روش اداره کلیسا
پرسش :
نحوه اداره و مدیریت کلیساها چگونه می باشد؟
پاسخ :
امروزه سه روش عمده در اداره ی کلیسا وجود دارد که عبارت است از نظام اسقفی، مشایخی و جماعتی. در کلیسای کاتولیک، پاپ(1) از بین جمعی از کاردینال ها(2) انتخاب می شود که در ابتدا مرتبه ی پرنس رومی را داشتند که یک درجه نازل تر از پاپ (حام و سلطان رم) بود و امروزه نیز به صورت مشاورین پاپ عمل می کنند. در کلیسای کاتولیک جدید، نقش ایشان بیشتر به صورت اداری است. در فاصله ی بین وفات یک پاپ و انتخاب یکی از ایشان برای مقام پاپ جدید، وظایف اداره ی واتیکان بر عهده ی تمام ایشان است. در سلسله مراتب روحانیت کاتولیک، پاپ نفر اوّل است، و کاردینال ها در مرتبه ی بعدی قرار دارند، و این ترتیب همان طور تا کشیشان و راهبان تنزل پیدا می کند. این تشکیلات سیاسی سازمان اسقفی خوانده می شود.
نظام مشایخی، در آن دسته از تشکیلات پروتستانی، که ساختار حکومتی کالوینی را پذیرفته اند، اعمال می شود. کلیساهای اصلاح گرایان غالباً در خط محاکم کلیسایی سازمان یافته اند. بدین ترتیب که اجتماعات محلی در محکمه ی بالاتری، که بعضاً محکمه ی مشایخی خوانده می شود، نماینده دارند و نمایندگان آنها نیز به نوبه ی خود در شورایی کلیسایی حضور دارند. نمایندگان این شوراها هم در مجمعی عمومی که نماینده ی اقشار و شعب مردم و کلیساست حضور دارند. قدرت کلیسا در بین مجامع مختلف توزیع می شود.
در کلیساهایی که به شکل جماعتی یا شورایی، اداره می شوند قدرت کلیسا در اجتماعات محلی تبلور یافته است. در اجتماع محلی، رهبر یا پیشوای کلیسا را اسقف آن منطقه منصوب می کند و در کلیساهایی که بر اساس نظام مشایخی اداره می شوند محکمه ای که یک درجه بالاتر است به جماعت محلی توصیه می کند که فلان فرد مناسب را برای تصدی پست رهبر آن اجتماع دینی انتخاب کنند. مهم ترین کلیساهایی که از ساختار نظام و یا سازمان اسقفی برخوردارند، کلیساهای کاتولیک، آنگلیکن و یونایتدمتدیست هستند. کلیساهای مشایخی و انواع کلیساهای اصلاح گرایان در زمره ی کلیساهای پیرو نظام مشایخی اند. کلیساهای پاپتیست و گروهی، از زمره ی کلیساهایی در امریکا هستند که با نظام جماعتی اداره می شوند.(3)
پی نوشت:
(1). کلمه ی Papa به معنی پدر که در انگلیسی به صورت Pope در می آید، در سه قرن اول به هر یک از اسقف های مسیحی اطلاق می شد. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 721.)
(2). Cardinal به معنای اصلی و اساسی است پاپ تعدادی اسقف برای مشاوره و معاونت خود در امور کلیسا انتخاب می کند. این افراد کاردینال نامیده می شوند. (ادوارد تبلور، مذهب کاتولیک و مجموعه بیست و یک جزوه، ص 152.)
(3). رابرت ویر، جهان مذهبی، ص 751؛ هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص 316.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 264.
امروزه سه روش عمده در اداره ی کلیسا وجود دارد که عبارت است از نظام اسقفی، مشایخی و جماعتی. در کلیسای کاتولیک، پاپ(1) از بین جمعی از کاردینال ها(2) انتخاب می شود که در ابتدا مرتبه ی پرنس رومی را داشتند که یک درجه نازل تر از پاپ (حام و سلطان رم) بود و امروزه نیز به صورت مشاورین پاپ عمل می کنند. در کلیسای کاتولیک جدید، نقش ایشان بیشتر به صورت اداری است. در فاصله ی بین وفات یک پاپ و انتخاب یکی از ایشان برای مقام پاپ جدید، وظایف اداره ی واتیکان بر عهده ی تمام ایشان است. در سلسله مراتب روحانیت کاتولیک، پاپ نفر اوّل است، و کاردینال ها در مرتبه ی بعدی قرار دارند، و این ترتیب همان طور تا کشیشان و راهبان تنزل پیدا می کند. این تشکیلات سیاسی سازمان اسقفی خوانده می شود.
نظام مشایخی، در آن دسته از تشکیلات پروتستانی، که ساختار حکومتی کالوینی را پذیرفته اند، اعمال می شود. کلیساهای اصلاح گرایان غالباً در خط محاکم کلیسایی سازمان یافته اند. بدین ترتیب که اجتماعات محلی در محکمه ی بالاتری، که بعضاً محکمه ی مشایخی خوانده می شود، نماینده دارند و نمایندگان آنها نیز به نوبه ی خود در شورایی کلیسایی حضور دارند. نمایندگان این شوراها هم در مجمعی عمومی که نماینده ی اقشار و شعب مردم و کلیساست حضور دارند. قدرت کلیسا در بین مجامع مختلف توزیع می شود.
در کلیساهایی که به شکل جماعتی یا شورایی، اداره می شوند قدرت کلیسا در اجتماعات محلی تبلور یافته است. در اجتماع محلی، رهبر یا پیشوای کلیسا را اسقف آن منطقه منصوب می کند و در کلیساهایی که بر اساس نظام مشایخی اداره می شوند محکمه ای که یک درجه بالاتر است به جماعت محلی توصیه می کند که فلان فرد مناسب را برای تصدی پست رهبر آن اجتماع دینی انتخاب کنند. مهم ترین کلیساهایی که از ساختار نظام و یا سازمان اسقفی برخوردارند، کلیساهای کاتولیک، آنگلیکن و یونایتدمتدیست هستند. کلیساهای مشایخی و انواع کلیساهای اصلاح گرایان در زمره ی کلیساهای پیرو نظام مشایخی اند. کلیساهای پاپتیست و گروهی، از زمره ی کلیساهایی در امریکا هستند که با نظام جماعتی اداره می شوند.(3)
پی نوشت:
(1). کلمه ی Papa به معنی پدر که در انگلیسی به صورت Pope در می آید، در سه قرن اول به هر یک از اسقف های مسیحی اطلاق می شد. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 721.)
(2). Cardinal به معنای اصلی و اساسی است پاپ تعدادی اسقف برای مشاوره و معاونت خود در امور کلیسا انتخاب می کند. این افراد کاردینال نامیده می شوند. (ادوارد تبلور، مذهب کاتولیک و مجموعه بیست و یک جزوه، ص 152.)
(3). رابرت ویر، جهان مذهبی، ص 751؛ هنری تیسن، الهیات مسیحی، ص 316.
منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1384، ص 264.