م

با سلام و خسته نباشید. حدودا 4 ماه پیش مادربزرگ پدری...

با سلام و خسته نباشید. حدودا 4 ماه پیش مادربزرگ پدری ام طی یک سانحه رانندگی مرحوم شد. شوک این حادثه خانواده ما را بدجوری به هم ریخت چراکه چند روز قبل از آن ایشان مهمان ما بودند. پدرم فرزند ارشد خانواده بود و چون پدربزرگم هم 25 سال قبل فوت کرده بود، حق پدری بر گردن خواهران و برادرش داشت. عمه کوچکترم چون مجرد بود و با مادربزرگم زندگی میکرد به خانه ما رفت و آمد داشت اما عمه و عمویم 10سالی میشد که با ما رابطه نداشتند. بعد از این حادثه به ناچار همه فرزندان کنار هم جمع شدند تا مراسمی برای مادربزرگم برگزار کنند. پدرم فردی شدیدا احساساتیست اما متاسفانه هیچوقت احساساتش را بروز نمیدهد. بعد از این جریان همگی مطمئن بودیم پدرم داغ سنگینی بر دوش دارد اما او ابدا احساساتش را بروز نمی داد و حتی حرفی هم نمیزد. تمام زحمت مراسم هم به دوش او بود. حتی مجبور بود با برادر و خواهرش که ظلمهای فراوانی در حق او و ما کرده بودند ارتباط برقرار کند(هرچند عمه و عمویم بی عاطفه و بی خیال بودند). فشارهای عصبی به پدرم باعث شده تیکهای عصبی بدی پیدا کند. به اینصورت که بطور متوسط هر 30ثانیه یکبار پلکهایش را بهم میفشارد و بعد چند بار پشت هم پلک میزند و بعد دوباره چشمانش را برهم میگذارد. در یک گفتگوی 5 دقیقه ای شاید 10 بار اینکار را میکند. وقتی هم به او میگوییم زیربار نمیرود و میگوید چشمم خشک شده! با شناختی که از او دارم میدانم اهل دکتر رفتن نیست. لطفا بگویید چطور این تیک را برطرف کنیم؟ با تشکر
Tuesday, March 25, 2014
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

م

با سلام و خسته نباشید. حدودا 4 ماه پیش مادربزرگ پدری...

م ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

با سلام و خسته نباشید. حدودا 4 ماه پیش مادربزرگ پدری ام طی یک سانحه رانندگی مرحوم شد. شوک این حادثه خانواده ما را بدجوری به هم ریخت چراکه چند روز قبل از آن ایشان مهمان ما بودند. پدرم فرزند ارشد خانواده بود و چون پدربزرگم هم 25 سال قبل فوت کرده بود، حق پدری بر گردن خواهران و برادرش داشت. عمه کوچکترم چون مجرد بود و با مادربزرگم زندگی میکرد به خانه ما رفت و آمد داشت اما عمه و عمویم 10سالی میشد که با ما رابطه نداشتند. بعد از این حادثه به ناچار همه فرزندان کنار هم جمع شدند تا مراسمی برای مادربزرگم برگزار کنند. پدرم فردی شدیدا احساساتیست اما متاسفانه هیچوقت احساساتش را بروز نمیدهد. بعد از این جریان همگی مطمئن بودیم پدرم داغ سنگینی بر دوش دارد اما او ابدا احساساتش را بروز نمی داد و حتی حرفی هم نمیزد. تمام زحمت مراسم هم به دوش او بود. حتی مجبور بود با برادر و خواهرش که ظلمهای فراوانی در حق او و ما کرده بودند ارتباط برقرار کند(هرچند عمه و عمویم بی عاطفه و بی خیال بودند). فشارهای عصبی به پدرم باعث شده تیکهای عصبی بدی پیدا کند. به اینصورت که بطور متوسط هر 30ثانیه یکبار پلکهایش را بهم میفشارد و بعد چند بار پشت هم پلک میزند و بعد دوباره چشمانش را برهم میگذارد. در یک گفتگوی 5 دقیقه ای شاید 10 بار اینکار را میکند. وقتی هم به او میگوییم زیربار نمیرود و میگوید چشمم خشک شده! با شناختی که از او دارم میدانم اهل دکتر رفتن نیست. لطفا بگویید چطور این تیک را برطرف کنیم؟ با تشکر


مشاور: سیدحبیب الله احمدی

باسلام. تیک های ایشان در این شرایط، امری قابل انتظار بوده است. افرادی که احساسات منفی و تنش های خود را بروز نمی دهند، هنگامی که با یک شوک عاطفی یا عامل استرس زای جدی مواجه می شوند، ناراحتی ها و تنش های روانشناختیشان در قالب نشانه های جسمی بروز می یابد. بعضی ممکن است درد مفاصل بگیرند،‌ بعضی مشکلات معده ای- روده ای یا مشکلات جسمی دیگر پیدا کنند و دسته ای هم ممکن است به تیک های عضلانی مبتلا شوند. البته تیک هایی که بعد از یک شرایط استرس زا بوجود می آیند، معمولاً موقت هستند و پس از کاهش استرس و تنش، ممکن است خود به خود از بین بروند. اما برای تسریع از بین رفتن آن ها می توان یک تکنیک حرکتی ساده را اجرا کرد. این تکنیک به این صورت است که هرگاه که فرد دچار تیک می شود، بلافاصله عضله ای را که دچار تیک شده است در حالت انقباض نگه دارد و حتی انقباض و فشار آن را به طور عمدی بیشتر هم بکند. سپس به تدریج آن عضله را رها کند تا به آرمیدگی کامل برسد. مثلاً هرگاه که ناخودآگاه و به حالت تیک پلک می زنند، چشم خود را ببندند و پلک هایشان را به طور عمدی محکم روی هم فشار دهند. سپس بعد از چندثانیه به آرامی پلک خود را رها کنند تا به انبساط و آرامش کامل برسد. البته این کار را باید مستمر انجام داد تا به تدریج منجر به حذف تیک ها شود.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.