اعتبار کتب عهد جدید
پرسش :
سندیت و اعتبار کتب عهد جدید چگونه تضمین شد؟
پاسخ :
اپوکریفای عهد جدید کتاب های بسیاری را در بر می گیرد که کلیسا تمام این کتب را در قرون ابتدایی مسیحیت غیر قانونی شناخت. شناخته شدن این رساله ها و کوشش برای جمع آوری و از میان بردن کتب غیر قانونی، پس از زمان حاکمیت کلیسا در قرن چهارم میلادی صورت گرفته است. ویل دورانت در گزارش خود از جامعه ی مسیحی قرون اولیه می نویسد: «در ادبیات مسیحی قرون دوم انجیل، نامه (رساله)، اسفار، مکاشفه و اعمال فراوان بود. مسیحیان در رد یا قبول آن به عنوان تفاسیر مجاز از عقاید مسیح هم داستان نبودند. کلیسای غرب کتاب مکاشفه یوحنا را قبول داشتند، که کلیساهای شرقی به کلی آن را رد می کردند. برعکس، انجیل عبری و رساله های یعقوب را قبول داشتند که در غرب مردود بود. کلمنس اسکندرانی از رساله های مربوط به اواخر قرن اول تحت عنوان تعلیمات دوازده حواری به عنوان نوشته های مقدس نام می برد. مارسیون با انتشار نسخه ای از عهد جدید دست کلیسا را در حنا گذاشت. نمی دانیم چه وقت کتاب های عهد جدید کنونی، قانونی یعنی اصیل یا ملهم شناخته شد.»(1)
یکی از نویسندگان پروتستان نیز می نویسد: «تمام 27 کتاب عهد جدید از ابتدا به وسیله ی کلیساها ملهم شناخته نشده بود. اناجیل و رساله های پولس، بیش از سایر نوشته ها بین کلیسا ها می گشت و قرائت می شد، به همین دلیل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمی کتاب های عهد جدید به وسیله کلیسا قبل از قرن چهارم میلادی میسر نشد ... آثاناسیوس، از آباء مقتدر کلیسا، در سال 367 تمام 27 کتاب عهد جدید را نام برده و می افزاید: هیچ کس به این کتاب ها چیزی اضافه نکند و چیزی از آن کم نشود.»(2)
در قرون اولیه میلادی، کشمکش های اعتقادی، خلق آثار جدید به نام انجیل و رساله و ردّ و تأیید اناجیل و کتب، فراوان به چشم می خورد. سلسوس از علمای وثنیه در قرن دوم میلادی کتابی در رد مسیحیت نوشت. در این کتاب که اکهارن، یکی از علمای آلمان، از آن نقل می کند چنین آمده است: «نصارا، اناجیل خود را سه یا چهار بار و بلکه بیش از این مقدار تبدیل کردند و مضامین آن تغییر یافته است. در کتب اهل فن مذکور است که فرقه ی ابیونیه (از فرقه های نصاری در قرن اول میلادی) تنها انجیل متی را به رسمیت می شناختند و بقیه اناجیل را مردود می دانستند؛ اما انجیل متی که در دست آنان بود با انجیل متی که بعد از ظهور قسطنطین (کنستانتین) ظاهر گردید متفاوت بود. فرقه ی مارسیونی (از فرقه های مسیحی طرفدار مارسیون) انجیل لوقا را به رسمیت می شناختند، اما نسخه ای که در نزد آنان بود با نسخ کنونی اختلاف داشت. آنان اناجیل دیگر را رد کرده، آنها را بدعت می دانستند.»(3)
جان بی ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان، تاریخ رسمیت یافتن کتب عهد جدید را پایان قرن دوم می داند و می نویسد: «در اواخر قرن دوم سراسر کلیسا متفق الکلمه شدند که کتاب موسوم به عهد جدید قانونیت و سندیت دارد و کتب و رسالاتی را که در اناجیل مجعول موجود است باطل و ضلال دانستند... این کارها سبب شد که کلیسا وضع و ثبات مستقری حاصل کرد و از انحلال و تجزیه به فرقه های انجیلی متعدد که به هر بادی متولد می شدند ایمن ماند.»(4)
اتفاق نظر کلیسا بر کتب عهد جدید، بدین معنا نیست که کتبی که در قرن دوم در زمره ی کتب مورد قبول کلیسا واقع شده است، از نظر مضمون و محتوا کاملاً هماهنگ با کتب فعلی هستند، بلکه تنها نامی از اناجیل معتبر به دست ما رسیده است. بنابراین، نمی توان اثبات کرد که کتب موجود همان کتاب هایی است که در قرون اولیه به رسمیت شناخته شد.
