ناشناس
با سلامتزدیک دو سال است که ازدواج کرده ام. من دختری...
با سلام
تزدیک دو سال است که ازدواج کرده ام. من دختری احساساتی هستم ولی همسرم خیلی خیلی کم ابراز احساس می کنه. هیچوقت کاری نمی کنه که من خوشحال بشم خیلی کم بهم میگه دوسم داره. دوری من اصلا براش مهم نیست در صورتی که من به هیچ وجه نمی تونم ازش دور بشم. وقتی باهاش قهر می کنم هیچ تلاشی برای آشتی کردن نمی کنه اینقدر قهر میمونیم تا من خودم آشتی کنم. آرزو دارم یه بار یه شاخه گل بهم بده! یه بار سه روز قهر بودم و خونه نرفتم ولی دنبالم نیومد آخرشم خودم رفتم خونه. اوایل بهتر بود ولی الان دیگه خیلی بدتر شده. گاهی بهم میگه دوسم داره ولی من نمی تونم باور کنم. من خیلی اونو دوست دارم ولی تازگیا حس می کنم منم دارم سرد میشم همیشه باهاش قهرم دلم نمیخواد پیشش برم اونم اصراری نمی کنه وقتی بهش میگم بی مهریش اذیتم میکنه ناراحت میشه ولی هیچ کاری نمی کنه! گاهی اوقات از خونواده من بد میگه و اگه من اعتراض کنم دعوامون میشه ولی من اگه از دست خونوادش ناراحت بشم حق اعتراض ندارم.
مادرش رو خیلی دوست داره از این بابت ناراحت نیستم ولی یه بار بهم گفت مامانشو بیشتر از من دوست داره و من واقعا از این حرکتش ناراحت شدم. بیشترین چیزی که اذیتم میکنه اینه که بودن یا نبودن من براش فرقی نداره هیچوقت دلش برام تنگ نمیشه. گاهی اوقات بهش اس ام اس عاشقانه میدم ولی هیچ عکس العملی نشون نمیده. برای تولدش کلی ذوق و سلیقه به خرج دادم ولی حسابی زد تو ذوقم. همیشه بهم میگه تو زشتی میدونم شوخی میکنه ولی شوخیشم برام سخته. با اینکه شوهرم ظاهر خوبی نداره ولی اوایل وقتی نگاش میکردم دلم براش غش می رفت ولی تازگیا دیگه این حس رو ندارم.خیلی دلم میخواد یه مشاورع با هم بریم ولی راضی نمیشه. خیلی برای آینده نگرانم لطفا کمکم کنید
مشاور: خانم سعیده صفری
خواهر عزیزم شرایطی که در آن قرار گرفته اید را درک می کنم ، اهمیت عشق ورزی و ابراز احساسات به خانم در زندگی زناشویی به حدی است که زنان حاضرند با بسیاری از مشکلات بسازند، اما در عمل احساس کنند که همسرشان دوستشان دارد، و هنگامی که بی توجهی عاطفی مرد را می بینند، کلافه می شوند و ممکن است رفتارهایی از خود بروز دهند که تحملش برای مرد سخت باشد و به همین دلیل دیگر خانم با وجود آزردگی و ناراحتی قادر نیست به همسر خود عشق بورزد و دقیقا مثل حالاتی که خود شما تجربه کرده ا اید به تدریج به این نتیجه می رسید که شما هم نسبت به او احساساتان کم رنگ تر شده ، و اگر برای این سیکل باطل کاری انجام ندهید پس از مدتی بودنتان در کنار هم بسیار سخت خواهد شد. خوشبختانه شما به فکر این افتاده اید که از کمک تخصصی و مشاوره استفاده کنید، درست است که اگر همراه با همسرتان به مشاوره حضوری مراجعه می کردید نتیجه بیشتری می گرفتید ولی این به این معنا نیست که چون همسرتان حاضر نیست شما را همراهی کند ، خودتان هم کاری انجام ندهید، می توانید تنها به مشاور مراجعه کنید و زمانی ممکن است با تغییر رفتار خود شما و یا درخواست مشاور همسرتان حاضر شوند در جلسات شرکت کنند، اگر برای خودتان هم مراجعه حضوری مقدور نیست می توانید به صورت مکاتبه با سایت راسخون به صورت هفتگی از مشاوره بهره مند شوید. البته در پیگیری مشاوره به این طریق با محدودیت هایی روبرو هستیم ، اما اگر شما به انجام آن متعهد باشید، سعی کنید تجربیات هفتگی تان را دقیق بیان کنید و آنچه مشاور از شما می خواهد را انجام دهید نتیجه خوبی خواهید گرفت. در این شرایط اگر هیچ یک از شما برای مشاوره اقدام نکنید تضمین می کنم که رابطه تان از اینکه هست بدتر خواهد شما اما اگر حداقل یکی از شما سعی کند رابطه تان را با کمک تخصصی هدایت کند، با اینکه سخت است اما مطمئن باشید در بلند مدت احساس بهتر و آرامش بیشتری را در کنار همسرتان تجربه خواهید کرد. اگر با مشاوره از این طریق موافقید لازم است نسبت به پاسخ هفتگی متعهد باشید . و در مکاتبه بعدی در مورد این مطالب نیز توضیح دهید. می خواهم در مورد رابطه تان با هم بدانم که چه طور است؟ دیگران در مورد رابطه و زندگی شما چه نظری دارند؟ رابطه زناشویی تان چه طور است؟ و مهم تر از همه اینکه تا به حال چه کارهایی انجام داده اید تا این وضعیت را تغییر دهید؟ به صورت دقیق به آن اشاره کنید و بفرمایید که چه نتیجه ای از این کارها گرفته اید؟