شیوههای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس
پرسش :
شیوههای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس از نظر اسلام چیست؟
پاسخ :
اعتماد به نفس، پدیده ای اکتسابی است، یعنی برخورداری از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزی است، شخصی که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان می یابد، می تواند با استفاده از روش های علمی و با روحیه امیدواری، برای تغییر شخصیت خود اقدام نماید.
اعتماد به نفس، ارتباطی مستقیم با ارضای این نیاز درونی دارد. مازلو می گوید: هنگامی که نیاز احترام به خود، ارضا شود، شخص احساس اعتماد به نفس، ارزش مندی، توانایی، قابلیت و کفایت میکند و وجود خود را در دنیا مفید و لازم می یابد، اما عقیم ماندن این نیازها، موجب احساس حقارت، ضعف و نومیدی می گردد.[۲]
براین اساس، اسلام در تمام برنامه های عبادی و اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی خود، عزت و کرامت نفس را لحاظ کرده است. اگر انسان خود واقعی را پیدا کند، دیگر احساس حقارت نمی کند و گوهر وجودی خود را با هیچ چیز، عوض نمی کند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "من با نفس خود هیچ موجودی را برابر نمی کنم، جز پروردگارم. تمام دنیا و غیر خدا را با این گوهر نفیس برابر نمی کنم".[۳]
عدم اعتماد به نفس غالباً، بر اثر فقدان امکانات و توانایی ها نیست، بلکه به دلیل عدم شناسایی خویشتن است. در این راستا، اطرافیان نقش بسیار مهمی می توانند ایفا نمایند، به این صورت که با بیان قابلیت ها، به فرد مورد نظر اطمینان دهند تا به مرور زمان، وی بتواند با کفایت های شخصی اش رابطه منطقی برقرار نماید. رسیدن به مقاصد و اهداف، دور از دسترس نیست، فقط باید حوزه شناخت و آگاهی را توسعه داد.
ژان پل سارتر می گوید: "اگر یک فلج، قهرمان دو و میدانی نشود، خود مقصر است".
این جمله کنایه از توانایی و نیروی عظیم نهفته در وجود آدمی است. متأسفانه انسان ها نه تنها از ذخیرههای درونی خدادای خود به گونه احسن استفاده نمی کنند، بلکه عموماً از این توانایی ها بی اطلاع اند.
باید این حقیقت را بپذیریم که هیچ انسانی بی استعداد نیست. کسانی که بی استعداد نامیده میشوند، افرادی هستند که نتوانسته یا نخواسته اند ظرفیت وجودی و بالقوه خود را پرورش دهند. بعضی از مردم در حقیقت اسیر و زندانی تصور منفی و بدگمانی خویش هستند و خود را ضعیف، عنصری نامطلوب و به درد نخور توصیف می کنند.
یکی از راه های رسیدن به اعتماد به نفس، بینیازی از دیگران و اتکای به خود است. انسان نباید به امید معجزه دیگران باشد، بلکه باید خود معجزه گر شود. این امر جز با قطع امید از دیگران حاصل نمیگردد. امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: "تمامی خیر و سعادت را در این دیدم که انسان به آن چه در دست مردم است، چشم طمع نداشته باشد".[۴]
خوداتکایی تنها به مرحله فعل و عمل منحصر نمیشود، بلکه در حوزه فکر و اندیشه از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سایه استقلال فکری، بهرهوری از توانایی ذهنی حاصل می گردد و تأثیر پذیری از قضاوت مردم به حداقل میرسد و براساس جو و قضاوت دیگران تصمیمگیری صورت نمی گیرد.
انسان باید در میدان عمل با تجربه اندوزی از شکست ها، راه رسیدن به موفقیت را بیازمانید. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "هرگاه سختی چیزی باعث بیم و هراست شد، در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختی ها مشکل بر تو آسان خواهد شد".[۶]
به هنگام خطور افکار منفی لازم است بلافاصله اندیشه مثبتی را جایگزین کرد و آن را به ذهن تلقین نمود. کسی که فاقد اعتماد به نفس است، می تواند از فرمول تلقین به نفس استفاده کند که بگوید: هر روز بیش از پیش، از هر لحاظ اعتماد به نفس من بهتر می شود.