به هر حال، فرقه های مسیحی در اعتبار 27 کتاب عهد جدید اتفاق نظر دارند و کتاب های دیگر را غیر قانونی می دانند. برخی از کتب غیر قانونی به حواریان و رسولان منسوب است.
تعدادی از این کتب دارای مضامین جالب و قابل توجهی است. نویسنده ی کتاب تاریخ کلیسای قدیم می نویسد: «کتاب های دیگری نیز به مرور زمان نوشته شدند که حکایات عیسی (ع) را به طوری که کاملاً با حکایات تاریخی اناجیل اربعه مخالف می باشند بیان نموده اند. نویسندگان کتب مزبور برای اینکه وقت برخی را معطوف به خواندن نوشتجات خود گردانند خویشتن را از همراهان مسیح (ع) خوانده و عناوینی مانند انجیل فیلُّپِس و انجیل توما و انجیل نیقودیموس، به نوشتجات خود داده اند ... اغلب حکایات راجع به معجزات زمان طفولیت مسیح، از اناجیل جعلی نقل گردیده است. معجزه ی از گل ساختن پرندگان و به حرف درآوردن آنها از همین اناجیل جعلی کسب گردیده است.»(5)
فرید وجدی در دایرة المعارف خود تعدادی از این اناجیل را برشمرده است: او از انجیل میلاد مریم (س) و طفولیت مسیح (ع) نام برده است که منسوب به متّی است و به انجیل توما اسرائیلی نیز اشاره کرده است که نسخه ای از آن در قرن پانزدهم به زبان یونانی نوشته شده است.(6) همچنین از انجیل جاک اصغر نام می برد که گالیوم بوستل آن را در سفرهای خود در سال 1552 کشف کرد و در سال 1570 در استراسبورگ آلمان به طبع رسانید. به مجرد طبع این انجیل، مردم علیه گالیوم بوستل شوریدند و او را متهم کردند که قصد ضرر زدن به متدینان را دارد. پس از آن، دانشمند دیگری به نام نئاندر، صورتی دیگر از این انجیل را که موضعی متفاوت با انجیل گالیوم داشت به طبع رساند. از جمله ی این اناجیل، انجیل طفولیت مسیح (ع) است. این انجیل کاملاً قدیمی است و به لغت یونانی نگارش یافته و به پطرس حواری منسوب است و انجیل پنجم شمرده شده است.(7)
جیمز هاکس در قاموس کتاب مقدس در مورد این اناجیل می نویسد: «تشندارف، بیست و دو پاره از آن انجیل جعلی و سیزده تا از رسائل ساختگی فوق را در یک جلد جمع کرده و محض ازدیاد اطلاع به طبع رسانید. مضمون این کتاب ها از قصص بود که در میان یهودیان و مسیحیان عربستان در زمان محمد (ص) رایج و معمول بود. محمد نیز این حکایات افسانه مانند را به منزله ی آیات حقیقی گرفت و چندی از آنها را در قرآن مندرج ساخت.»(8) اعتراف دانشمندان مسیحی چون جیمز هاکس به این مطلب که در زمان پیامبر اکرم (ص) اناجیل متعدد دیگری رایج بود، دلیل بسیار خوبی بر این مدعا است که مسئله قانونی شدن کتب اربعه و غیر قانونی شدن کتب دیگر مسئله ای ریشه دار در مسیحیت نیست و فتاوای علمای بزرگ مسیحی، چون پاپ گلاسیوس (در قرن پنجم) مبنی بر تحریم کتب مختلف به راحتی پذیرفته نشده است به طوری که پس از دو قرن از صدور این فتاوی در سرزمین هایی که کمتر تحت نفوذ کلیسای مرکزی قرار داشتند، کتب غیر قانونی مورد استناد و استفاده ی مسیحیان واقع شده است.
پی نوشت:
(1). ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 721.
(2). ساروخاچیکی، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، ص 31 و 32.
(3). سید محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(4). جان بی ناس، تاریخ ادیان، ص 627.
(5). در سال 1522 لوتر نامه های عبرانیان، یعقوب و یهودا و مکاشفه ی یوحنا را از ردیف اصلی خارج ساخت و به صورت رسالات دسته دوم در آخر کانن ذکر کرد. ولی مجدداً در قرن هفدهم کلیسای پروتستان هم این 27 رساله را در مقام کانن مقدس پذیرفت. (تحقیقی در دین مسیح، ص 86.)
(6). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 73.
(7). محمد فرید وجدی، دایرة المعارف القرن العشرین، لفظ اناجیل؛ محمد صادقی، بشارات عهدین، ص 16.
(8). جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 8؛ توماس میشل، مدخل الی العقیدة المسیحیه، ص 41.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 150.
