ اگر این طور بوده در مشاوره های بعدی این مورد را ذکر کنید اما فعلا من فرض را بر این می گذارم که این چنین نبوده و قبل از همسرتان به فرد دیگری علاقه مند نبوده اید. برای زندگی زناشویی دو چیز لازم است: عشق و محبت و رفع نیاز، که دومی اهمیت بیشتری دارد. رفع نیاز از عشق مهم تر است؛ زیرا اگر عشق باشد اما نیازها برآورده نشود، زندگی به سامان نمی رسد. عاشقان سینه چاکی بوده و دیده ایم که به همین دلیل، زندگی شان به بن بست رسیده است. برعکس مواردی را هم می شناسیم که در ابتدا بینشان عشقی نبوده؛ اما چون نیازهای یک دیگر را برآورده اند، عشق هم ایجاد شده است. با توجه به وضعیت مطلوب همسرتان که توان برآوردن نیازهای شما را دارد، برای ایجاد این احساس بکوشید و به راحتی تسلیم هیجان فعلی تان نشوید. برای ایجاد این احساس راهکارهایی وجود دارد؛ اما برای رفع نیازها در کسی که توان آن را ندارد، راهی وجود ندارد. که در ادامه به بعضی از این روش ها اشاره می کنم. اگر چه در حال حاضر می گویید که همسرتان از نظر خودتان و دیگران ویژگی منفی ای ندارد اما احتمالا اگردقیق شوید متوجه می شوید که ایشان ویژگی ای که جزء ترجیحات شما بوده است را برآورده نکرده . این ویژگی می تواند خصوصیتی باشد که برای دیگران قابل مشاهده نیست و شاید از نظر دیگران اهمیت زیادی نداشته باشد، مثلا نظافت شخصی ، بوی بدن ، طرز صدا زدن شما نزد دیگران و ... اگر این مورد در شما صدق می کند راه حل آن این است که صادقانه و بدون اینکه همسرتان را سرزنش کنید و اسلوب او را زیر سؤال ببرید در موقعیت های مناسب در مورد این موارد با هم صحبت کنید. راهکار دیگر این است که ویژگی های مثبت همسرتان را به خودتان و نزد دیگران یادآوری کنید و لازم نیست مدام به خودتان تلقین کنید که همسرتان را دوست ندارید چون اگر به زبان هم نیاورید این حس متقابلاً به ایشان منتقل می شود. البته نکته ی مهمی که لازم است به آن اشاره کنم این است که اگر آشنایی تان به شیوه سنتی بوده و قبل از عقد شناختی نسبت به یکدیگر نداشته اید تا حدی این موضوع طبیعی است زیرا به مقداری زمان نیاز است تا دو انسان کاملا متفاوت ویژگی های مثبت همدیگر را شناخته، فداکاری های وی را نسبت به خودشان احساس کنند و طرف مقابل را به نیمه ی گمشده ی خودتعبیر کنند. ثالثا لازم است حتی برای مدتی تظاهر کنید که همسرتان را دوست دارید و او دقیقا کسی بوده است که دنبالش می گشتید و این را به زبان بیاورید، همین تظاهر به دوست داشتن، کم کم این احساس را در شما ایجاد خواهد کرد. اگر با این راهکارها ، جرقه هایی از احساس در شما ایجاد شد، بدانید حرکت عشق در شما آغاز شده و به تدریج سرعت خواهد گرفت و می توانید بدون نگرانی به زندگی زناشویی وارد شوید. حرکت عشق در زندگی، مثل حرکت قطار است که سنگین راه می افتد؛ اما آرام آرام سرعت می گیرد. مهم این است که شما از همسرتان نفرت ندارید که در آن صورت، بعید بود محبتی پدید آید و به ندرت مواردی را دیده ایم که بعد از نفرت، محبت ایجاد شده باشد؛ اما در 95 درصد موارد مشابه شما، عشق پدیدار خواهد شد. بسیاری از خانم ها و آقایانی که ازدواج کرده اند و الآن عشق بر زندگی آنان حاکم است، حالت شما را داشته اند. فقط در 5 درصد این موارد است که عشقی پدید نمی آید و آنها هم آرمانگرایانی هستند که بسیار مشکل پسندند و در موارد مشابه نتوانسته اند کنار بیایند.