با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که انجام شده، معلوم گردیده است که مواقع شب و قبل از خواب، بهترین موقع برای انجام تلقین به نفس است.[۷]
افراد سست اراده از واژه "نمی توانم" را بر ذهن خود ببندند و دریچه روشنایی "می توانم" را روی خویش بگشایند، قطعاً به موفقیت خواهند رسید.
ژاگو می گوید: "تا وقتی فکر می کند که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید، احتمال موفقیت کم است. اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید، خاموشش می کنید، ولی فردی که از نظر هوش و قابلیت، متوسط، ولی به خود اطمینان کامل داشته باشد که موفق خواهد شد، او موفق می شود".[۸]
خداوند قدرت مقابله با مشکلات را در وجود بشر به ودیعه گذارده است. مهم، استفاده از این نیروی عظیم و تجربه اندوزی از ناکامی ها است. پیشوایان دین به ما آموخته اند که در سختترین شرایط زندگی، نباید از مشکلات فرار کرد و روح امیدواری را از دست داد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "هرگاه سختی به اوج و نهایت خود رسید، باز باید امید گشایش و پیروزی داشت".[۹]
تجارب موفق، انگیزه و جرأت و اعتماد به نفس آدمی را تقویت میکند. اگر کسی در یکی از رشتهها تخصص لازم را پیدا کرد، این احساس به او دست می دهد که چیزی می داند که دیگران آن را نمیدانند و توانایی کاری را دارد که دیگران از انجام آن ناتوان اند آن چه در این جهت مهم است، انگیزه تلاش است، نه نتایج حاصل از آن.
براین اساس، مقوله کار و اشتغال، جنبه تربیتی به خود می گیرد. دبس می گوید: "شغل و انتخاب آن، یک نقش مستقیم در اثبات شخصیت جوان دارد، زیرا این موضوع، نشانه آزادی جوان است و از این پس میتواند از وسایل شخصی برای ادامه زندگی استفاده کند و به همین دلیل است که به دست آوردن اولین پول، این قدر لذیذ و مطبوع است. در نتیجه اعتماد به شخص خود پیدا میکند".[۱۰]
پینوشتها:
[۱]. آبراهام مازلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه شیوا رویگردان، ص ۱۵۴.
[۲]. همان، ص ۱۵۵.
[۳]. بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۵.
[۴]. اصول کافی، ج۳، ص ۲۱۹.
[۵]. موسوی لاری، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص ۳۴۵.
[۶]. غررالحکم، ج۳، ص ۱۶۴.
[۷]. پترلستر، به خود اعتماد کنید، ترجمه دکتر سروری، ص ۱۲۵.
[۸]. موسوی لاری، همان، ص ۳۶۰.
[۹]. غررالحکم، ج۴، ص ۳۱۹.
[۱۰]. محمد تقی فلسفی، جوان، ج۲، ص ۳۵۰.
[۱۱]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، کلمات قصار، شماره ۳۲۵.
منبع: www.soalcity.ir
اعتماد به نفس، پدیده ای اکتسابی است، یعنی برخورداری از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزی است، شخصی که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان می یابد، می تواند با استفاده از روش های علمی و با روحیه امیدواری، برای تغییر شخصیت خود اقدام نماید.
