گریه و عزاداری بر مظلومان 1400 سال پیش و فراموشی مظلومان زمانه!
پرسش :
آیا بهتر نیست که بجای متوقف شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و ... گریه کنیم؟
پاسخ :
یکی از سؤالاتی که گاهی درباره گریه بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) خصوصا امام حسین(علیه السلام) مطرح می شود این است که چرا با اینکه 1400 سال از آن حوادث می گذرد هنوز سفارش به گریه و عزاداری برای آنها می شود؟ برفرض گریه برای مظلومین تاثیری داشته باشد، آیا بهتر نیست که بجای منحصر شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و... گریه کنیم؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته لازم به ذکر است.
الف) آنچه در اسلام اهمیت دارد، یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند:
خداوند متعال در قرآن کریم به یاری مظلومان سفارش کرده است و کسانى را که نسبت به کمک و یارى ستمدیدگان، سکوت و بى تفاوتى اختیار کرده اند، سرزنش و ملامت نموده، مورد توبیخ قرار مى دهد. به عنوان مثال در آیه 75 سوره نساء می خوانیم:
«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیة الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً»؛ (چرا در راه خدا، و [در راه] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد [ستمدیده اى] که مى گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما). از این آیه استفاده مى شود که بر مسلمانان واجب است اگر دیدند مسلمانى گرفتار ظالمى شده، به قدر قوه و قدرت خود اقدام کنند و شر آن را رفع بنمایند.(1)
همچنین خداوند در آیه 72 سوره انفال تاکید می فرماید:
«... إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِى الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ...»؛ (اگر گروهى [از مؤمنان] برای حفظ دین از شما یارى بطلبند، باید یاریشان کنید). این آیه شریفه نیز با کمال صراحت، مسلمانان را ملزم به یاری مسلمانان ستم دیده می فرماید.
بر همین مبنا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تاکید می فرماید: (کسى که شب را صبح کند و نسبت به سرنوشت مسلمانان اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نیست)؛ «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ».(2)
و در بیانی دیگر، بی تفاوتی در قبال یاری خواهی هر انسانی را توبیخ نموده، مى فرماید: (هر کسى فریاد و استغاثه انسانى را بشنود که مسلمانان را به یارى و کمک مى طلبد و به یارى او نرود، مسلمان نیست)؛ «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِى یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ».(3)
امام صادق(علیه السلام) نیز تاکید مى فرماید: (هر مؤمنى برادرش را خوار نماید در حالى که قدرت و توانایى یارى کردن او را دارد، خداوند در دنیا و آخرت دست از یارى او خواهد کشید)؛ «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه».(4)
نیاز به تبین بیشتری ندارد که یاری مظلومان و کمک به ستمدیدگان وظیفه ای است که با هیچ عملی حتی گریه کردن برای مظلوم جایگزین نمی گردد؛ هر مومنی در روز قیامت باید نسبت به هر گونه سهل انگاری که در حق بندگان ستم دیده نموده در مقابل پرودگارش پاسخگو باشد. مگر اینکه امکانی برای یاری مظلوم در اختیارش نباشد. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
ب) گریه بر امام حسین(علیه السلام) آثاری دارد که در سایر موارد نیست:
قیام امام حسین(علیه السلام) در طول تاریخ برترین الگوی مبارزات آزادی خواهان و ظلم ستیزان بوده که تبلور الگوگیری ظلم ستیزان از مبارزات سالار شهیدان در عزادری های آن حضرت جلوه و تاثیرگذاری بیشتری دارد. به خاطر این تاثیر است که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) ده ها سال پیش از واقعه کربلا، در اهمیت و اثرگذاری گریه بر سید الشهدا فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ»(5)؛ (یا فاطمه! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت هاى بهشتى مژده داده مى شود). و در روایت دیگری نیز در تبیین ماهیت این سوگ و عزا فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»(6)؛ (همانا در قتل حسین حرارتی در قلوب مومنین است که هرگز سرد نخواهد شد).
این عزاداری در طول تاریخ محمل رسالت های اجتماعی تاریخی و دلالت های فرهنگی مختلفی بوده است که می توان اشاره وار برخی از آنها را اینگونه برشمرد:
در طول تاریخ اسلام وقایع تلخی روی داد و اثرات نامطلوبی را در مسیر اسلام بر جای گذاشت امّا در حال حاضر عدّه ای به راحتی اصل وقوع بسیاری از این حوادث را انکار می کنند. یکی از نتایج گریه برای امام حسین(علیه السلام) و استمرار یاد ایشان در مراسم های عزاداری این بوده که انکار وقایع عاشورا و علل و اسباب آن در حال حاضر برای کسی میسّر نیست چون سیاست «ذکر مصیبت» که توسط امامان اهل بیت(علیهم السلام) درباره امام حسین(علیه السلام) و عاشورا پایه گذاری شد اجازه چنین کتمانی را نمی دهد.