اپوکریفای عهد جدید کتاب های بسیاری را در بر می گیرد که کلیسا تمام این کتب را در قرون ابتدایی مسیحیت غیر قانونی شناخت. شناخته شدن این رساله ها و کوشش برای جمع آوری و از میان بردن کتب غیر قانونی، پس از زمان حاکمیت کلیسا در قرن چهارم میلادی صورت گرفته است. ویل دورانت در گزارش خود از جامعه ی مسیحی قرون اولیه می نویسد: «در ادبیات مسیحی قرون دوم انجیل، نامه (رساله)، اسفار، مکاشفه و اعمال فراوان بود. مسیحیان در رد یا قبول آن به عنوان تفاسیر مجاز از عقاید مسیح هم داستان نبودند. کلیسای غرب کتاب مکاشفه یوحنا را قبول داشتند، که کلیساهای شرقی به کلی آن را رد می کردند. برعکس، انجیل عبری و رساله های یعقوب را قبول داشتند که در غرب مردود بود. کلمنس اسکندرانی از رساله های مربوط به اواخر قرن اول تحت عنوان تعلیمات دوازده حواری به عنوان نوشته های مقدس نام می برد. مارسیون با انتشار نسخه ای از عهد جدید دست کلیسا را در حنا گذاشت. نمی دانیم چه وقت کتاب های عهد جدید کنونی، قانونی یعنی اصیل یا ملهم شناخته شد.»(1)
یکی از نویسندگان پروتستان نیز می نویسد: «تمام 27 کتاب عهد جدید از ابتدا به وسیله ی کلیساها ملهم شناخته نشده بود. اناجیل و رساله های پولس، بیش از سایر نوشته ها بین کلیسا ها می گشت و قرائت می شد، به همین دلیل زودتر از همه مورد قبول واقع شد. اعلام رسمی کتاب های عهد جدید به وسیله کلیسا قبل از قرن چهارم میلادی میسر نشد ... آثاناسیوس، از آباء مقتدر کلیسا، در سال 367 تمام 27 کتاب عهد جدید را نام برده و می افزاید: هیچ کس به این کتاب ها چیزی اضافه نکند و چیزی از آن کم نشود.»(2)
در قرون اولیه میلادی، کشمکش های اعتقادی، خلق آثار جدید به نام انجیل و رساله و ردّ و تأیید اناجیل و کتب، فراوان به چشم می خورد. سلسوس از علمای وثنیه در قرن دوم میلادی کتابی در رد مسیحیت نوشت. در این کتاب که اکهارن، یکی از علمای آلمان، از آن نقل می کند چنین آمده است: «نصارا، اناجیل خود را سه یا چهار بار و بلکه بیش از این مقدار تبدیل کردند و مضامین آن تغییر یافته است. در کتب اهل فن مذکور است که فرقه ی ابیونیه (از فرقه های نصاری در قرن اول میلادی) تنها انجیل متی را به رسمیت می شناختند و بقیه اناجیل را مردود می دانستند؛ اما انجیل متی که در دست آنان بود با انجیل متی که بعد از ظهور قسطنطین (کنستانتین) ظاهر گردید متفاوت بود. فرقه ی مارسیونی (از فرقه های مسیحی طرفدار مارسیون) انجیل لوقا را به رسمیت می شناختند، اما نسخه ای که در نزد آنان بود با نسخ کنونی اختلاف داشت. آنان اناجیل دیگر را رد کرده، آنها را بدعت می دانستند.»(3)
جان بی ناس در کتاب تاریخ جامع ادیان، تاریخ رسمیت یافتن کتب عهد جدید را پایان قرن دوم می داند و می نویسد: «در اواخر قرن دوم سراسر کلیسا متفق الکلمه شدند که کتاب موسوم به عهد جدید قانونیت و سندیت دارد و کتب و رسالاتی را که در اناجیل مجعول موجود است باطل و ضلال دانستند... این کارها سبب شد که کلیسا وضع و ثبات مستقری حاصل کرد و از انحلال و تجزیه به فرقه های انجیلی متعدد که به هر بادی متولد می شدند ایمن ماند.»(4)
اتفاق نظر کلیسا بر کتب عهد جدید، بدین معنا نیست که کتبی که در قرن دوم در زمره ی کتب مورد قبول کلیسا واقع شده است، از نظر مضمون و محتوا کاملاً هماهنگ با کتب فعلی هستند، بلکه تنها نامی از اناجیل معتبر به دست ما رسیده است. بنابراین، نمی توان اثبات کرد که کتب موجود همان کتاب هایی است که در قرون اولیه به رسمیت شناخته شد.
