گواهى دادن زن
پرسش :
علت کاستى ارزش شهادت و گواهى زنان از مردان چیست؟ آیا این تبعیض نیست؟
پاسخ :
در اسلام، شهادت زن همچون شهادت مرد، به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است؛ اگر چه در برخى موارد، چگونگى اعتبار گواهى مرد و زن متفاوت است. گاهى فقط گواهى زن پذیرفته شده و گاه فقط شهادت مرد. در بسیارى از موارد نیز شهادت هر یک، به تنهایى یا با هم قبول مى شود و در موارد خاصى گواهى دو زن، برابر شهادت یک مرد است.
براى دستیابى به گوشه اى از اسرار و حکمت هاى احکام «شهادت» در آیین دادرسى اسلام، بهتر است به نکاتى چند توجه شود:
یک. اعتبار شهادت
شهادت و اظهار آگاهى از یک واقعه و چگونگى رخداد آن، زمانى مى تواند منشأ حکم قضایى قرار گیرد که از حداکثر اعتبار و اعتمادپذیرى برخوردار باشد. از دیگر سو میزان اعتبار قول شاهد، با روان شناسى او رابطه تنگاتنگى دارد. مسئله دیگر آن است که ساخت روانى زن، همچون ساخت بدنى اش، با مرد تفاوت هایى دارد. روان شناسان تجربى با تکیه بر پژوهش هاى گسترده، ویژگى هاى جسمى و روانى متفاوتى را براى هر یک از دو جنس باور دارند. برخى از این دگرگونى ها عبارت است از:
2ـ1. اعتماد به نفس
براساس تحقیقات، اعتماد به نفس در مردان بیش از زنان است. مردان براى خود اهداف بلندى را در نظر مى گیرند و با تلاش در راستاى دستیابى به آنها مى کوشند؛ ولى نوع زنان اعتماد به نفس پایینى دارند و اهداف کوچک و کوتاه مدت را براى خود برمى گزینند.1
این ویژگى در دادن شهادت، مى تواند نقش آفرین باشد. کسى که از اعتماد به نفس پایینى برخوردار است، در اثبات یا رد یک موضوع کمتر مى تواند موفق باشد زیرا بیشتر تحت تأثیر عوامل درونى و بیرونى قرار گرفته و دچار شک و تردید مى شود.
2ـ2. عواطف و احساسات
تفاوت هاى محسوسى در زمینه احساسات و عواطف، بین دو جنس زن و مرد مشاهده مى شود؛ زن از مرد عاطفى تر است و با این سرشت به عرصه هستى پا مى نهد و با آن زندگى مى کند. انرژى مردان به طور عمده، دنیاى بیرون را هدف قرار مى دهد و بر تسلّط بر محیط و کنترل آن متمرکز است؛ در حالى که انرژى روانى زنان، به طور عمده متوجه دنیاى درونى و عاطفى است و به جنبه هاى ارتباطى در زندگى خود، توجه بیشترى دارند.
این تفاوت نیز مى تواند نقش مهمى در مسئله گواهى و شهادت داشته باشد؛ زیرا کسى که توجه و تمرکز انرژى روانى اش، به تسلط بر محیط و کنترل آن معطوف است، نسبت به فردى که انرژى روانى اش معطوف به دنیاى درون است و کمتر مى تواند به عوامل بیرونى و محیطى تمرکز داشته باشد، از درک روشن تر و کامل ترى برخوردار است و از همین رو گواهى او اعتبار افزون ترى خواهد داشت.
2ـ3. هیجان پذیرى
در این زمینه گفته شده که زن هیجانى تر از مرد است. «ترمن» و «میلر» با بررسى واکنش هاى افراد بزرگ، دریافته اند که واکنش زن و مرد، در موقعیت هایى که ایجاد ترس، خشم، نفرت و ترحم مى کند، داراى اختلافات کمّى و کیفى است و گذشته از هیجانى تر بودن جنس زن، کیفیت هیجان وى نیز با مرد فرق مى کند2.
تحقیقات تجربى درباره منشأ هیجانات، نشانگر آن است که فعالیت هیجانى، بیش از آنکه محدود به قسمت هاى خاصى از بدن باشد، در همه بدن گسترده است و غدد مترشح داخلى و بعضى از عوامل بیوشیمیایى، در آنها نقش دارد. تفاوت ترشح غدد درون ریز، بیانگر هیجانى تر بودن زن است.
از طرف دیگر هر چه گواهى و شهادت فرد دقیق تر و عمیق تر باشد، قابلیت اعتماد بیشترى دارد و هر چه به برداشت هاى شخصى برخاسته از حالات روانى و هیجانات روحى باشد، از میزان اعتماد به آن کاسته مى شود. در نتیجه حکم قاضى ـ که از حساسیت زیادى برخوردار است ـ باید بیشترین و بالاترین اطمینان را براى طرفین دعوا ایجاد کند و از هرگونه شائبه بى عدالتى و بى انصافى به دور باشد. شکى نیست که هیجانات زیاد، مى تواند در تشخیص و اظهار نظر درباره موضوع مورد گواهى تأثیر منفى گذارد.