شیوههای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس
۱ - خودارزشمندی:
اعتماد به نفس در گرو احترام به خود و نگرش مثبت به خویش است. احساس ارزشمندی یا عزت نفس نیاز فطری انسان است "آبراهام مازلو" روان شناس معروف در کنار نیازهای جسمانی، نیازهای ایمانی، نیاز به عشق، محبت، تعلق به دیگران و نیاز به احترام و شأن اجتماعی را مطرح کرده است.[۱]اعتماد به نفس، ارتباطی مستقیم با ارضای این نیاز درونی دارد. مازلو می گوید: هنگامی که نیاز احترام به خود، ارضا شود، شخص احساس اعتماد به نفس، ارزش مندی، توانایی، قابلیت و کفایت میکند و وجود خود را در دنیا مفید و لازم می یابد، اما عقیم ماندن این نیازها، موجب احساس حقارت، ضعف و نومیدی می گردد.[۲]
براین اساس، اسلام در تمام برنامه های عبادی و اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی خود، عزت و کرامت نفس را لحاظ کرده است. اگر انسان خود واقعی را پیدا کند، دیگر احساس حقارت نمی کند و گوهر وجودی خود را با هیچ چیز، عوض نمی کند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "من با نفس خود هیچ موجودی را برابر نمی کنم، جز پروردگارم. تمام دنیا و غیر خدا را با این گوهر نفیس برابر نمی کنم".[۳]
۲ - خودشناسی:
اعتماد به نفس تا حد زیادی متوقف بر شناخت جنبه های مثبت و توانایی های نسبی و آگاهی از استعدادهای قابلیت ها و کشف آنها است. شخص دارای ضعف اراده، می پندارد که دیگران توانایی ها و استعدادهایی دارند که او ندارد. دیگران کارهای را انجام می دهند که او نمی تواند، در حالی که این مسئله اصلاً صحیح نمی باشد؛ چون که اگر تأمل و دقت کند، می بیند که او نیز همان توانایی ها را دارد، یا استعدادهایی دارد که دیگران ندارند. او می تواند با آگاهی از این استعدادها و توانایی ها آن ها را شکوفا نموده و با تکیه بر آنها به توانایی های برتر دست یابد.عدم اعتماد به نفس غالباً، بر اثر فقدان امکانات و توانایی ها نیست، بلکه به دلیل عدم شناسایی خویشتن است. در این راستا، اطرافیان نقش بسیار مهمی می توانند ایفا نمایند، به این صورت که با بیان قابلیت ها، به فرد مورد نظر اطمینان دهند تا به مرور زمان، وی بتواند با کفایت های شخصی اش رابطه منطقی برقرار نماید. رسیدن به مقاصد و اهداف، دور از دسترس نیست، فقط باید حوزه شناخت و آگاهی را توسعه داد.
ژان پل سارتر می گوید: "اگر یک فلج، قهرمان دو و میدانی نشود، خود مقصر است".
این جمله کنایه از توانایی و نیروی عظیم نهفته در وجود آدمی است. متأسفانه انسان ها نه تنها از ذخیرههای درونی خدادای خود به گونه احسن استفاده نمی کنند، بلکه عموماً از این توانایی ها بی اطلاع اند.
۳ - خودپنداره مثبت:
در اصطلاح روان شناسان، ارزیابی کلی فرد از شخصیت خود را خود پنداره می گویند که ممکن است مثبت یا منفی باشد. اگر تصور از خود، مثبت و متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است. همین که فکر کنیم کاری ازما ساخته نیست، بهانه و انگیزه لازم را برای شکست خود به وجود آوردهایم.باید این حقیقت را بپذیریم که هیچ انسانی بی استعداد نیست. کسانی که بی استعداد نامیده میشوند، افرادی هستند که نتوانسته یا نخواسته اند ظرفیت وجودی و بالقوه خود را پرورش دهند. بعضی از مردم در حقیقت اسیر و زندانی تصور منفی و بدگمانی خویش هستند و خود را ضعیف، عنصری نامطلوب و به درد نخور توصیف می کنند.
