الگوگیری فرزند از اطرافیان
پرسش :
دختر دوازه ساله ای دارم که وقتی به دستشویی می رود، مرتّب پاهای خود را می شوید و با اینکه احکامش را می داند، نسبت به این قضیه حسّاسیت نشان می دهد. هر قدر ما به او تذکّر می دهیم، گوش نمی دهد؛ البته این رفتار کمی در مادر و مادر بزرگ ایشان هم وجود دارد. باید چه طور با او رفتار کنیم؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
این شکل رفتارهای وسواس گونه که ما را در افراد می بینیم، ممکن است در اثر رفتار اشخاصی که در محیط زندگی فرد وجود دارند، شکل بگیرد؛ همانطور که این دختر خانم در معرض رفتار دو شخص مادر و مادر بزرگ قرار دارد. او از اینها الگو گیری می کند و حتّی ممکن است که این سوال برایش به وجود بیاید که چرا این مادربزرگ این کار را می کند؟ در اینجا والدین نمی توانستند، به دختر خود بگویند که او وسواس دارد و به خاطر نجس و پاکی این کار را می کند؛ در صورتی که این که دختر در مرحله ای است که دو سه سال از تکلیفش گذشته است و باید مسائل شرعی را رعایت کند و این الگوهای رفتاری را از مادربزرگ و مادر دریافت کرده است.
حتّی بعضی از مواقع برای بچّه ها هم جذّاب است؛ چراکه از اطرافیان می شنوند که ببین مادربزرگت چقدر تمیز است! حالا شاید واقعاً هم مرتّب و منظّم باشد. بعضی چیزها برای بچّه ها جذاب است و چون ارتباط آدم ها با آب، ارتباط خوبی است و برای آنها لذّت بخش و آرامش بخش است، ممکن است بچّه ها در این زمینه الگو گیری کنند.
راهکارها
الف. حسّاسیت نشان ندادن
اوّلین کاری که این پدر و مادر باید انجام دهند، این است که به روی این موضوع حسّاسیت نشان ندهند؛ حتی خیلی از وقت ها لزومی هم ندارد که در این سنّین، احکام شرعی را برایش بخوانیم؛ بلکه می توانیم به صورت کلّی بیان کنیم. فرزند نباید ببیند که ما روی این موضوع حسّاس هستیم؛ مثلاً در مواقعی که با این مشکل فرزندمان روبه رو می شویم، در همین حد که به او بگوییم: همین مقدار کافی است، خوب است و نیازی نیست که برایش رساله بیاوریم و بخوانیم.
ب. همکاری کردن با او
پس اولاً نباید او را منع کنیم و در ثانی اگر نیاز هم شد، او را همراهی کنیم. مثلاً وقتی می بینیم که او پاچه های شلوارش را بالا زده است و از او می پرسیم که می خواهی چه کار کنی؟ و او می گوید که حس می کنم پایم را باید آب بکشم، ما هم به او بگوییم به کارت برس، و یا این که به او بگوییم اگر نیاز به کمک داری، کمکت کنم؟
ج. پرهیز از بیکاری
البته می دانید که این بحث یکی از مشاوره های دشوار است و نیاز به یک جلسه ی خصوصی دارد و ما این تجربه را در مشاوره هایمان به دست آورده ایم که افرادی که فشارهای روحی آن ها زیاد است، معمولاً افرادی هستند که بی کاری زیادی دارند و در این دسته از افراد، این حالت های وسواس گونه را بیشتر می بینیم.
گاهی وقت ها ممکن است در ما آقایان هم وجود داشته باشد که وقتی در خانه بی کار هستیم، ناخودآگاه مثلاً می گوییم که خانم چرا این سماور را در اینجا گذاشته ای؟ وقتی بچّه بازی می کند، ممکن است به آن برخورد کند؛ خانم هم می گوید که من که مدام در خانه هستم و این سماور هم همیشه اینجا بوده است؛ حالا چرا نشسته ای و از این ایراد می گیری؟! یعنی این بی کاری ممکن است که من را در یک سری از موضوعات، ریز بین کند و در ذهن خود یک سری از تصوّرات غلط را ایجاد کنم. پس باید فعّالیت فرزندان را بیشتر کنیم و نگذاریم که بی کاری او زیاد باشد.
د. دور شدن از فشارهای روانی
همچنین باید والدین مراقب باشند که فشارهای روحی به روی فرزندان نیاورند؛ مثلاً او را تنبیه نکنیم، او را ماخذه نکنیم و به او امر و نهی های زیاد نداشته باشیم.
ه. نقش همسالان
نکته ی دیگری که به درمان این مشکل کمک می کند، نقش همسالان است. فرزند باید دوست همسالی داشته باشد که از نظر اعتقادی با او یکسان باشد؛ مثلاً اگر بچّه، دوستی دارد که نماز می خواند، او را به خانه بیاورد و با هم به بیرون بروند. وقتی با هم به بیرون بروند، او می بیند که رفتار او خیلی عادی است و این باعث می شود که او کم کم الگوی مناسب تری بگیرد. بچّه ها در سنّین نوجوانی توجّهشان به همسالان بیشتر می شود؛ لذا بخشی از این مشکل را می توان با این همسال برطرف کرد.