دو. پذیرش شهادت زن
اگر قبول شهادت مرد و عدم پذیرش آن از زن در برخى موارد، دلیل بر نقصان یا تبعیض باشد؛ آن طرف قضیه هم باید صادق باشد که در مواردى اصلاً شهادت مرد چیزى را اثبات نمى کند و تنها شهادت زن، معتبر شمرده شده است!3 در حالى که هیچ کدام دلیل بر فضیلت و نقصان نیست؛ بلکه براى بیان حقایق و روشن شدن آنها است و این تفاوت ها، ناشى از خصوصیات موضوع و چگونگى آگاهى یابى افراد از آن است.
سه. شهادت در امور ناگوار
برابرى شهادت دو زن با شهادت یک مرد، در امورى مانند قتل و زنا کاملاً متناسب با روان شناسى زن است؛ زیرا زن نسبت به مرد بسیار با حیاتر است و به جهت حجب و حیاى شدید، در برخورد با صحنه هایى چون زنا معمولاً رو برمى گرداند و خیره نمى شود. برخلاف مرد که حساسیت و تجسّس در او تحریک مى شود! شیوه مواجهه زن با چنین منظره هایى، نقصى براى او نیست؛ ولى به طور طبیعى امکان اشتباه در تشخیص افراد و چگونگى عمل، در او بیشتر است. در نتیجه با افزون شدن تعداد شاهد، از احتمال خطا کاسته مى شود.
همچنین زن عاطفى تر از مرد است و مرد نسبت به او روحیه خشن ترى دارد. این ویژگى زن ـ که در جاى خود بایسته است ـ توابع و آثار وضعى خاصى نیز دارد که باید نسبت به آن هوشیار بود. برآیند طبیعى این ویژگى، آن است که زن در برخورد با صحنه هاى دل آزار چون قتل، به شدت متأثر مى شود و از دقت در دیدن صحنه، خوددارى مى کند. از همین رو ممکن است به درستى قاتل و چگونگى قتل را نشناسد و شهادت وى از دقّت کمترى برخوردار باشد و با ضمیمه شدن شاهد دیگر، احتمال خطا کاهش مى یابد.
پی نوشتها:
1. کتاب زن، ص 424، نقل از: هاید ژانت، روان شناسى زنان، صص 88 ـ 89.
2. کتاب زن، ص 433؛ نقل از: روان شناسى اختلافى زن و مرد، ص 83 و 84.
3. مانند: اثبات ولادت، اثبات با کره بودن، اثبات عیب هاى زنانگى در موارد مورد اختلاف و ادّعا و ... .
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.
در اسلام، شهادت زن همچون شهادت مرد، به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است؛ اگر چه در برخى موارد، چگونگى اعتبار گواهى مرد و زن متفاوت است. گاهى فقط گواهى زن پذیرفته شده و گاه فقط شهادت مرد. در بسیارى از موارد نیز شهادت هر یک، به تنهایى یا با هم قبول مى شود و در موارد خاصى گواهى دو زن، برابر شهادت یک مرد است.
براى دستیابى به گوشه اى از اسرار و حکمت هاى احکام «شهادت» در آیین دادرسى اسلام، بهتر است به نکاتى چند توجه شود:
یک. اعتبار شهادت
شهادت و اظهار آگاهى از یک واقعه و چگونگى رخداد آن، زمانى مى تواند منشأ حکم قضایى قرار گیرد که از حداکثر اعتبار و اعتمادپذیرى برخوردار باشد. از دیگر سو میزان اعتبار قول شاهد، با روان شناسى او رابطه تنگاتنگى دارد. مسئله دیگر آن است که ساخت روانى زن، همچون ساخت بدنى اش، با مرد تفاوت هایى دارد. روان شناسان تجربى با تکیه بر پژوهش هاى گسترده، ویژگى هاى جسمى و روانى متفاوتى را براى هر یک از دو جنس باور دارند. برخى از این دگرگونى ها عبارت است از:
2ـ1. اعتماد به نفس
براساس تحقیقات، اعتماد به نفس در مردان بیش از زنان است. مردان براى خود اهداف بلندى را در نظر مى گیرند و با تلاش در راستاى دستیابى به آنها مى کوشند؛ ولى نوع زنان اعتماد به نفس پایینى دارند و اهداف کوچک و کوتاه مدت را براى خود برمى گزینند.1
این ویژگى در دادن شهادت، مى تواند نقش آفرین باشد. کسى که از اعتماد به نفس پایینى برخوردار است، در اثبات یا رد یک موضوع کمتر مى تواند موفق باشد زیرا بیشتر تحت تأثیر عوامل درونى و بیرونى قرار گرفته و دچار شک و تردید مى شود.
2ـ2. عواطف و احساسات
تفاوت هاى محسوسى در زمینه احساسات و عواطف، بین دو جنس زن و مرد مشاهده مى شود؛ زن از مرد عاطفى تر است و با این سرشت به عرصه هستى پا مى نهد و با آن زندگى مى کند. انرژى مردان به طور عمده، دنیاى بیرون را هدف قرار مى دهد و بر تسلّط بر محیط و کنترل آن متمرکز است؛ در حالى که انرژى روانى زنان، به طور عمده متوجه دنیاى درونى و عاطفى است و به جنبه هاى ارتباطى در زندگى خود، توجه بیشترى دارند.