به تعبیر امام خمینى(رحمه الله) این عزاداری و گریه سیاسى است: «ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مى دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى کنیم». ایشان همچنین فرمود: «همه ما باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) است، این مراسم سیاسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار(علیهم السلام) به ویژه سیّد مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین(علیه السلام) است که حافظ ملّیّت مسلمین به ویژه شیعیان ائمّه اثنى عشر(علیهم السلام) مى باشد».(10)
حتی «ماربین» مورّخ آلمانى نیز به این آثار اعتراف کرده و مى گوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».(11)
امروزه وحشتى که در دل دشمنان دین از برپایى این مجالس افتاده است بر کسى پوشیده نیست و با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مى بینیم این مجالس و پیامهاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیامهاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.
نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.
یقینا اقامه عزادارى براى امام حسین(علیه السلام) که شخصیّت ممتاز و بى نظیرى بود و از خاندان عصمت و طهارت و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام آن امام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که در آیه 32 سوره حج آمده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ (هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست).(13)
دوست داشتن اهل بیت(علیهم السلام) واجب و از ضروریات دین است که جدل و شک در آن قابل قبول نیست. امام رضا(علیه السلام) درباره اظهار مودت و محبت به خاندان رسالت فرمود: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ اَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(15)؛ (اى پسر شبیب! اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى براى محزونى ما محزون و براى خوشحالی ما خوشحال باشى بر تو لازم است که ولایت ما را داشته باشى! زیرا اگر مردى حتی سنگى را دوست داشته باشد خدا او را روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد نمود). با توجه به این بیان امام رضا(علیه السلام) عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) نوعی ابراز ارادت و دوستی نسبت به خاندان پیامبر و تبعیت از سیره آنها می باشد.
جمع بندی اینکه گریه و عزاداری برای اهل بیت(علیهم السلام) به طور کلی و امام حسین(علیه السلام) بخصوص، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است.
پینوشتها:
(1). أطیب البیان فی تفسیر القرآن، طیب، سید عبد الحسین، انتشارات اسلام، تهران، 1378 هـ ش، چاپ اول، ج 4، ص 13.
(2). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 163.
(3). همان، ج 2، ص 164.
(4). الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على، انتشارات کتابچی، تهران، 1376 هـ ش، چاپ ششم، ص 486.
(5). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 44، ص 293.
(6). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری، حسین بن محمد تقی، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1408 هـ ق، چاپ اول، ج 10، ص 318.
(7). وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 هـ ق، چاپ اول، ج 12، ص 20.
(8). عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، مکارم شیرازى، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1387 هـ ش، چاپ پنجم، ص 82.
(9). همان، ص 72.
(10). صحیفة نور، امام خمینی، مؤسسة تنظیم ونشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول، 1378 هـ ش، ج 21، ص 173، وصیّت نامه الهى- سیاسى امام خمینى(قدس سره).
(11). سیاسة الحسینیة، ص 44، به نقل از: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، همان، ص 73. جالب است بدانیم که اخیراً کتابى در آمریکا با نام «نقشه اى براى جدایى مکاتب الهى» منتشر شده است که در آن گفتگوى مفصّلى با دکتر «مایکل برانت» یکى از معاونان سابق سازمان اطّلاعات مرکزى آمریکا (سیا) انجام شده است؛ وى در این گفتگو به طرح هایى اشاره مى کند که علیه شیعیان و مذهب شیعه تدارک دیده شده است. در این گفتگو با اشاره به جلسات سرّى مقامات سازمان سیا و نماینده سرویس اطّلاعاتى انگلیس آمده است: «ما به این نتیجه رسیدیم که پیروزى انقلاب اسلامى ایران فقط نتیجه سیاستهاى اشتباه شاه در مقابله با این انقلاب نبوده است، بلکه عوامل دیگرى مانند ... استفاده از فرهنگ شهادت دخیل بوده؛ که این فرهنگ از هزار و چهار صد سال پیش توسّط نوه پیامبر اسلام(امام حسین(علیه السلام)) بوجود آمده و هر ساله با عزادارى در ایّام محرّم این فرهنگ ترویج و گسترش مى یابد». سپس براى مقابله با این فرهنگ مى گوید:« ما تصمیم گرفتیم با حمایتهاى مالى از برخى سخنرانان و مدّاحان و برگزار کنندگان اصلى این گونه مراسم، عقاید و بنیان هاى شیعه و فرهنگ شهادت را سست و متزلزل کنیم».(ر.ک: روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 7203- تاریخ 5/ 3/ 83- ص 16، با تلخیص).