این شکل رفتارهای وسواس گونه که ما را در افراد می بینیم، ممکن است در اثر رفتار اشخاصی که در محیط زندگی فرد وجود دارند، شکل بگیرد؛ همانطور که این دختر خانم در معرض رفتار دو شخص مادر و مادر بزرگ قرار دارد. او از اینها الگو گیری می کند و حتّی ممکن است که این سوال برایش به وجود بیاید که چرا این مادربزرگ این کار را می کند؟ در اینجا والدین نمی توانستند، به دختر خود بگویند که او وسواس دارد و به خاطر نجس و پاکی این کار را می کند؛ در صورتی که این که دختر در مرحله ای است که دو سه سال از تکلیفش گذشته است و باید مسائل شرعی را رعایت کند و این الگوهای رفتاری را از مادربزرگ و مادر دریافت کرده است.
حتّی بعضی از مواقع برای بچّه ها هم جذّاب است؛ چراکه از اطرافیان می شنوند که ببین مادربزرگت چقدر تمیز است! حالا شاید واقعاً هم مرتّب و منظّم باشد. بعضی چیزها برای بچّه ها جذاب است و چون ارتباط آدم ها با آب، ارتباط خوبی است و برای آنها لذّت بخش و آرامش بخش است، ممکن است بچّه ها در این زمینه الگو گیری کنند.
راهکارها
الف. حسّاسیت نشان ندادن
اوّلین کاری که این پدر و مادر باید انجام دهند، این است که به روی این موضوع حسّاسیت نشان ندهند؛ حتی خیلی از وقت ها لزومی هم ندارد که در این سنّین، احکام شرعی را برایش بخوانیم؛ بلکه می توانیم به صورت کلّی بیان کنیم. فرزند نباید ببیند که ما روی این موضوع حسّاس هستیم؛ مثلاً در مواقعی که با این مشکل فرزندمان روبه رو می شویم، در همین حد که به او بگوییم: همین مقدار کافی است، خوب است و نیازی نیست که برایش رساله بیاوریم و بخوانیم.
ب. همکاری کردن با او
پس اولاً نباید او را منع کنیم و در ثانی اگر نیاز هم شد، او را همراهی کنیم. مثلاً وقتی می بینیم که او پاچه های شلوارش را بالا زده است و از او می پرسیم که می خواهی چه کار کنی؟ و او می گوید که حس می کنم پایم را باید آب بکشم، ما هم به او بگوییم به کارت برس، و یا این که به او بگوییم اگر نیاز به کمک داری، کمکت کنم؟
ج. پرهیز از بیکاری
البته می دانید که این بحث یکی از مشاوره های دشوار است و نیاز به یک جلسه ی خصوصی دارد و ما این تجربه را در مشاوره هایمان به دست آورده ایم که افرادی که فشارهای روحی آن ها زیاد است، معمولاً افرادی هستند که بی کاری زیادی دارند و در این دسته از افراد، این حالت های وسواس گونه را بیشتر می بینیم.
گاهی وقت ها ممکن است در ما آقایان هم وجود داشته باشد که وقتی در خانه بی کار هستیم، ناخودآگاه مثلاً می گوییم که خانم چرا این سماور را در اینجا گذاشته ای؟ وقتی بچّه بازی می کند، ممکن است به آن برخورد کند؛ خانم هم می گوید که من که مدام در خانه هستم و این سماور هم همیشه اینجا بوده است؛ حالا چرا نشسته ای و از این ایراد می گیری؟! یعنی این بی کاری ممکن است که من را در یک سری از موضوعات، ریز بین کند و در ذهن خود یک سری از تصوّرات غلط را ایجاد کنم. پس باید فعّالیت فرزندان را بیشتر کنیم و نگذاریم که بی کاری او زیاد باشد.
د. دور شدن از فشارهای روانی
همچنین باید والدین مراقب باشند که فشارهای روحی به روی فرزندان نیاورند؛ مثلاً او را تنبیه نکنیم، او را ماخذه نکنیم و به او امر و نهی های زیاد نداشته باشیم.
ه. نقش همسالان
نکته ی دیگری که به درمان این مشکل کمک می کند، نقش همسالان است. فرزند باید دوست همسالی داشته باشد که از نظر اعتقادی با او یکسان باشد؛ مثلاً اگر بچّه، دوستی دارد که نماز می خواند، او را به خانه بیاورد و با هم به بیرون بروند. وقتی با هم به بیرون بروند، او می بیند که رفتار او خیلی عادی است و این باعث می شود که او کم کم الگوی مناسب تری بگیرد. بچّه ها در سنّین نوجوانی توجّهشان به همسالان بیشتر می شود؛ لذا بخشی از این مشکل را می توان با این همسال برطرف کرد.