به هر حال، فرقه های مسیحی در اعتبار 27 کتاب عهد جدید اتفاق نظر دارند و کتاب های دیگر را غیر قانونی می دانند. برخی از کتب غیر قانونی به حواریان و رسولان منسوب است.
تعدادی از این کتب دارای مضامین جالب و قابل توجهی است. نویسنده ی کتاب تاریخ کلیسای قدیم می نویسد: «کتاب های دیگری نیز به مرور زمان نوشته شدند که حکایات عیسی (ع) را به طوری که کاملاً با حکایات تاریخی اناجیل اربعه مخالف می باشند بیان نموده اند. نویسندگان کتب مزبور برای اینکه وقت برخی را معطوف به خواندن نوشتجات خود گردانند خویشتن را از همراهان مسیح (ع) خوانده و عناوینی مانند انجیل فیلُّپِس و انجیل توما و انجیل نیقودیموس، به نوشتجات خود داده اند ... اغلب حکایات راجع به معجزات زمان طفولیت مسیح، از اناجیل جعلی نقل گردیده است. معجزه ی از گل ساختن پرندگان و به حرف درآوردن آنها از همین اناجیل جعلی کسب گردیده است.»(5)
فرید وجدی در دایرة المعارف خود تعدادی از این اناجیل را برشمرده است: او از انجیل میلاد مریم (س) و طفولیت مسیح (ع) نام برده است که منسوب به متّی است و به انجیل توما اسرائیلی نیز اشاره کرده است که نسخه ای از آن در قرن پانزدهم به زبان یونانی نوشته شده است.(6) همچنین از انجیل جاک اصغر نام می برد که گالیوم بوستل آن را در سفرهای خود در سال 1552 کشف کرد و در سال 1570 در استراسبورگ آلمان به طبع رسانید. به مجرد طبع این انجیل، مردم علیه گالیوم بوستل شوریدند و او را متهم کردند که قصد ضرر زدن به متدینان را دارد. پس از آن، دانشمند دیگری به نام نئاندر، صورتی دیگر از این انجیل را که موضعی متفاوت با انجیل گالیوم داشت به طبع رساند. از جمله ی این اناجیل، انجیل طفولیت مسیح (ع) است. این انجیل کاملاً قدیمی است و به لغت یونانی نگارش یافته و به پطرس حواری منسوب است و انجیل پنجم شمرده شده است.(7)
جیمز هاکس در قاموس کتاب مقدس در مورد این اناجیل می نویسد: «تشندارف، بیست و دو پاره از آن انجیل جعلی و سیزده تا از رسائل ساختگی فوق را در یک جلد جمع کرده و محض ازدیاد اطلاع به طبع رسانید. مضمون این کتاب ها از قصص بود که در میان یهودیان و مسیحیان عربستان در زمان محمد (ص) رایج و معمول بود. محمد نیز این حکایات افسانه مانند را به منزله ی آیات حقیقی گرفت و چندی از آنها را در قرآن مندرج ساخت.»(8) اعتراف دانشمندان مسیحی چون جیمز هاکس به این مطلب که در زمان پیامبر اکرم (ص) اناجیل متعدد دیگری رایج بود، دلیل بسیار خوبی بر این مدعا است که مسئله قانونی شدن کتب اربعه و غیر قانونی شدن کتب دیگر مسئله ای ریشه دار در مسیحیت نیست و فتاوای علمای بزرگ مسیحی، چون پاپ گلاسیوس (در قرن پنجم) مبنی بر تحریم کتب مختلف به راحتی پذیرفته نشده است به طوری که پس از دو قرن از صدور این فتاوی در سرزمین هایی که کمتر تحت نفوذ کلیسای مرکزی قرار داشتند، کتب غیر قانونی مورد استناد و استفاده ی مسیحیان واقع شده است.
پی نوشت:
(1). ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 721.
(2). ساروخاچیکی، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، ص 31 و 32.
(3). سید محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج 6، ص 36.
(4). جان بی ناس، تاریخ ادیان، ص 627.
(5). در سال 1522 لوتر نامه های عبرانیان، یعقوب و یهودا و مکاشفه ی یوحنا را از ردیف اصلی خارج ساخت و به صورت رسالات دسته دوم در آخر کانن ذکر کرد. ولی مجدداً در قرن هفدهم کلیسای پروتستان هم این 27 رساله را در مقام کانن مقدس پذیرفت. (تحقیقی در دین مسیح، ص 86.)
(6). ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص 73.
(7). محمد فرید وجدی، دایرة المعارف القرن العشرین، لفظ اناجیل؛ محمد صادقی، بشارات عهدین، ص 16.
(8). جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 8؛ توماس میشل، مدخل الی العقیدة المسیحیه، ص 41.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 150.