(12). ر.ک: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، همان، ص 74-75.
(13). ر.ک: همان، ص 78.
(14). ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم، تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی، دارالاسوه للطباعه والنشر، بی جا، 1416 هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 127، باب خامس.
(15). بحار الأنوار، همان، ج 44، ص 286، (باب الاستحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب اهل البیت(ع)).
یکی از سؤالاتی که گاهی درباره گریه بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) خصوصا امام حسین(علیه السلام) مطرح می شود این است که چرا با اینکه 1400 سال از آن حوادث می گذرد هنوز سفارش به گریه و عزاداری برای آنها می شود؟ برفرض گریه برای مظلومین تاثیری داشته باشد، آیا بهتر نیست که بجای منحصر شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و... گریه کنیم؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته لازم به ذکر است.
الف) آنچه در اسلام اهمیت دارد، یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند:
خداوند متعال در قرآن کریم به یاری مظلومان سفارش کرده است و کسانى را که نسبت به کمک و یارى ستمدیدگان، سکوت و بى تفاوتى اختیار کرده اند، سرزنش و ملامت نموده، مورد توبیخ قرار مى دهد. به عنوان مثال در آیه 75 سوره نساء می خوانیم:
«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیة الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً»؛ (چرا در راه خدا، و [در راه] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد [ستمدیده اى] که مى گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما). از این آیه استفاده مى شود که بر مسلمانان واجب است اگر دیدند مسلمانى گرفتار ظالمى شده، به قدر قوه و قدرت خود اقدام کنند و شر آن را رفع بنمایند.(1)
همچنین خداوند در آیه 72 سوره انفال تاکید می فرماید:
«... إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِى الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ...»؛ (اگر گروهى [از مؤمنان] برای حفظ دین از شما یارى بطلبند، باید یاریشان کنید). این آیه شریفه نیز با کمال صراحت، مسلمانان را ملزم به یاری مسلمانان ستم دیده می فرماید.
بر همین مبنا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تاکید می فرماید: (کسى که شب را صبح کند و نسبت به سرنوشت مسلمانان اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نیست)؛ «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ».(2)
و در بیانی دیگر، بی تفاوتی در قبال یاری خواهی هر انسانی را توبیخ نموده، مى فرماید: (هر کسى فریاد و استغاثه انسانى را بشنود که مسلمانان را به یارى و کمک مى طلبد و به یارى او نرود، مسلمان نیست)؛ «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِى یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ».(3)
امام صادق(علیه السلام) نیز تاکید مى فرماید: (هر مؤمنى برادرش را خوار نماید در حالى که قدرت و توانایى یارى کردن او را دارد، خداوند در دنیا و آخرت دست از یارى او خواهد کشید)؛ «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه».(4)
نیاز به تبین بیشتری ندارد که یاری مظلومان و کمک به ستمدیدگان وظیفه ای است که با هیچ عملی حتی گریه کردن برای مظلوم جایگزین نمی گردد؛ هر مومنی در روز قیامت باید نسبت به هر گونه سهل انگاری که در حق بندگان ستم دیده نموده در مقابل پرودگارش پاسخگو باشد. مگر اینکه امکانی برای یاری مظلوم در اختیارش نباشد. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
ب) گریه بر امام حسین(علیه السلام) آثاری دارد که در سایر موارد نیست:
قیام امام حسین(علیه السلام) در طول تاریخ برترین الگوی مبارزات آزادی خواهان و ظلم ستیزان بوده که تبلور الگوگیری ظلم ستیزان از مبارزات سالار شهیدان در عزادری های آن حضرت جلوه و تاثیرگذاری بیشتری دارد. به خاطر این تاثیر است که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) ده ها سال پیش از واقعه کربلا، در اهمیت و اثرگذاری گریه بر سید الشهدا فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ»(5)؛ (یا فاطمه! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت هاى بهشتى مژده داده مى شود). و در روایت دیگری نیز در تبیین ماهیت این سوگ و عزا فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»(6)؛ (همانا در قتل حسین حرارتی در قلوب مومنین است که هرگز سرد نخواهد شد).