این تفاوت نیز مى تواند نقش مهمى در مسئله گواهى و شهادت داشته باشد؛ زیرا کسى که توجه و تمرکز انرژى روانى اش، به تسلط بر محیط و کنترل آن معطوف است، نسبت به فردى که انرژى روانى اش معطوف به دنیاى درون است و کمتر مى تواند به عوامل بیرونى و محیطى تمرکز داشته باشد، از درک روشن تر و کامل ترى برخوردار است و از همین رو گواهى او اعتبار افزون ترى خواهد داشت.
2ـ3. هیجان پذیرى
در این زمینه گفته شده که زن هیجانى تر از مرد است. «ترمن» و «میلر» با بررسى واکنش هاى افراد بزرگ، دریافته اند که واکنش زن و مرد، در موقعیت هایى که ایجاد ترس، خشم، نفرت و ترحم مى کند، داراى اختلافات کمّى و کیفى است و گذشته از هیجانى تر بودن جنس زن، کیفیت هیجان وى نیز با مرد فرق مى کند2.
تحقیقات تجربى درباره منشأ هیجانات، نشانگر آن است که فعالیت هیجانى، بیش از آنکه محدود به قسمت هاى خاصى از بدن باشد، در همه بدن گسترده است و غدد مترشح داخلى و بعضى از عوامل بیوشیمیایى، در آنها نقش دارد. تفاوت ترشح غدد درون ریز، بیانگر هیجانى تر بودن زن است.
از طرف دیگر هر چه گواهى و شهادت فرد دقیق تر و عمیق تر باشد، قابلیت اعتماد بیشترى دارد و هر چه به برداشت هاى شخصى برخاسته از حالات روانى و هیجانات روحى باشد، از میزان اعتماد به آن کاسته مى شود. در نتیجه حکم قاضى ـ که از حساسیت زیادى برخوردار است ـ باید بیشترین و بالاترین اطمینان را براى طرفین دعوا ایجاد کند و از هرگونه شائبه بى عدالتى و بى انصافى به دور باشد. شکى نیست که هیجانات زیاد، مى تواند در تشخیص و اظهار نظر درباره موضوع مورد گواهى تأثیر منفى گذارد.
دو. پذیرش شهادت زن
اگر قبول شهادت مرد و عدم پذیرش آن از زن در برخى موارد، دلیل بر نقصان یا تبعیض باشد؛ آن طرف قضیه هم باید صادق باشد که در مواردى اصلاً شهادت مرد چیزى را اثبات نمى کند و تنها شهادت زن، معتبر شمرده شده است!3 در حالى که هیچ کدام دلیل بر فضیلت و نقصان نیست؛ بلکه براى بیان حقایق و روشن شدن آنها است و این تفاوت ها، ناشى از خصوصیات موضوع و چگونگى آگاهى یابى افراد از آن است.
سه. شهادت در امور ناگوار
برابرى شهادت دو زن با شهادت یک مرد، در امورى مانند قتل و زنا کاملاً متناسب با روان شناسى زن است؛ زیرا زن نسبت به مرد بسیار با حیاتر است و به جهت حجب و حیاى شدید، در برخورد با صحنه هایى چون زنا معمولاً رو برمى گرداند و خیره نمى شود. برخلاف مرد که حساسیت و تجسّس در او تحریک مى شود! شیوه مواجهه زن با چنین منظره هایى، نقصى براى او نیست؛ ولى به طور طبیعى امکان اشتباه در تشخیص افراد و چگونگى عمل، در او بیشتر است. در نتیجه با افزون شدن تعداد شاهد، از احتمال خطا کاسته مى شود.
همچنین زن عاطفى تر از مرد است و مرد نسبت به او روحیه خشن ترى دارد. این ویژگى زن ـ که در جاى خود بایسته است ـ توابع و آثار وضعى خاصى نیز دارد که باید نسبت به آن هوشیار بود. برآیند طبیعى این ویژگى، آن است که زن در برخورد با صحنه هاى دل آزار چون قتل، به شدت متأثر مى شود و از دقت در دیدن صحنه، خوددارى مى کند. از همین رو ممکن است به درستى قاتل و چگونگى قتل را نشناسد و شهادت وى از دقّت کمترى برخوردار باشد و با ضمیمه شدن شاهد دیگر، احتمال خطا کاهش مى یابد.
پی نوشتها:
1. کتاب زن، ص 424، نقل از: هاید ژانت، روان شناسى زنان، صص 88 ـ 89.
2. کتاب زن، ص 433؛ نقل از: روان شناسى اختلافى زن و مرد، ص 83 و 84.
3. مانند: اثبات ولادت، اثبات با کره بودن، اثبات عیب هاى زنانگى در موارد مورد اختلاف و ادّعا و ... .
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.