مفتیان سعودی مخالف وحدت جهان اسلام
پرسش :
موضع مفتیان سعودی در رابطه با وحدت جهان اسلام چیست؟
پاسخ :
امروز مفتیان سعودى که عملا در خدمت بیگانگان قرار گرفته اند، با فتوا به حرمت ازدواج با شیعه و نجاست ذبیحه آنان و حرمت پرداخت زکات به فقراى شیعه راه هر گونه وحدت را مسدود مى کنند.
شیخ عبدالله جبرین، یکى از علماى بزرگ و عضو دارالافتاى عربستان، در پاسخ به استفتایى درباره مجزى بودن پرداخت زکات و صدقات به فقراى شیعه مى گوید: « زکات نباید به کافر و بدعت گذار پرداخت شود و رافضیان... بدون شک کافرند... لذا اگر صدقه به ایشان پرداخت شده باشد باید اعاده شود؛ زیرا این صدقه به کسى داده شده که از آن براى کفر کمک مى گیرد و در حال جنگ با اسلام و تسنّن است؛ پرداخت زکات به این گروه حرام است».
گفته مى شود: وى فتواهاى دیگرى نیز بر ضدّ شیعه صادر کرده که از جمله آن، مباح شمردن قتل شیعیان است(1).
هیأت دائم افتاى سعودى در پاسخ به استفتایى در مورد ازدواج با شیعه مى نویسد: «لا یجوز تزویج بنات أهل السنّة من أبنآء الشیعة و لا من الشیوعیین و إذا وقع النکاح فهو باطل، لأنّ المعروف عن الشیعة دعآء أهل البیت والإستغاثة بهم و ذلک شرک أکبر»(2)؛ (زدواج اهل سنّت با شیعه و کمونیست جایز نیست و اگر چنان ازدواجى صورت گرفته، باطل است، چون عادت شیعه استغاثه به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است و این بزرگ ترین شرک به شمار مى رود).
با این که این گروه درباره ازدواج با یهودى و مسیحى پاسخ داده اند: «یجوز للمسلم أن یتزوّج کتابیّة یهودیّة أو نصرانیّة ـ إذا کانت محصنة و هى الحرّة العفیفة»(3)؛ (ازدواج مسلمان با اهل کتاب؛ اعم از یهودى و نصرانى، در صورتى که اهل فحشا نباشد، جایز است).
یا در کتابى که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سال هاى اخیر به نام «مسألة التقریب» منتشر شد، اولین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را اثبات مسلمان بودن شیعه دانسته اند.
بدیهى است مادامى که نگرش آنان به شیعه یک نگاه برون مذهبى است و با تبعیت از اسلاف خود، شیعه را بدتر از یهود مى دانند و وجدان بشرى را زیر پا نهاده و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا گردیده اند، چگونه مى شود به تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمین دست یافت؟
پینوشتها:
(1). برگزیده اخبار، شماره 16، مورخ 7/9/80، ص 13.
(2). فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة و الإفتاء، ج 18، ص 298.
(3). همان، ص 315.
منبع: سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم، ص 202.
امروز مفتیان سعودى که عملا در خدمت بیگانگان قرار گرفته اند، با فتوا به حرمت ازدواج با شیعه و نجاست ذبیحه آنان و حرمت پرداخت زکات به فقراى شیعه راه هر گونه وحدت را مسدود مى کنند.
شیخ عبدالله جبرین، یکى از علماى بزرگ و عضو دارالافتاى عربستان، در پاسخ به استفتایى درباره مجزى بودن پرداخت زکات و صدقات به فقراى شیعه مى گوید: « زکات نباید به کافر و بدعت گذار پرداخت شود و رافضیان... بدون شک کافرند... لذا اگر صدقه به ایشان پرداخت شده باشد باید اعاده شود؛ زیرا این صدقه به کسى داده شده که از آن براى کفر کمک مى گیرد و در حال جنگ با اسلام و تسنّن است؛ پرداخت زکات به این گروه حرام است».
گفته مى شود: وى فتواهاى دیگرى نیز بر ضدّ شیعه صادر کرده که از جمله آن، مباح شمردن قتل شیعیان است(1).
هیأت دائم افتاى سعودى در پاسخ به استفتایى در مورد ازدواج با شیعه مى نویسد: «لا یجوز تزویج بنات أهل السنّة من أبنآء الشیعة و لا من الشیوعیین و إذا وقع النکاح فهو باطل، لأنّ المعروف عن الشیعة دعآء أهل البیت والإستغاثة بهم و ذلک شرک أکبر»(2)؛ (زدواج اهل سنّت با شیعه و کمونیست جایز نیست و اگر چنان ازدواجى صورت گرفته، باطل است، چون عادت شیعه استغاثه به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است و این بزرگ ترین شرک به شمار مى رود).
با این که این گروه درباره ازدواج با یهودى و مسیحى پاسخ داده اند: «یجوز للمسلم أن یتزوّج کتابیّة یهودیّة أو نصرانیّة ـ إذا کانت محصنة و هى الحرّة العفیفة»(3)؛ (ازدواج مسلمان با اهل کتاب؛ اعم از یهودى و نصرانى، در صورتى که اهل فحشا نباشد، جایز است).
یا در کتابى که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سال هاى اخیر به نام «مسألة التقریب» منتشر شد، اولین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را اثبات مسلمان بودن شیعه دانسته اند.
بدیهى است مادامى که نگرش آنان به شیعه یک نگاه برون مذهبى است و با تبعیت از اسلاف خود، شیعه را بدتر از یهود مى دانند و وجدان بشرى را زیر پا نهاده و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا گردیده اند، چگونه مى شود به تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمین دست یافت؟
پینوشتها:
(1). برگزیده اخبار، شماره 16، مورخ 7/9/80، ص 13.
(2). فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة و الإفتاء، ج 18، ص 298.
(3). همان، ص 315.
منبع: سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم، ص 202.