این عزاداری در طول تاریخ محمل رسالت های اجتماعی تاریخی و دلالت های فرهنگی مختلفی بوده است که می توان اشاره وار برخی از آنها را اینگونه برشمرد:
1. حفظ مکتب اهل بیت(علیهم السلام)
برپایی عزاداری، مکتب اهل بیت را زنده می کند. در این مراسم حقانیّت، سیره و سنت آنها بیان و به نسل های بعدی منتقل می شود. امام صادق(علیه السلام) در مورد این گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْیُوا أمْرَنا»(7)؛ (این گونه مجالس [شما] را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید!).2. پاسداشت تاریخ و هدف قیام امام حسین(علیه السلام)
برپایى چنین مجالسى موجب آگاهی از اهداف عالى و ارزشمند قیام امام حسین(علیه السلام) مى شود. این مجالس در جهت تبیین اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) و ترویج عقاید ناب محمّدى و تقویت اعتقادات اصیل اسلامى و اخلاق حسنه و ایثار و فداکارى است.(8) در حقیقت شعیان به توصیه اهل بیت(علیهم السلام) عزاداری می کنند تا یادشان نرود چه اتفاقی افتاد و زمینه آن چه بود؟ امام حسین(علیه السلام) چرا قیام کرد؟ هدف ایشان از این قیام چه بود؟در طول تاریخ اسلام وقایع تلخی روی داد و اثرات نامطلوبی را در مسیر اسلام بر جای گذاشت امّا در حال حاضر عدّه ای به راحتی اصل وقوع بسیاری از این حوادث را انکار می کنند. یکی از نتایج گریه برای امام حسین(علیه السلام) و استمرار یاد ایشان در مراسم های عزاداری این بوده که انکار وقایع عاشورا و علل و اسباب آن در حال حاضر برای کسی میسّر نیست چون سیاست «ذکر مصیبت» که توسط امامان اهل بیت(علیهم السلام) درباره امام حسین(علیه السلام) و عاشورا پایه گذاری شد اجازه چنین کتمانی را نمی دهد.
3. بسیج توده ها و وحدت شیعیان
اهمّیّت برپایى مجالس عزاداری و رمز تاکید ائمّه اطهار(علیهم السلام) بر حفظ آن، آنگاه روشن تر مى شود که ملاحظه کنیم شیعیان در عصر صدور این روایات به شدّت در انزوا به سر مى بردند و تحت فشارهاى گوناگون حکومت امویان و عبّاسیان چنان گرفتار بودند که قدرت بر انجام کوچکترین فعّالیّت و حرکت سیاسى و اجتماعى نداشتند ولى مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکّل و انسجام تازه اى یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.(9)به تعبیر امام خمینى(رحمه الله) این عزاداری و گریه سیاسى است: «ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مى دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى کنیم». ایشان همچنین فرمود: «همه ما باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) است، این مراسم سیاسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار(علیهم السلام) به ویژه سیّد مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین(علیه السلام) است که حافظ ملّیّت مسلمین به ویژه شیعیان ائمّه اثنى عشر(علیهم السلام) مى باشد».(10)
حتی «ماربین» مورّخ آلمانى نیز به این آثار اعتراف کرده و مى گوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».(11)
امروزه وحشتى که در دل دشمنان دین از برپایى این مجالس افتاده است بر کسى پوشیده نیست و با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مى بینیم این مجالس و پیامهاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیامهاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.
4. خودسازى و تربیت دینى (الگوپذیرى)
مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) مجالس تحوّل روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) آن حضرت را الگو قرار مى دهند، در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و همرنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تاثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مى گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس راه نجات را پیدا مى کنند. اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاسهاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ، رجال، احکام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مى کرده است، و یکى از مؤثّرترین پایگاه هاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است.(12)نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.