۴ - خوداتکایی:
یکی از راه های رسیدن به اعتماد به نفس، بینیازی از دیگران و اتکای به خود است. انسان نباید به امید معجزه دیگران باشد، بلکه باید خود معجزه گر شود. این امر جز با قطع امید از دیگران حاصل نمیگردد. امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: "تمامی خیر و سعادت را در این دیدم که انسان به آن چه در دست مردم است، چشم طمع نداشته باشد".[۴]خوداتکایی تنها به مرحله فعل و عمل منحصر نمیشود، بلکه در حوزه فکر و اندیشه از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سایه استقلال فکری، بهرهوری از توانایی ذهنی حاصل می گردد و تأثیر پذیری از قضاوت مردم به حداقل میرسد و براساس جو و قضاوت دیگران تصمیمگیری صورت نمی گیرد.
۵ - رویارویی با مشکلات:
قرار گرفتن جوانان در موقعیتهای جدی و نسبتاً دشوار، به مراتب آنها را بیش از گریز از موقعیت، به مرزهای اعتماد به نفس نزدیک می کند. هیچ تمرینی مفیدتر از تلاش برای غلبه بر مشکلات نیست.[۵]انسان باید در میدان عمل با تجربه اندوزی از شکست ها، راه رسیدن به موفقیت را بیازمانید. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "هرگاه سختی چیزی باعث بیم و هراست شد، در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختی ها مشکل بر تو آسان خواهد شد".[۶]
۶ - تلقین درمانی:
بهره گیری از روش تلقین درمانی، آدمی را برای غلبه بر ضعف ها یاری میدهد.به هنگام خطور افکار منفی لازم است بلافاصله اندیشه مثبتی را جایگزین کرد و آن را به ذهن تلقین نمود. کسی که فاقد اعتماد به نفس است، می تواند از فرمول تلقین به نفس استفاده کند که بگوید: هر روز بیش از پیش، از هر لحاظ اعتماد به نفس من بهتر می شود.
با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که انجام شده، معلوم گردیده است که مواقع شب و قبل از خواب، بهترین موقع برای انجام تلقین به نفس است.[۷]
افراد سست اراده از واژه "نمی توانم" را بر ذهن خود ببندند و دریچه روشنایی "می توانم" را روی خویش بگشایند، قطعاً به موفقیت خواهند رسید.
ژاگو می گوید: "تا وقتی فکر می کند که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید، احتمال موفقیت کم است. اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید، خاموشش می کنید، ولی فردی که از نظر هوش و قابلیت، متوسط، ولی به خود اطمینان کامل داشته باشد که موفق خواهد شد، او موفق می شود".[۸]
۷ - تمرین و تصمیم گیری:
زندگی سراسر عرصه تصمیم گیری است. اگر بیاموزیم که خودمان برای خویش تصمیم بگیریم، نه دیگران، به تدریج به اعتماد به نفس کامل خواهیم رسید. مهم نیست که در چه زمینهای تصمیم می گیریم؛ مهم تمرین و تکرار آن است. بعضی می گویند: ما از اتخاذ تصمیم عاجزیم، چون بارها برخلاف تصمیم خود عمل کرده ایم. در پاسخ باید گفت: بیایید از نو تصمیم بگیرید و مطمئن باشید که شکستن تصمیم به معنای از بین رفتن همه آثار آن نیست. کوهنوردی که تصمیم گرفته به قله کوه دست یابد، چه بسا در بار اول و دوم به مقصود نرسد و نتواند تصمیم خود را عملی سازد، اما با تجربه اندوزی از گذشته سرانجام قله را فتح خواهد کرد.۸ - فراگیری مهارت های زندگی:
انسان هر چه بیشتر درباره زندگی خود بداند بهتر میتواند با مشکلات آن روبرو شود. بعضی از افراد به دلیل عدم آشنایی با اصول و قوانین زندگی، در برابر هر شکست جزیی به بهت و حیرت فلج کننده ای دچار می گردند و با یک حادثه ناگهانی، روحیه خود را از دست می دهند، یا همه تقصیرها را متوجه دیگران می سازند و به خیال پردازی و رؤیاسازی متوسل می شوند. در حالی که اگر تصویر صحیح از زندگی می داشتند، از قبل خود را برای رویارویی با هر نوع مشکلی آماده می کردند و ناکامی را به سکوی پرش و جهش تبدیل می نمودند.خداوند قدرت مقابله با مشکلات را در وجود بشر به ودیعه گذارده است. مهم، استفاده از این نیروی عظیم و تجربه اندوزی از ناکامی ها است. پیشوایان دین به ما آموخته اند که در سختترین شرایط زندگی، نباید از مشکلات فرار کرد و روح امیدواری را از دست داد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: "هرگاه سختی به اوج و نهایت خود رسید، باز باید امید گشایش و پیروزی داشت".[۹]
۹ - کسب تجارب موفقیتآمیز:
موفقیت در انجام مهارت های مختلف، موجبات تقویت انگیزه و رغبت افراد برای ادامه کار و تلاش را چند برابر می سازد.تجارب موفق، انگیزه و جرأت و اعتماد به نفس آدمی را تقویت میکند. اگر کسی در یکی از رشتهها تخصص لازم را پیدا کرد، این احساس به او دست می دهد که چیزی می داند که دیگران آن را نمیدانند و توانایی کاری را دارد که دیگران از انجام آن ناتوان اند آن چه در این جهت مهم است، انگیزه تلاش است، نه نتایج حاصل از آن.
براین اساس، مقوله کار و اشتغال، جنبه تربیتی به خود می گیرد. دبس می گوید: "شغل و انتخاب آن، یک نقش مستقیم در اثبات شخصیت جوان دارد، زیرا این موضوع، نشانه آزادی جوان است و از این پس میتواند از وسایل شخصی برای ادامه زندگی استفاده کند و به همین دلیل است که به دست آوردن اولین پول، این قدر لذیذ و مطبوع است. در نتیجه اعتماد به شخص خود پیدا میکند".[۱۰]
۱۰ - مطالعه زندگی افراد موفق:
آشنایی با زندگی نامه بزرگان و نام آوران عرصه های علم و اندیشه و ادب و هنر از دو جهت، اعتماد به نفس انسان را بیشتر می کند، چون از یک سو، راه و روشی را می نمایاند که دیگران رفتند و به مقصود رسیدند؛ از سوی دیگر چون زندگی مشاهیر و نخبگان، اکنده از سختی و پر از درد و رنج بوده است، جوانان و قشرهای ضعیف و متوسط جامعه را برای نیل به موفقیت ترغیب می کند.۱۱ - به دست آوردن تکیه گاه معنوی:
رسیدن به اعتماد به نفس در حد عالی که توان ایستادگی در برابر امواج سهمگین مشکلات را در انسان افزایش دهد، در گرو تکیه بر عنصر ایمان و توکل به خداوند است. در سایه توکل و ایمان عمیق مذهبی، انسان احساس می کند که دیگر تنها نیست، بلکه همیشه خدا را در کنار خود می بیند، براین اساس امام علی (علیه السلام) درباره مؤمن می فرمایند: "روح شخص با ایمان از سنگ خارا شکست ناپذیرتر است".[۱۱]پینوشتها:
[۱]. آبراهام مازلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه شیوا رویگردان، ص ۱۵۴.
[۲]. همان، ص ۱۵۵.
[۳]. بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۵.
[۴]. اصول کافی، ج۳، ص ۲۱۹.
[۵]. موسوی لاری، رسالت اخلاق در تکامل انسان، ص ۳۴۵.
[۶]. غررالحکم، ج۳، ص ۱۶۴.
[۷]. پترلستر، به خود اعتماد کنید، ترجمه دکتر سروری، ص ۱۲۵.
[۸]. موسوی لاری، همان، ص ۳۶۰.
[۹]. غررالحکم، ج۴، ص ۳۱۹.
[۱۰]. محمد تقی فلسفی، جوان، ج۲، ص ۳۵۰.
[۱۱]. نهج البلاغه، فیض الاسلام، کلمات قصار، شماره ۳۲۵.
منبع: www.soalcity.ir