5. تجلیل از مجاهدت امام حسین(علیه السلام) و تعظیم شعائر الهی
اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت شان محسوب مى شود و سوگوارى در مرگ اولیاء الهى و بزرگداشت مقام آنها از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهى بوده و تجلیل از عقیده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مى شود. خداوند در آیه 41 سوره مریم جهت بزرگداشت اولیاء الله دستور می فرماید: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا»؛ (در این کتاب ابراهیم را یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود). و در آیه 51 همان سوره فرمان می دهد: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا»؛ (و در این کتاب از موسى یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبرى والا مقام).یقینا اقامه عزادارى براى امام حسین(علیه السلام) که شخصیّت ممتاز و بى نظیرى بود و از خاندان عصمت و طهارت و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام آن امام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که در آیه 32 سوره حج آمده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ (هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست).(13)
6. اظهار مودت و دوستی با ذوی القربی
تشویق قرآن به مودّت و دوستی با خویشاوندان پیامبر، دلیل دیگر براى عزاداری است. خداوند در آیه 23 سوره شوری از قول پیامبر مى فرماید: «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»؛ (بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید). در آیه فوق، مودت و دوستی خویشاوندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) مزد رسالت آن حضرت معرفی شده است. مقصود از قربی (خویشاوندان) در این آیه همان کسانی اند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است. هنگامی که آیه «الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى» نازل شد، عده ای به پیامبر(صلّی الله علیه و آۀه) گفتند: این خویشاوندان شما که مودّت آنان بر ما واجب شده، چه کسانی اند؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: علی، فاطمه و دو پسرشان(علیهم السلام)».(14)دوست داشتن اهل بیت(علیهم السلام) واجب و از ضروریات دین است که جدل و شک در آن قابل قبول نیست. امام رضا(علیه السلام) درباره اظهار مودت و محبت به خاندان رسالت فرمود: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ اَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(15)؛ (اى پسر شبیب! اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى براى محزونى ما محزون و براى خوشحالی ما خوشحال باشى بر تو لازم است که ولایت ما را داشته باشى! زیرا اگر مردى حتی سنگى را دوست داشته باشد خدا او را روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد نمود). با توجه به این بیان امام رضا(علیه السلام) عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) نوعی ابراز ارادت و دوستی نسبت به خاندان پیامبر و تبعیت از سیره آنها می باشد.
جمع بندی اینکه گریه و عزاداری برای اهل بیت(علیهم السلام) به طور کلی و امام حسین(علیه السلام) بخصوص، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است.
پینوشتها:
(1). أطیب البیان فی تفسیر القرآن، طیب، سید عبد الحسین، انتشارات اسلام، تهران، 1378 هـ ش، چاپ اول، ج 4، ص 13.
(2). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اکبر، و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 163.
(3). همان، ج 2، ص 164.
(4). الأمالی، ابن بابویه، محمد بن على، انتشارات کتابچی، تهران، 1376 هـ ش، چاپ ششم، ص 486.
(5). بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 44، ص 293.
(6). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، نوری، حسین بن محمد تقی، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1408 هـ ق، چاپ اول، ج 10، ص 318.
(7). وسائل الشیعة، شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 هـ ق، چاپ اول، ج 12، ص 20.
(8). عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، مکارم شیرازى، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1387 هـ ش، چاپ پنجم، ص 82.
(9). همان، ص 72.
(10). صحیفة نور، امام خمینی، مؤسسة تنظیم ونشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول، 1378 هـ ش، ج 21، ص 173، وصیّت نامه الهى- سیاسى امام خمینى(قدس سره).
(11). سیاسة الحسینیة، ص 44، به نقل از: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، همان، ص 73. جالب است بدانیم که اخیراً کتابى در آمریکا با نام «نقشه اى براى جدایى مکاتب الهى» منتشر شده است که در آن گفتگوى مفصّلى با دکتر «مایکل برانت» یکى از معاونان سابق سازمان اطّلاعات مرکزى آمریکا (سیا) انجام شده است؛ وى در این گفتگو به طرح هایى اشاره مى کند که علیه شیعیان و مذهب شیعه تدارک دیده شده است. در این گفتگو با اشاره به جلسات سرّى مقامات سازمان سیا و نماینده سرویس اطّلاعاتى انگلیس آمده است: «ما به این نتیجه رسیدیم که پیروزى انقلاب اسلامى ایران فقط نتیجه سیاستهاى اشتباه شاه در مقابله با این انقلاب نبوده است، بلکه عوامل دیگرى مانند ... استفاده از فرهنگ شهادت دخیل بوده؛ که این فرهنگ از هزار و چهار صد سال پیش توسّط نوه پیامبر اسلام(امام حسین(علیه السلام)) بوجود آمده و هر ساله با عزادارى در ایّام محرّم این فرهنگ ترویج و گسترش مى یابد». سپس براى مقابله با این فرهنگ مى گوید:« ما تصمیم گرفتیم با حمایتهاى مالى از برخى سخنرانان و مدّاحان و برگزار کنندگان اصلى این گونه مراسم، عقاید و بنیان هاى شیعه و فرهنگ شهادت را سست و متزلزل کنیم».(ر.ک: روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 7203- تاریخ 5/ 3/ 83- ص 16، با تلخیص).
(12). ر.ک: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، همان، ص 74-75.
(13). ر.ک: همان، ص 78.
(14). ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم، تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسینی، دارالاسوه للطباعه والنشر، بی جا، 1416 هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 127، باب خامس.
(15). بحار الأنوار، همان، ج 44، ص 286، (باب الاستحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب اهل البیت(ع)).